سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اولین صعود سراسری بانوان کشور به بام ایران

اولین صعود سراسری بانوان کشور به بام ایران

 

تابستان 1379 از چند جهت نقطه عطف مهمی در زندگی شخصی‌ام بود. قرار بر صعود به قله دماوند با دو دوست عزیز گذاشته شد. قله منفرد دماوند یکی از نمادهای  پراهمیت ایران‌زمین از منظرهای متفاوت است. احمد کسروی از چند و چون نام‌گذاری آن می‌گوید. ناصر خسرو قبادیانی در اوایل سفرنامه‌اش می‌نویسد «میان ری و آمل کوهی است مانند گنبدی که محل طلوع خورشید می‌باشد.» و کمتر کسی است که قصیدهٔ دماوندیه ملک‌الشعرای بهاررا با این مطلع زیبا نشینده باشد.

تابستان 1379 از چند جهت نقطه عطف مهمی در زندگی شخصی‌ام بود. قرار بر صعود به قله دماوند با دو دوست عزیز گذاشته شد. قله منفرد دماوند یکی از نمادهای  پراهمیت ایران‌زمین از منظرهای متفاوت است. احمد کسروی از چند و چون نام‌گذاری آن می‌گوید. ناصر خسرو قبادیانی در اوایل سفرنامه‌اش می‌نویسد «میان ری و آمل کوهی است مانند گنبدی که محل طلوع خورشید می‌باشد.» و کمتر کسی است که قصیدهٔ دماوندیه ملک‌الشعرای بهاررا با این مطلع زیبا نشینده باشد.

 

 

ای دیو سپید پای در بند!        ای گنبد گیتی ای دماوند!

 

کوه دماوند مظهر پایداری و امید، یکی از نمادهای ملی کشور ایران است. از زوایای متفاوت اساطیری، تاریخی، جغرافیایی … قصه های مختلفی در مورد دماوند وجود دارند. هر ساله، جشن‎ها و آئین‎های جذاب و دیدنی زیادی در روستاهای ییلاقی بر دامنه این کوهستان برگزار می‎شود. در مورد تاریخچه و آئین‎های مرتبط در مقاله دیگری به طور مفصل می‎نویسم.

 

و اما ماجرای صعود

بهار را با تمرین مداوم و جدی برای صعودی دیگر بر بام کشور گذراندم. در صعود به قله دماوند علاوه بر آمادگی بدنی، آمادگی روحی هم لازم‌است تا بتوان برنامه را کامل و موفق به اتمام رساند. چه همه شرکت‌کنندگان در برنامه، موفق به صعود کامل نمی‌شوند.

آرزوی هر کوهنورد و حتی بعضی غیرکوهنوردان ایرانی است که حداقل یک‌بار هم که شده قدم بر بلندترین نقطه کشور بگذارند و چه بسا شانس دیدن سایه پرابهت قله، دریای خزر و طبیعت منحصر به‌ فرد پیرامون قله را داشته باشند. همه این‌ها مستلزم برنامه‌ریزی دقیق و البته همراهی شانس می‌باشد. این برنامه‌ریزی یک پروژه‌ تمام عیار محسوب می‌شود.

 

اندر مزایای پایتخت‌نشینی دسترسی راحت به قله توچال با ارتفاع 3963 متر است که بهترین مکان برای تمرین و *هم‌هوایی قبل از صعود به دماوند است. تکنیک هم‎هوایی یکی از کلیدهای موفقیت در صعود به ارتفاعات است.

یک هفته از صعود موفقم به قله گذشته بود که رفیق قدیمی، ماندانا بطحائی سرپرست برنامه آتی تماس گرفت و خبر از فراخوان انجمن کوهنوردی بانوان کشور جهت صعود سراسری بانوان کشور به قله دماوند را داد. قرار شد یکی از افراد تیم ده نفره اجرایی باشم. چندین جلسه هماهنگی و آمادگی برای اجرای برنامه در دفتر انجمن در خیابان حجاب (آن وقت‌ها انجمن مخصوص فعالیت‌های کوهنوردی بانوان و فدراسیون برای فعالیت‌های آقایان در مکانی جداگانه مشغول به فعالیت بودند.) برگزار شد.

از طریق هیئت‌های استان‌ها برای اولین بار اعلان همگانی انجام شد و اولین برنامه رسمی جهت انتخاب افراد برای شرکت در اردوهای کوهنوردی تیم ملی بانوان برای صعودهای برون مرزی شکل گرفت. پیش از این بدون فراخوان و با شناخت از اطرافیان و آشنایان برنامه برون مرزی انجام می‌شد. هر استانی تیم منتخب خودش را بر مبنای معیارهای ضروری از قبل تعیین شده انجمن و فدراسیون کوهنوردی انتخاب کرد.

