سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

هنوز کار می‌کنم!

هنوز کار می‌کنم!

 

«کارگاه‌ها» مرور کارنامه ژن کلود کری‌یر است به روایت خودش؛ شرح کامل کارنامه‌‎اش در سینما و تئاتر؛ از کار با ژاک تاتی و پی‌‎یر اتکس تا کار با پیتر بروک و لوییس بونوئل و عباس کیارستمی؛ از فیلم‏نامه‌های جذابیت پنهان بورژوازی و شبح آزادی تا نمایش‎نامه مهابهاراتا، از دست و پنجه نرم کردن با نمایش‎نامه‌ی سیرانو دو برژراک تا اقتباس از سبکی تحمل‌ناپذیر هستی و طبل حلبی. روزگاری کری‌یر برای بونوئل کتابی نوشت که نامش را گذاشتند با آخرین نفس‌‎هایم. کارگاه‌ها، با آخرین نفس‎هایمِ کری‌یر است.

«کارگاه‌ها» مرور کارنامه ژن کلود کری‌یر است به روایت خودش؛ شرح کامل کارنامه‌‎اش در سینما و تئاتر؛ از کار با ژاک تاتی و پی‌‎یر اتکس تا کار با پیتر بروک و لوییس بونوئل و عباس کیارستمی؛ از فیلم‏نامه‌های جذابیت پنهان بورژوازی و شبح آزادی تا نمایش‎نامه مهابهاراتا، از دست و پنجه نرم کردن با نمایش‎نامه‌ی سیرانو دو برژراک تا اقتباس از سبکی تحمل‌ناپذیر هستی و طبل حلبی. روزگاری کری‌یر برای بونوئل کتابی نوشت که نامش را گذاشتند با آخرین نفس‌‎هایم. کارگاه‌ها، با آخرین نفس‎هایمِ کری‌یر است.

 

 

کتاب کارگاه‌ها بیش‎تر از هر چیز درباره لحظه و کشف است. بی‌‎اعتنایی به خاطرات و تجربه‌‎های پیشین، دعوتی به زیستن و پرسه‌‎زدن مدام در فضاهای تازه. رهایی از حافظه و رسیدن به نوعی شهود و به واسطه آن سرک کشیدن به بخش‌هایی از وجود که پیش‌‎تر ناشناخته بوده‌ است. همزمان و در عین حال، فاصله گرفتن از آن تجربه و رفتن به نقطه‌ای دیگر بی‌آن‌که وام گرفته از روند قبلی باشد.

کری‌یر زندگی حرفه‌‎ای خود را پیش رو می‌گذارد. زندگی‌‎ای که کاشفانه، تجربه‌‎گرا و زیست‌محور است. چنان که هر کدام از روایت‌‎هایش شکل زندگی توام با شهود و حس او را هویدا می‌کند. برای او زیستن در کار و بالعکس و تپندگی و تازه شدن روح‌‎اش در هر کدام موضوع می‌‎شود. بر روندی مشخص پا نمی‌‎گذارد. آن‌چه پیش‎تر او را تعریف کرده به کناری می‌گذارد و پیوسته در حال نقض خود و ساختن راهی تازه است و در این مکاشفه، نه نتیجه‌بخش بودن بلکه خود روند تازه و آورده‌های مسیری که به آن پاگذاشته مهم‌تر می‌نماید.

نکته ویژه‌‎تر رهایی او است. مرعوب حاصل کارها نمی‌شود. در یک شکل و فرم نمی‌‎ماند. در حال تغییر است و این تغییر را زندگی‎ می‌کند. یک سفر و رفتنی که مقصودش تنها همان رفتن است، نه جایی ایستادن و ماندن که بتوان آن را مقصد نامید. مقصد برای او یعنی ماندن و بیات شدن. فریب این را نمی‌خورد. او خود در این باره می‌‎نویسد:

«در واقع هیچ‌چیز خطرناک‌‎تر از این نیست که آدم مدام به تجربه‌اش رجوع کند. چون کاری که یک‎ بار انجام داده‌ایم و با موفقیت هم همراه بوده (البته با دخالت شانس)، در صورت تلاش برای تکرار ناکامی در پی خواهد داشت. صرفاً به این علت که همه تغییر می‌‎کنند.»

و برای همین تغییر است که چنین انتخابی می‌کند. او همراه این دگرگونی است. مقابله نمی‌کند و در انکار آن نیست. او در یک پیوستگی با ریتم شتابنده زمان است که پیش می‌‎رود. و تلاش می‌کند این نوشدگی را بسازد و به وجود آورد. اصرار دارد که فراموش کند. در یاد آوردن، مربوط به زمان مرده است. دوره‌ای که نگاه دیگری به موضوعات داشتیم و حال لاجرم جور دیگری می‌بینیم. او می‌‎خواهد از خاطره به نمود عینی واقعیت آن طور که امروز پیش چشمانش هست، برسد. تلاشی سخت اما ارزیدنی!

