پاسخ پنج نویسنده: بهترین اثر کازوئو ایشی گورو کدام است؟
گاردین، از پنج نویسنده معتبر جهانی خواسته است تا در میان آثار کازوئو ایشی گورو اثر محبوب خود را برگزینند. و البته بنویسند که چرا این اثر را از بقیه بیشتر دوست دارند و در این باره مطلب کوتاهی ارائه کنند. بین این پنج نفر هم نامهای بزرگ و تثبیتشدهای است مثل مارگارت آتوود و هم نویسندگان جوان و خوشآتیه مثل رومان علم. نفر ششم این لیست شما هستید. از بین تمام آثار مکتوب کازوئو ایشی گورو، کدامیک را برمیگزینید؟
(مترجم)
(مترجم)
گاردین، از پنج نویسنده معتبر جهانی خواسته است تا در میان آثار کازوئو ایشی گورو اثر محبوب خود را برگزینند. و البته بنویسند که چرا این اثر را از بقیه بیشتر دوست دارند و در این باره مطلب کوتاهی ارائه کنند. بین این پنج نفر هم نامهای بزرگ و تثبیتشدهای است مثل مارگارت آتوود و هم نویسندگان جوان و خوشآتیه مثل رومان علم. نفر ششم این لیست شما هستید. از بین تمام آثار مکتوب کازوئو ایشی گورو، کدامیک را برمیگزینید؟
کازوئو ایشی گورو یکی از شناختهشدهترین و محبوبترین نویسندگان معاصر انگلستان و جهان به شمار میآید. برنده جوایز متعددی هم شده است. در سال 1986 برای کتاب هنرمندی از جهان شناور، برندهی جایزهی وایتبِرد (یک جایزهی ادبی که هر ساله به لذتبخشترین کتاب انگلیسی زبان اهدا میشود)، در سال 1989، برای کتاب بازماندهی روز، برندهی جایزهی بوکر و در سال 2017 برندهی نوبل ادبیات شد.
خانوادهی کازوئو ایشی گورو، زمانی که او فقط 5 سال داشت (در سال 1960 میلادی) از ژاپن به انگلستان مهاجرت کردند. جالب است بدانید که ایشی گورو در زبان ژاپنی به معنای سنگ سیاه است. اما اشتباه برداشت نکنید! این مقاله در مورد شخصیت هنری و فراز و فرودهای زندگی یکی از برجستهترین نویسندگان جهان نیست! بلکه از دریچهی دید پنج نویسنده بینالمللی -از مارگارت آتوود تا مادلین تین- به مروری بر آثار ایشیگورو میپردازیم.
البته فراموش نکنید که نفر ششم این لیست شما هستید. از بین تمام آثار مکتوب کازوئو ایشی گورو، کدامیک را برمیگزینید؟
هرگز رهایم مکن – مارگارت آتوود
مارگارت آتوود نامی بسیار آشناست. چه به عنوان شاعر، چه به عنوان نویسنده و همینطور منتقد ادبی. او که اصالتی کانادایی دارد، تاکنون جوایزی چون پرنسس آستوریاس، آرتور سی.کلارک و بوکر را از آن خود کرده است. انتخاب آتوود از میان تمامی آثار ایشی گورو، هرگز رهایم مکن است.
هرگز رهایم مکن مفاهیمی بسیار عمیقتر از آنچه وانمود میکند، در خود دارد. راوی آن، کتی اچ، روزهای کودکی و نوجوانی خود را در مدرسهای شبانهروزی به نام هیلشام سپری کرده است. مکانی اهریمنی، که کودکان بیسرپرست را برای اهدای عضو به انسانهای «عادی» پرورش میدهد. این کودکان پدر یا مادری ندارند، و به همین دلیل، خودشان هم نمیتوانند صاحب فرزندی شوند. پس باید مراقب کسانی باشند که در جامعه به صورت نرمال زندگی میکنند.