تیم‌ها با همراه داشتن گواهی سلامت پزشکی به همراه سرپرست و کمک سرپرست مشخص در تاریخ 7 مرداد ماه 1379 به منطقه اعزام شدند. قله دماوند دارای چهار رخ اصلی و 16 رخ/یال فرعی است. در دسترس‌ترین مسیر رخ جنوبی است که قرار شد برنامه سراسری در این رخ اجرا شود. بعضی معتقدند که این مسیر آسان‌ترین مسیر صعود است در حالی‌که به نظرم این مسیر به دلیل میزان بیشتر گاز گوگرد منتشر در هوا از همان ابتدای کار سختی و مشگلات خاص خودش را دارد. امان از دست سردرد در ارتفاع …

 

دماوند 2
در مسیر قله دماوند

 

تیم اجرا به همراه روسای ناظر انجمن با اتوبوس رهسپار پلور و سپس در اولین پایگاه مسیر صعود، مشهور به مسجد یا گوسفندسرا در ارتفاع 3000 متر زودتر از بقیه تیم ها مستقر شد. بعد کمی استراحت، من به همراه مهناز مقدم، یکی دیگر از افراد تیم اجرا زودتر از بقیه به عنوان پیش قراول برنامه به طرف قرارگاه بعدی به نام بارگاه سوم در ارتفاع 4200 متر حرکت کردیم.

در بارگاه سوم گروهی از طرف هلال احمر مستقر بود که از کوهنوردان داوطلب برای انجام تحقیقات پزشکی کوهستان آزمایش  خون می‌گرفتند. آزمایشی جهت شمارش تعداد گلبول‌های قرمز خون و تعیین سطح اکسیژن خون فرد کوهنورد. شرکت کردم و نتیجه رضایت‌بخش بود آخه هفته پیش قله را صعود کرده بودم. بعد از آزمایش، چادر شب‌مانی‌مان را برپا کردیم.

 

تعداد شرکت‌کنندگان و حاضرین در منطقه 301 نفر از بیست استان کشور بود. پس از ورود کلیه تیم‌ها به منطقه ساعت 20 آن روز جلسه توجیهی با کلیه سرپرستان تشکیل شد. اطلاعات لازم جهت نحوه صعود و نکته‌های لازم برنامه را کتبی و در برگه‌های کاغذی به همراه کارت‌های صعود به سرپرستان تیم‌ها تحویل دادند. صبح روز شنبه 8 مرداد ماه، بقیه تیم اجرا کمی زودتر از تیم استان‌ها به طرف بالا حرکت کردند. تیم اجرا دکتر ژوبین عباسی را به همراه داشت که علاوه بر #کوهنوردی وظیفه رسیدگی به حال و روز شرکت کننده‌ها را به عهده داشت. 

از دیگر افراد تیم اجرا، حسین جم یکی دیگر از افراد تیم اجرا، به محض رسیدن به بارگاه سوم، ادامه مسیر تا آبشار یخی واقع در ارتفاع 5100 متر را با پرچم‌های کوچک قرمز رنگ علامت‌گذاری کرد تا سرپرستان در روز اصلی صعود مسیر را به اشتباه نروند و افرادشان گم نشوند. آبشار یخی مرتفع‌ترین آبشار خاورمیانه با ارتفاع حدود 10 متر و عرض 3 متر یکی دیگر از شگفتی‌های این کوه است. در بعضی تابستان‌ها که گرمای هوا شدید می‌شود از آبشار جریان آب راه می‌افتد، در غیر این‌صورت همیشه یخ‌زده است.

 

تیم‌ها راس ساعت 7 و نیم صبح به طرف بارگاه سوم حرکت کردند وتا ظهر همه شرکت‌کنندگان به ارتفاع 4200 رسیدند و مشغول برپایی چادرهایشان شدند. بعد از ساعاتی استراحت، بعد از ظهر، تیم‌ها به همراه سرپرست‌هایشان برای هم‌هوایی حدود دو ساعت به طرف ارتفاع بالاتر رفتند و برگشتند. به ارتفاع گرفتن و شب ماندن در ارتفاع پائین‌تر، هم‌هوایی گفته می‌شود که وضعیت جسمانی فرد را برای صعود روز بعد آماده‌تر می‌کند.

تماشای افراد در آن تعداد، در حال انجام کارهای شب‌مانی تجربه بی نظیری بود که تا به امروز دیگر برایم تکرار نشد. هیاهویی بسیار دیدنی بود. کاش موبایل‌های هوشمند داشتیم تا هر از گاهی با فیلم‌ها و عکس‌های بیشتری تجدید خاطره می‌کردیم. هوا گرگ و میش بود که صدای جیغ و داد نظرمان را جلب کرد. متوجه شدیم حال یکی از کوهنوردان بسیار بد است و هر چه سریع‌تر باید به بیمارستان منتقل شود. ادم ریوی حاد ناشی از کوه‌گرفتگی پیش آمد.