 

ژان کلود کری‌یر
شب ژام کلود کریر – کتاب کارگاه‌ها

 

انتخاب واژه کارگاه بدیل همین تفکر است. وقتی دائماً پیشینه را انکار می‌کنی و تجربیات قبلی را وامی‌‎گذاری، پس در یک آزمون همیشگی خود را قرار داده‌ای؛ یک بودنِ غایی در ابتدا. شروع مکرر. در طی این آزمون و خطا یک اکتشاف و بداهه بروز پیدا می‌کند. البته این شکل برخورد خود می‌تواند به یک قالب پیش‌‎بینی‌پذیر و به دور از ماهیت اولیه تبدیل شود و به یک تکنیک تقلیل پیدا کند که خالی از زیست در لحظه و آن چیزی باشد که کری‌یر دنبالش بوده‌ است. او برای رهایی از این دام و پایبندی به تعریفی که ارائه می‌‎دهد تلاشی بی‌وقفه و درگیرانه دارد که در طی همکاری‌‎های متفاوت سال‌های کارش آن را حفظ می‌کند. در این مورد می‌توان به روایت او از شروع همکاری‌‎اش با ژان لوک گدار اشاره کرد:

«تلاش می‌کردم ذهنم را رها و تقریباً از هر خاطره‌ای، از هر تجربه‌ای، از لوئیس بونوئل، پیتر بروک یا میلوش خالی کنم. همه چیز از اول؛ بدون کوچک‎ترین تردیدی. و مواجهه با موانعی که تا آن موقع ناشناخته بودند. سعی می‌کنم خودم را از قید و بند کارهای روزانه برهانم. تمام تلاشم را به کار می‌گیرم که ذهنم را خالی کنم و بعد شروع به کار کنیم.»

این دور شدن خودخواسته از محیط امن و ریسک دائم به تربیتی نیازمند است. ساختن ذهن و نگاهی که بتواند به شکلی مداوم جهان اطراف را با شگفتی و حیرت بنگرد. به جستجویی دائم برای آشکار ساختن وجه پنهان پدیده‌ها و پس زدن مشقت‌بار فهم پیشینی همان پدیده‌ها و جست زدن از شناخت قبلی و نگاه دیروزی. چنان ذهنی مانند آن‌چه کودکان در مواجهه با اطراف دارند و هر بار یک تلقی تازه و مواجهه‌ای متفاوت از قبل را به وجود می‌آورند. البته او این نظاره را کافی نمی‌داند. بلکه مقدمه‌ای می‌بیند و به مثابه ماده‌‎ای اولیه برای مراحل بعدی که باید با مواد دیگر ترکیب بشود. در واقع برداشت عناصر اولیه برای رسیدن به خلق اثر، ساخت کلیتی منسجم و شکل نهایی کار. کری‌یر این مسیر را از شکل‌گیری ذهنیت مناسب تا رویکرد بیرونی رسیدن به آن پی می‌گیرد. او نگاه کردن بازیگوشانه و خالص را زمینه اصلی کار می‌داند و شروع جستجو. در واقع از جزئیات به کل رسیدن. در جزء، شکل مبهم کلی را دیدن. ایجاد توازن بین جزء و کل و پرداختن اندازه به هرکدام.

«در غالب اوقات همه‌چیز از واقعیت، از آن‌چه اتفاق می‌افتد، از آن‌چه می‌توانیم دور و بر خودمان لمس کنیم و بشنویم و البته گاهی اوقات بلد نیستیم ببینیم، شروع می‌شد و هنوز هم شروع می‌شود (و چه بسا فردا هم شروع خواهد شد.) [این واقعیت] وسیع و گسترده است، همیشه تازگی دارد، نامنتظره و بی‌پایان است، طرب‌انگیز و حزن‌انگیز است، هرچه بخواهیم.»

اهمیت و نگاه او به جزئیات در این‌جا خلاصه نمی‌شود. او در مواجهه‌اش با هنر برای شناخت شیوه‌ها و آشنایی‌اش از همین روش استفاده می‌کند. از روایت‌های کتاب کارگاه‌ها متوجه می‌شویم چه شناخت وسیع و در عین حال جزئی در تمام زمینه‌های کاری‌اش در سینما و تئاتر دارد. از کارگردانی، صحنه‌پردازی، فیلمبرداری تا مونتاژ و همین‌طور کار بازیگران. نگاهی پرسش‌گرانه و جزئی‌نگر که کلیات را از همین مسیر درک و فهم کرده است.