کتی در مورد ناعادلانه بودن سرنوشت خود سخن نمیگوید. در عوض، بر روی روابط شخصی بین این کودکان تمرکز کرده است؛ و ما را با بهترین دوستش، روث، و پسری که دوستش دارد، تامی آشنا میکند. لحن ایشی گورو در این کتاب، کاملاً دقیق و حساب شده است. کتی دقیقاً همانطور رفتار میکند که دختران جوان! تمام رفتارها و نوشتههای او برای کسانی که در روزگاری نه چندان دور، دفترچهی خاطراتی داشتهاند و آن را مخفی کردهاند، ملموس و آشناست!
در طول داستان، کتی باید به چندین سوال پاسخ دهد. مثلاً چرا برای این بچهها، مفهوم هنر اینقدر اهمیت دارد؟ چرا باید به آنها آموزش داد؟ آیا آنها انسان هستند؟ شباهت عجیبی بین این کودکان و کودکان اسیر در اردوگاه کار اجباری ترزینشتات به چشم میخورد. یا حتی با کودکان ژاپنیای که در حال ساخت درناهای کاغذی و بر اثر تشعشع میمیرند.
این کتاب در مورد آرزوهای ما برای خوب بودن و بهتر بودن است! اشتیاق شدید این کودکان برای یک مراقب خوب بودن و در ادامه، یک اهدا کنندهی خوب بودن، واقعاً دلخراش است. این همان چیزی است که آنها را در قفس خود به دام میاندازد. هیچکدام از آنها به فرار فکر نمیکنند؛ یا حتی فکر انتقام گرفتن از جامعهی عادی را در سر نمیپرورانند. در واقع، اکثر مردم همینطورند! آنها فقط جوری که بهشان گفته میشود، رفتار میکنند.
شخصیتهای هرگز رهایم نکن قهرمان نیستند! پایان آنها پایان خوش و شادی نیست! با این وجود، کتاب به درخشانترین شکل ممکن پیش میرود. این هم به خاطر ظرافت و مهارت نویسنده است. او توانسته یک موضوع دشوار را از تاریک ترین وجه آن به ما نشان دهد!
غول مدفون – ایان رانکین
ایان رانکین یکی از معروفترین نویسندگان ژانر معمایی و جنایی اسکاتلند است. او که خود برندهی جایزهی ادگار شده است، غول مدفون را به عنوان بهترین اثر ایشی گورو انتخاب میکند:
رمان سال 2005 ایشی گورو (هرگز رهایم نکن) داستانی در مورد اخلاقیات و تحقیقات ژنتیکی بود. اما ده سال بعد، هواداران او با یک رمان فانتزی تمام عیار مواجه شدند! این اکشن در انگلستان رخ میدهد! در دوران پس از آرتوریان. دورانی پر از قهرمانان، جادوگران و شمشیرها! داستان، با روایتی از زندگی یک زن و شوهر به نامهای اکسل و بئاتریس آغاز میشود. آنها به دنبال پسر گمشدهی خود میگردند و در این راه با یک جنگجوی ساکن ساکسون به نام ویستان و همچنین سِر گاوین آشنا میشوند!
شما هیچ نکتهی طنزآمیز و پستمدرنی را در این ماجرا نخواهید یافت. ایشی گورو قصد ندارد تا دوباره یک حماسهی فانتزی خلق کند! به نظر میرسد که او از طرفداران اصیل فرم باشد. چرا که غول مدفون با خوانندگان و شخصیتها، بسیار منصفانه برخورد میکند! ایشی گورو از نوشتن جملات کسل کننده عاجز، اما در عوض، استاد مسلم ایجاد یک همدلی عمیق بین خوانندگان و داستان است.
در حقیقت، داستان او دربارهی دوام عشق و ارتباطات انسانی است. جهان اکسل و بئاتریس، جهانی است که در آن چیزهای فراموش شده، درست به اندازه چیزهای به خاطر سپرده شده اهمیت دارند. صلح میان قبایل بسیار شکننده است و اگر آن خاطراتِ از حافظه پاک شده، بازگردند، به احتمال زیاد جنگ و خونریزیهای تازهای رخ خواهد داد! ایشی گورو تنها کسی است که میتواند در عصر تاریکی و دنیای افسانهها و جادوها، مفاهیمی تازه و منحصربهفرد خلق کند.
بازماندهی روز – سارا پری
سارا پری، یکی از نویسندگان جوان انگلستان است. او تا کنون سه رمان منتشر کرده؛ و جالب است بدانید که این سه رمان، به بیست و دو زبان زندهی جهان ترجمه شدهاند. سارا پری از میان کارهای ایشی گورو، بازماندهی روز را برگزیده است:
این رمان روایتگر داستانی در سال 1956 است! ماجرا با آقای استیونز آغاز میشود. او که سرخدمتکار یک عمارت در دارلینگتون است، نامهای از یکی از خدمتکاران زن سابق دریافت میکند. خانم کنتون در نامه به ماجرای جدایی از همسرش اشاره کرده است. به این ترتیب، آقای استیونز بر آن شد که به غرب کشور سفر و با خانم کنتون دیداری تازه کند. این سفر بهانهای میشود برای مرور خاطراتی از زندگی گذشته و بازگو کردن اتفاقاتی که در این روزها بر او و زندگیاش میگذرد.
ایشی گورو در سال 2014 در یادداشتی نوشت که دو الهامبخش بزرگ برای این رمان داشته است! یکی فیلم مکالمه و شخصیتی که جین هکمن آن را به نمایش گذاشت. و دیگری ترانهی آغوش رابی از تام ویتس!
این رمان توانسته است سیستم طبقاتی انگلیس را با دقتی شگفتانگیز به تصویر بکشد! مهمترین جنبهی زندگی آقای استیونز، تشخص او به عنوان یک سرپیشخدمت انگلیسی است! حفاظت از تشخص، برای او به قیمت فدا کردن احساسات عاشقانهای که سالها در وجود خود پرورانده بود، تمام میشود. در واقع، اگر صادقانه به ماجرا بیندیشیم، در خواهیم یافت که موقعیت استیونز به عنوان سرپیشخدمت، عملاً امکان داشتن یک زندگی عاطفی راضیکننده را از او گرفته است!
حتی زمانی که پدرش میمیرد نیز، او نگران انجام بیعیب و نقص وظایفش است و فرصت چندانی برای عزاداری ندارد! به هر صورت، درست مثل قهرمانان دیگر ایشی گورو، آقای استیونز هم مجبور میشود آیندهی دردناک خود را بپذیرد! این رمان به بهترین شکل ممکن به شما نشان خواهد داد که هدر دادن یک زندگی چقدر آسان است و فرصتهای عاشقی چطور همچون شن و ماسه در هوا ناپدید میشوند!
تسلی ناپذیر – رومان علم
رومان علم، یکی از نویسندگان آمریکایی است که اصالتی بنگلادشی دارد. او نیز همچون سارا پری، سه رمان منتشر کرده است: دنیا را پشت سر بگذار، آن نوع مادر و ثروتمند و زیبا. انتخاب این نویسندهی جوان و خوشآتیه، تسلی ناپذیر است:
تسلی ناپذیر داستانی طولانی است! به قدری طولانی، که شاید خلاصه کردن آن غیرممکن باشد. اگر فقط بخواهم تصوری کلی در ذهن شما ایجاد کنم باید بگویم: رایدر یک پیانیست مشهور است و قرار است برای اجرای برنامه به سفر بپردازد. اما در این میان، درگیر ماجراهایی عجیب و غریب میشود! واقعیتهای این رمان به صورت مدام دچار تحول و تغییر میشوند. این کتابی است مغشوش و پر از گفتمانهای فلسفی! شاید هم در نگاه اول برای شما ناراحتکننده و حتی خستهکننده به نظر برسد!
ایشی گورو میداند که خوانندهی خود را چطور اغوا کند! او این کار را در سه رمان اول خود، به طرز شگفتانگیزی ماهرانه انجام میدهد. در تسلی ناپذیر، هنوز هم با همان ایشی گورو طرف هستیم اما این بار، نویسنده قدرت زبان و شوخطبعی خود را برای رسیدن به هدف دیگری تغییر داده است! به نظر میرسد هدف او از نوشتن این کتاب، تمایل به بر هم زدن و یا تحریک برای برهم زدن برخی رسوم باشد!
این رمان دربارهی پیانیستی است که تمایل دارد با هنرش، مبارزه کند! میخواهد کنسرتش را برگزار کند، اما مدام مورد سرگردانی و حواسپرتی قرار میگیرد.
احتمالاً تمامی گروههای موسیقی محبوب بتوانند در مورد اینکه چقدر سخت است که همیشه محبوب بمانی سخنها بگویند! رایدر سعی دارد که روزهای سخت را پشت سر بگذارد، اما هر بار اتفاقاتی عجیبتر و مردمی غریبتر بر سر راهش سبز میشوند. دوست دارم به حرفهای رایدر پیش از اجرای کنسرتش نیز اشاره کنم. او به هوادارانش میگوید: من تمام تلاشم را برای شما خواهم کرد، اما باید هشدار بدهم که ممکن است به قدر گذشته تاثیرگذار نباشم!
وقتی یتیم بودیم – مادلین تین
مادلین تین اهل کاناداست. یک رماننویس محبوب که برای رمان نگو ما هیچ چیز نداریم، برندهی جوایزی مثل گاورنر جنرال و کتاب ادوارد استنفورد شد. او از میان تمامی کارهای ایشی گورو، وقتی یتیم بودیم را انتخاب کرده است:
وقتی یتیم بودیم داستانی است که خیلیها آن را پیشنیاز هرگز رهایم مکن میدانند. در این داستان، با کریستوفر بنکس، یک کارآگاه مشهور انگلیسی آشنا میشویم. مردی که برای حل کردن پیچیدهترین معماهای جنایی به شهرت رسیده است، اما نتوانسته پرده از راز زندگی پدر و مادرش بردارد. او در این داستان، حوادث منتهی به ناپدید شدن پدر و مادرش در شانگهای را مرور میکند.
میتوان گفت وقتی یتیم بودیم مثل خانهای است که تمام پنجرههای آن منفجر و مبلمانش منهدم شده است و دیوارهایش فروریختهاند. هر چند که نه راوی و نه خواننده این واقعیت را بر زبان نخواهند آورد؛ و همچنان اصرار دارند که در یک جهان کامل و منظم در حال حرکت هستند!
از طریق خاطرات بنکس، به مرور واقعیتهای وحشیانهای خواهیم پرداخت که در آن دوران در آسیا وجود داشت: ملیگراییها، جنگهای داخلی و توتالیتاریسم! دورانی که در آن، واقعیت نه تنها مثله، که با تصاویری غیرواقعی نیز ترکیب میشد. در کتابهای ایشی گورو، انگار که بر روی یک صفحهی شیشهای مورب رها شدهایم. همه جا را میبینیم ولی با هر قدم که برمیداریم، گویی به پایین میلغزیم.
ایشی گورو به طور مداوم امید ما را به چالش میکشد. امید اینکه آیا میتوانیم فقط با تماشا کردن، مرکز امور و قلب بحرانها را تشخیص دهیم؟ خواهیم آموخت که فقدان شفافیت به کلیدی تبدیل میشود و میتواند درهای دیگر و سوالات دیگری را باز کند. مثلاً اینکه ما چه چیزهایی را می توانیم بفهمیم و چه چیزهایی مدام از دایرهی درک ما دور میشوند؟ یا حتی با کدام اخلاق و با کدام امید میتوان زیستن در سایه را انتخاب کرد!