محمدعلی سپانلو
این مقاله را ۸ نفر پسندیده اند
محمدعلی سپانلو هم شاعر بود و هم نویسنده. ترجمه میکرد و نقد ادبی مینوشت. با آنکه خودش آثار داستانی چندانی ننوشت اما پیگیر و علاقمند ادبیات داستانی بود و چندین کتاب در معرفی و بررسی آثار نویسندگان ایرانی منتشر کرد. سپانلو سال 1319 در تهران به دنیا آمد. بعداز گرفتن دیپلم از دارالفنون، رشته حقوق را در دانشگاه تهران انتخاب کرد و از همان زمان به نوشتن مطلب برای نشریات مشغول شد. او با نشریات مختلفی مانند فردوسی، خوشه، سخن و آرش همکاری داشت. در این نشریات نقد و بررسی بسیاری از آثار داستانی روز را مینوشت. او در خاطرات شفاهیاش یادآوری میکند که گلشیری به شوخی میگفت که دیگر کتابهایم را دیرتر به تو میدهم که بخوانی چون نقدهای تو روی خوانندگان اثر میگذارد. و منظورش نقدی بود که من بر کتاب کریستین و کید نوشته بودم. هوشنگ گلشیری در آغاز دهه پنجاه شمسی رمانی با نام کریستین و کید منتشر کرد. سپانلو کمی بعد نقدی درباره این اثر با عنوان «اهمیت انتخاب موضوع نوشت» که میتوانید در اینجا بخوانید. سپانلو در سال 1349 کتاب بازآفرینی واقعیت را منتشر کرد که منتخبی از داستانهای 27 نویسنده معاصر ایرانی بود به همراه حاشیههایی که درباره سبک کار هر نویسنده نوشته بود. دو دهه بعد کتاب دیگری با نام در جستجوی واقعیت نوشت که آن را دنباله کتاب قبلی معرفی کرد. در این کتاب نیز سپانلو 31 اثر از نویسندگان بعد از سال 1357 را انتخاب و بررسی کرد. او تفاوت نحوه گزینش آثار در این دو کتاب را اینگونه عنوان میکند: «در جستجوی واقعیت اساسا با قصهنویسانی طرف است که با عنایت به اثر انتخاب شدهاند، حال آنکه در بازآفرینی واقعیت شاخص انتخاب نویسندگان، تثبیت شدگیشان در اذهان معاصر بود. آنجا معیار اصلی گزینش، شخص قصهنویس بود، اینجا بیشتر قصه یا کتاب بخصوص است. پس گهگاه با تازهکارانی روبهرو میشویم که از لحاظ انتشاراتی کارنامهی تقریبا سفید دارند.» اما در فاصله این دو کتاب نیز سپانلو به کار معرفی و بررسی آثار ایرانی مشغول بود، ازجمله در سال 58 در کتاب جمعه به سردبیری احمد شاملو به معرفی یازده اثر داستانی ایرانی شاخص میپردازد که در فاصله سالهای 1355 تا 1358 منتشر شدهاند. با این کتابها و نگاه سپانلو به آنها در مطلب رمان فارسی در سالهای ما آشنا شوید. سپانلو عقیده داشت که در بیشتر زمینههای تفکر و فرهنگ معاصر ایران وجود مجموعههایی که با نظمی مناسب، سیر تاریخی یا اسلوبی یک حوزه را نشان بدهند خالی یا کم تعداد است. شاید به همین دلیل بود که بعدها کتاب نویسندگان پیشرو ایران را نوشت و به بررسی جریانها و آثار ادبی ایران از فاصله مشروطه تا سال 1350 پرداخت. اشاره کردیم که او در تمام این سالها در نشریات مختلف به نقد و بررسی آثار داستانی میپرداخت. نمونه دیگری از این نوشتهها، نقد او بر رمان «داستان یک شهر» نوشته احمد محمود است که در نشریه چراغ دهه 60 منتشر شد. خلق هنرمندانهی سپانلو در عرصه شعر بود، از همان دورانی که با چهرههایی همچون احمدرضا احمدی و بهرام بیضایی و اکبر رادی و اسماعیل نوری علا گروه طرفه را تشکیل دادند و به چاپ آثارشان پرداختند. ذوق شاعری در او و آشناییاش با فنون شعری باعث شد که بخشی از نقد و بررسیهای او به حوزه شعر اختصاص یابد. در اینجا میتوانید یادداشت او را درباره شعر «میعاد در لجن» سروده نصرت رحمانی بخوانید. گفتیم که سپانلو در عرصه شعر مطرح و نامآشنا بود و بسیاری بخاطر اشاره او در اغلب اشعارش به تهران به او لقب شاعر تهران داده بودند. حضور تهران در اشعار او از علاقه فراوانی که به این شهر داشت نشأت میگرفت و این علاقه حتی در بسیاری از یادداشتهای او مشهود است. در اینجا میتوانید یکی از یادداشتهای انتقادی او با عنوان «نامها مقدسند» را که در اعتراض به تغییر نام خیابانهای تهران است و در دهه هفتاد در «کتاب تهران» منتشر شده، بخوانید. سپانلو در روزگار جوانی کار روزنامهنگاری هم میکرد. از یادگار این دوران مصاحبهای است که با آگاتا کریستی در زمان حضورش در تهران به سال 1345 انجام داد. خلاصهای از این مصاحبه جالب را میتوانید در اینجا ببینید. سپانلو در عرصههای بینالمللی هم به عنوان فعال ادبی حضور داشت. این فعالیتها و ترجمه برخی از اشعارش باعث شد که علاوه بر دریافت جایزه نشان شوالیه ادبیات و هنر فرانسه، جایزه شعر ماکس ژاکوب را هم دریافت کند. او در طی پنج دهه فعالیت هنری، بیش از دهها مجموعه شعر، کتاب پژوهشی و ترجمه از خود بجا گذاشت و سرانجام در سال 1394 درگذشت. سپانلو در طی زندگی خود دورهها و فرازوفرودهای بسیاری را تجربه کرد. برای حسن ختام این پرونده نوشته او درباره چگونه گذراندن دهه 60 را که در نشریه گردون سال 69 به چاپ رسیده بود، تقدیمتان میکنیم. محمدعلی سپانلو
چهرهی نقد فارسی
محمدعلی_سپانلو