او در کنار همکاری با فیلمسازان، کارگردانان تئاتر و… از آنان آموخته است و کار را وسیله زیستن ویژه خود کرده و تنها به بخش فعالیت خود اکتفا نکرده و از چشم‌اندازهای بی‌نظیری که این روابط ساخته‌اند، بهره برده است. او تمامی شنیده‌ها و آموزش‌ها را به نحو عمیقی با شیوه نگاه خود ترکیب کرده و خاصیتی یکه به آن داده که در نگاه او مشهود است. روحیه پرسه و شهود او باعث شده تا پذیرای تجربه‌های متفاوت و بسیار دور از هم باشد. تجربه‌هایی که هرکدام دنیایی ساخته‌اند که اغلب ماندگار و از آثار مهم به شمار می‌آیند.

 

ژان کلود کریر
ژان کلود کریر – کتاب کارگاه‌ها

 

در خلال روایت کتاب کارگاه‌ها متوجه می‌شویم که برای او روزمرگی و روایت رابطه‌ای نزدیک دارند و در بعضی آثارش خواسته تا این فاصله را کم کند و آن‌ها را روی یکدیگر بنشاند. برای او روایت کردن جدای از روزمرگی نیست. واقعیتی که برخاسته از جهان اطراف است و ناگزیر به همان روزمرگی برمی‌گردد. و برای این ارتباط ازلی از پایان‌بندی فیلم کسوف آنتونیونی صحبت به میان می‌‌آورد. او به این شکل روایتش یا به عبارت دیگر کارگاه‌هایش را به یک بی‌پایانی متصل می‌کند. چرا که آن‌چه به پایان می‎رسد تنها داستان است.

می‌توان گفت مسئله او بیش از هرچیز بسط و ایجاد شکل‌های تازه‌تر در زبان است. او با خلق فیلم‎نامه‌ها و بیش‎تر از آن آثار تئاتری‌اش، در جستجوی خود به ابداعی نو فکر می‌کند، به پیش بردن زبان و به تأخیر انداختن کهنگی آن. تلاش‌های او در ترجمه‌ها نیز فصل دیگری از همین تلاش است. مواجهه با آثار شکسپیر یا متون کهن دیگر همه برای آن است که در این جابه‌جایی‌ها به ظرفیت و بداعتی دست پیدا کند. خوانشی نو و تحرکی تازه برای مخاطبین این زمانه. در حقیقت او با همراهی زمان است که کارکردهای دیگری را در قالب زبان پیگیری می‌کند.


برای نمونه در خوانشی که از کارگاه باغ‎ آلبالو اثر چخوف ارائه می‌دهد، متوجه تحلیل دقیق او در بازخوانی آن می‌شویم. پرداخت به زیرلایه‌های متن، دغدغه‌های او برای نگهداری از ظرافت‌های کار نویسنده در زبان دیگر قابل توجه است و در کنار آن اشارات و سهمی که به سکوت و وجه پنهان در متن می‌دهد و همین‌طور چشم‌اندازی که از نگاه و خواست چخوف به دست می‌دهد، بسیار کم‌نظیر و ناب است. و همین وجه پنهان، همین اصالت سکوت در کارهای خود او نیز ما به ازا پیدا می‌کند. آن‌چنان که در جهان اطراف نیز قادر به شناخت روشن پدیده‌ها نیستیم و همیشه بخشی کوچک از آن را درمی‌یابیم. اگر دریابیم. او حتی این فضا را برای کاراکترهایش قائل می‌شود تا زمانی بیشتر به زیستن ادامه دهند.

«اگر می‌بینید به اندازه کافی درباره‌شان تحقیق و تفحص نکرده‌ام، چندان درباره‌شان توضیح نداده‌ام و آن‌چنان در معرض دید قرارشان نداده‌ام، دقیقاً به این دلیل است که فرصتی در اختیارشان قرار دهم که مدت زمانی طولانی با احساسات پنهانی‌شان سفر کنند. امری که برای من ارزشمندترین چیزهاست. من این بلاتکلیفی بی‌‎‌حدومرز و این شکاف‌ها را دوست دارم و در هر سوی زندگی، چه در واقعیت چه در آفرینش‌گری، دنبال همین‌ها می‌گردم.»

موضوع بر سر انتخاب و امتحان است. انتخابی که نه مدیون گذشته باشد و نه در انتظار فردا. امتحان چیزی که تا قبل از آن وجود نداشته است و ساختن ظرفیتی تازه و زبانی نو. کری‌یر همین روند را کارگاه می‌نامد و برای کتابی که بازگوکننده مسیر اوست هم، همین اسم را برمی‌گزیند: کتاب کارگاه‌ها. از تلاشی به تلاشی دیگر و حال سؤال اینجاست: این کارگاه‌ها کی تمام می‌شود؟ و آیا می‌شود به آن جوابی ساده و کوتاه و کافی داد؟

 

 

 

 

  این مقاله را ۸ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *