پژوهشی شایسته در احوال و آثار شاعر ستیهنده
در میان شاعران فارسیگوی معاصر، مهدی حمیدی شیرازی (14 اردیبهشت 1293 ـ 23 تیر 1365)، چه در زمان حیات و چه پس از مرگش، بیشتر بهسبب شخصیت خاص و موضعگیریهای جنجالی خود مشهور بوده است تا بابت شعرهایش. از هفتادوپنج سال پیش (اولین روزهای تابستان 1325)، که حمیدی شعر هجومانندش دربارهی نیما را در نخستین کنگرهی نویسندگان ایران خواند، تا همین روزگار ما هرگاه سخن به صفآرایی سنتگرایان دربرابر تجددخواهان شعر فارسی میرسد، نام حمیدی از اولین نامهایی است که در شمار پرچمداران اصلی این جدال به میان میآید. همه اینها باعث شده تا کمتر فرصتی برای بررسی جایگاه ادبی او پیش بیاید.
مهدی حمیدی شیرازی: شاعر و عاشق
نویسنده: کامیار عابدی
ناشر: جهان کتاب
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۵۲۸
در میان شاعران فارسیگوی معاصر، مهدی حمیدی شیرازی (14 اردیبهشت 1293 ـ 23 تیر 1365)، چه در زمان حیات و چه پس از مرگش، بیشتر بهسبب شخصیت خاص و موضعگیریهای جنجالی خود مشهور بوده است تا بابت شعرهایش. از هفتادوپنج سال پیش (اولین روزهای تابستان 1325)، که حمیدی شعر هجومانندش دربارهی نیما را در نخستین کنگرهی نویسندگان ایران خواند، تا همین روزگار ما هرگاه سخن به صفآرایی سنتگرایان دربرابر تجددخواهان شعر فارسی میرسد، نام حمیدی از اولین نامهایی است که در شمار پرچمداران اصلی این جدال به میان میآید. همه اینها باعث شده تا کمتر فرصتی برای بررسی جایگاه ادبی او پیش بیاید.
مهدی حمیدی شیرازی: شاعر و عاشق
نویسنده: کامیار عابدی
ناشر: جهان کتاب
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۵۲۸
در میان شاعران فارسیگوی معاصر، مهدی حمیدی شیرازی (14 اردیبهشت 1293 ـ 23 تیر 1365)، چه در زمان حیات و چه پس از مرگش، بیشتر بهسبب شخصیت خاص و موضعگیریهای جنجالی خود مشهور بوده است تا بابت شعرهایش. از هفتادوپنج سال پیش (اولین روزهای تابستان 1325)، که حمیدی شعر هجومانندش دربارهی نیما را در نخستین کنگرهی نویسندگان ایران خواند، تا همین روزگار ما هرگاه سخن به صفآرایی سنتگرایان دربرابر تجددخواهان شعر فارسی میرسد، نام حمیدی از اولین نامهایی است که در شمار پرچمداران اصلی این جدال به میان میآید. گذشته از این، خوی پرخاشجوی او، دستکم در جوانی، چنان بود که مناقشههایش با دیگران محدود به نوگرایان (و حتی منحصر به شاعران) نمیشد. بسیاری از همروزگاران حمیدی از تکبر یا خودپسندی او گفته و نوشتهاند.
اینهمه سبب شده نام حمیدی، تا سه دهه پس از مرگ او، همچنان اسیر پیشداوریها و «حاشیه»ها باشد و فرصت چندانی برای بررسی جایگاه ادبی او پیش نیاید. با این اوصاف، انتشار تکنگاری مفصلی دربارهی زندگی و سرودهها و آراء ادبی حمیدی، کمی پیش از سیوپنجمین سالگرد درگذشت او، را باید مغتنم شمرد مخصوصاً اگر بهقلم نویسندهای باشد که نزدیک به سه دهه است، پیوسته و خستگیناپذیر، به بررسی جریانهای گوناگون شعر فارسی در یکصد سال اخیر و پژوهش در زندگی و سرودههای شاعران نامآشنا یا کمشناخته میپردازد و با کتابها و مقالههای پرشمارش از صاحبنظران برجسته در این زمینه است. کامیار عابدی، در یک دههی اخیر، بیشتر به تحقیق دربارهی شاعران دورهی پهلوی اول مشغول بوده و بیشتر کتابهایی هم که در این سالها از او منتشر شده تکنگاریهایی است دربارهی شاعران نوگرا و سنتگرایی که در دو دههی نخست قرن حاضر پا به عرصه گذاشتهاند.
مهدی حمیدی شیرازی: شاعر و عاشق از پرحجمترین کتابهای عابدی است اما او در نوشتن این کتاب هم از شیوهی معهود خود ــگرایش به اختصار، تکیه به مآخذ معتبر، و پرهیز از حاشیهپردازی و درازنویسیــ تخطی نکرده است. مطالب کتاب در 25 فصل تنظیم شده و نویسنده، در نگاهی کلیتر، این 25 فصل را در پنج بخشِ «زندگی شاعر»، «شناخت و تحلیل شعر»، »مناقشهها و شهرآشوبها»، «شاعر بهمثابه ادیب» و «سخن همعصران» دستهبندی کرده است. از عنوان کتاب، چنین انتظار میرود صرفاً به زندگی و شعر حمیدی اختصاص داشته باشد اما نویسنده در بخش چهارم کتاب، «شاعر بهمثابه ادیب» (شامل 6 فصل کوتاه و بلند)، که شامل تقریباً یکچهارم حجم کتاب است، به حمیدی درمقام منتقد ادبی و پژوهشگر شعر قدیم فارسی (و حتی صاحبنظر در عرصهی ادبیات داستانی) هم پرداخته و گزارشی مختصر و مفید از نوشتههای تحقیقی او به دست داده است.
در بخش اول، «زندگی شاعر» (شامل 3 فصل)، پس از «نگاهی به زندگی» که گزارشی است موجز و دقیق از مهمترین وقایع زندگی حمیدی، برپایهی منابع معتبر، در فصل «پیری و بیماری»، متن پنج نامهای را میخوانیم که حمیدی از سالهای 1350 تا 1363 (یعنی از پنجاهوهفتسالگی تا هفتادسالگی، دو سال پیش از مرگ) به فضلالله رضا (دانشمند نامداری که از شیفتگان شعر قدیم و جدید فارسی، در قالبهای سنّتی، بود) نوشته است. فصل سوم، «حمیدی و چکامهای مرگآگین»، حاشیهای است خواندنی بر قصیدهی «معنای عمر» که حمیدی در سال 1347 سرود، از داستان سرودن شعر و انتشارش در مجلهی یغما تا شعری که فضلالله رضا (در آغاز ریاستش بر دانشگاه تهران) در جواب آن سرود و آشنایی و دوستی حمیدی با او از همینجا آغاز شد.
در بخشها و فصلهای دیگر کتاب هم، به همین شیوه، گاهی ترتیب تاریخی مراعات شده است و گاهی نه؛ برخی فصلها در حکم مقالهای مستقل دربارهی موضوعی جزئی و معیّن از زندگی یا شعر حمیدی است و برخی دیگر شامل مطالبی کلیتر، بعضی مناسب خوانندهی نامتخصص و بعضی درخور مخاطبان حرفهای، و راز توفیق نویسنده در همین است که هم در شیوهی نگارش و هم در تنظیم و ترتیب فصلها ذوقی به خرج داده تا خوانندگان، هرچه پیشتر میروند، به آشنایی با زندگی و شعر حمیدی علاقهمندتر و کنجکاوتر شوند.
در بخش مربوط به «شناخت و تحلیل شعر» حمیدی (شامل 9 فصل غالباً کوتاه)، با مهمترین و ماندگارترین سرودههای شاعر آشنا میشویم، از معروفترین آنها، «مرگ قو» که پس از نزدیک به هفتاد سال هنوز جایگاهش در اغلب جُنگهای منتخب اشعار معاصران محفوظ است، تا «بلای معلمی» و«گل ناز» و نمونههایی دیگر. عابدی، مختصر و مفید، توضیح داده است که حمیدی، برخلاف اغلب همشهریانش که به حافظ و سعدی (نمایندگان برجستهی سبک عراقی) گرایش دارند، چرا و چگونه دوستدار و تحتتأثیر سرودههای شاعران بزرگ قرنهای سوم تا ششم هجری (نمایندگان سبکهای خراسانی و آذربایجانی) بوده.
فصل «داستانهای منظوم یا شعرهای داستانی» شامل متن کامل و تحلیلی بر شعرهای «مرگ شبدیز»، «در امواج سِند»، «موسی» و «بتشکنِ بابِل» حمیدی است. «حمیدی و ایران» و «حمیدی و آذربایجان» عنوان دو فصل دیگر از این بخش است. در فصل اخیر، عابدی به این نکتهی مهم توجه کرده که حمیدی از همان سال 1320 (یعنی نخستین ماههای پس از ورود قوای متفقین به ایران) نگران فروپاشی و تجزیهی کشور (بهویژه چشم طمع شوروی به آذربایجان) بوده و در پاییز و زمستان همان سال (چهار سال پیش از حاکمیت یکسالهی فرقهی دموکرات) سه شعر میهندوستانه، با تأکید بر اهمیت آذربایجان برای ایرانیان، سروده است.
مفاخرهها، اخوانیهها و مرثیههای حمیدی هم در فصلهای دیگر این بخش بررسی شده. در این بخش، فصلی هم هست که به واقعهای مهم در زندگی شاعر مربوط است: «حکایت بیژن و منیژه»؛ حمیدی، در جوانی، قربانی دو عشق ناکام شد: ابتدا دلباختهی دختری از همکلاسانش در دانشگاه بود که جوانمرگی معشوق سبب افسردگی شدید شاعر شد، بهگونهای که بیش از یک سال شعری نگفت. عنوان یکی از دفترهای شعرش، پس از یکسال، اشاره به همین ماجراست. چندی بعد، حمیدی عاشق دختری شیرازی بهنام «منیژه» شد. تلخیِ ناکامی در این عشق تا پایان عمر گریبانگیر شاعر بود، چنانکه در بسیاری از سرودههای دوران جوانیاش از منیژه و خانواده و همسر او یاد و انتقاد کرده است.
در بخش سوم (شامل 6 فصل)، با مهمترین مناقشهها و ستیهندگیهای حمیدی با همروزگارانش آشنا میشویم. برخلاف انتظار، چنین نیست که در تمام این مجادلههای لفظی و قلمی پای نیما و پیروانش در میان بوده باشد. برخی از این جنجالها برمیگردد به نقدهای تند حمیدی بر مثنویهای سنایی و عطار نیشابوری، یا ایرادی وزنی، بهخطا، که بر یکی از سرودههای محمدتقی بهار گرفته بود. با مطالعهی این بخش، اولاً میفهمیم که فضای ادبی ما، در تحمل آراء مخالف و شیوهی بحث، متأسفانه در پنجاه سال اخیر پیشرفت چندانی نکرده و ثانیاً درمییابیم که ممکن است، پنجاه سال بعد، بسیاری از عقاید و سخنان امروزیها به خندهداریِ پیشبینی روزنامهنگار بزرگ آن سالها، عبدالرحمان فرامرزی، باشد که نوشته بود سالها بعد «آنکه زنده خواهد ماند» حمیدی است نه نیما.
البته، ممکن است حسرت روزنامهنگارانی از نوع فرامرزی و صدرالدین الهی را هم بخوریم! آنچه تحسین خواننده را برمیانگیزد حوصلهی عابدی در زیر و رو کردن روزنامههای اطلاعات و کیهان و برخی مجلههای آن روزگار است. در بخش چهارم، چنانکه در آغاز نوشتم، با «حمیدیِ شعرسنج» آشنا میشویم و چکیدهای از نوشتههای او دربارهی شاعران قرن سوم تا ششم، و همچنین شاعران قرن سیزدهم (دورهی بازگشت ادبی) را میخوانیم. در آخرین بخش کتاب، «مشتمل بر یک فصل طولانی» با عنوان حمیدی در آیینهی آراء، نیز «داوریهای ادبی بیستونُه تن از شاعران و ادیبان عصر تجدد، از نوع موافق و مخالف و بینابین، دربارهی حمیدی شیرازی بازیابی و نقل شده است».
در زمانهی رواج کتابسازی و کمحوصلگی، تکنگاری کامیار عابدی دربارهی حمیدی شیرازی نمونهی تحقیق درست است و گواه وظیفهشناسی و مسئولیتپذیری پژوهشگری که با از نظر گذراندن بیش از یکصد عنوان کتاب (اعمّ از قدیم و جدید، در دسترس و نایاب، چاپِ ناشران مشهور پایتخت یا ناشران ناآشنای شهرهای کوچک)، بیش از یکصد مقاله در روزنامهها و مجلههای دیروز و امروز، پایاننامهی چاپنشدهی شاعر، و نیز گفتوگوی شفاهی با چند نفر از نزدیکان او کوشیده است کتابی کمنقص فراهم کند.
بهجای پرداختن به کارهای تکراری و مُد روز، زمان زیادی را صرف تحقیق و نوشتن دربارهی شاعری کرده که در زمرهی فراموششدگان است، با نثری مناسبِ نوشتههای تحقیقی که نظیرش را متأسفانه زیاد نمیبینیم. چاپ و کاغذ و حروفنگاری و صفحهآرایی کتاب هم درمجموع نمرهی قبولی میگیرد، هرچند تعداد خطاهای مربوط به حروفنگاری و فاصلهگذاری (بهویژه در نقل شعرها) کمی بیش از آن است که شایستهی چنین کتابی باشد.