حسین جم، دکتر ژوبین و یکی دو نفر از داوطلب‌های هلال احمر آن دختر را با برانکارد و با مکافات بسیار زیاد به گوسفندسرا رساندند واز آن‌جا با آمبولانس هلال احمر به بیمارستان منتقل شد.  دکتر و حسین دوباره این شیب‎های بین گوسفندسرا تا بارگاه سوم را در تاریکی برگشتند بالا در حالی‌که سرتاپا خاکی و تا ته حلقشان هم از خاک، گل درست شده بود. ساعت 18 جلسه توجیهی دیگری با سرپرستان تشکیل شد تا نحوه صعود به قله، قسمت‌های مختلف مسیر و خطرات و وضعیت ممکن بررسی شده و توصیه‌های لازم داده شود. شب پر هیجان و پر هیاهویی بود.

صبح روز یکشنبه 9 مردادماه، روزی بی نظیر و فراموش‌نشدنی برای من بود. کلیه تیم‌ها ساعت 4 و نیم صبح با دمیده‌شدن در سوت توسط سرپرست اجرایی برنامه-ماندانا بطحایی- بیدار شدند. ساعت 5 و نیم صبح ابتدا تیم اجرایی و نظارت و سپس بقیه تیم‌ها به طرف قله حرکت کرند. طبق برنامه افراد تیم اجرا در 4 ایستگاه تعیین شده در مسیر بارگاه سوم تا قله مستقر شدند.

ایستگاه اول بین بارگاه سوم تا آبشار یخی بود که فیروزه شریف‎زاده و رضا آزادگان-دو تن دیگر از افراد تیم اجرا- آن‌جا مستقر شدند، ماندانا سرپرست برنامه به همراه دکتر ژوبین در ایستگاه دوم یا آبشار یخی مستقر شدند، ایستگاه سوم زیر تپه گوگردی جایی که حدود 500 متر تا قله فاصله دارد و ایستگاه چهارم خود قله بود. راس ساعت 10:15 تعدادی از افراد تیم اجرا به قله رسیدند و تا ساعت 15:45 کلیه تیم‌ها به قله وارد شدند.

 

در پایان افراد تیم اجرا در کافه رستوران آقای واحدی در پلور دورهمی ناهار خوردیم
در پایان افراد تیم اجرا در کافه رستوران آقای واحدی در پلور دورهمی ناهار خوردیم

 

قرعه من مستقرشدن در ایستگاه سوم به همراه رویا میرزاقوام-از تیم اجرا- بود. تماشای حرکت صعودکنندگان از بارگاه سوم به طرف بالا، بسیار باشکوه و زیبا بود. چندین ساعت در آن ارتفاع نشستن و تماشای بالا آمدن کوهنوردان زن سراسر کشور با سن‌ها، لهجه‌ها و حال و روزشان تجربه خاص، تکرارنشدنی و بی‌نظیری برایم بود. لذت این صعود با هیچ صعود دیگری قابل مقایسه نیست. زن‌ها مثل قطاری سرحال و قبراق  با سرعت خوب در حرکت بودند. حال و روز صعودکنندگان واقعا وصف‌نشدنی بود. صورت‌هایی خسته، گاه همراه با اشگ شوق و شعف لحظه‌هایی ناب را می‌ساختند.

من و هم تیمی‌ام علاوه بر کنترل اسامی، حال عمومی و ساعت رسیدنشان به ایستگاه سوم، با نوید این که چیزی به پایان نمانده، امید و انرژی‌اشان را بالا می‌بردیم. خوشبختانه هوای آفتابی و کم باد، یار یازدهم تیم اجرا/پشتیبان بود. یکی از دوستان هیمالیانورد می‌گفت:« شانس آوردین که خیلی باد نبوده وگرنه افراد مثل بادباک تو هوا پرواز می‌کردن.» بعد از آمدن آخرین افراد، ما هم به طرف قله رفتیم و عکس یادگاری گرفتیم و سپس راهی بارگاه سوم شدیم.

دوستان ایستگاه قله شاهد بودند که بانویی از کلاردشت وقتی به قله رسید -کم سن هم نبود.- از شوق و ذوق رسیدن به هدف، عصایش را جوری بر زمین کوبید که شکست. روی زمین نشست و کلی هم گریه ‌کرد. در نهایت ما شاهد صعود 230 بانوی کوهنورد در آن روز بودیم. برگشت همه تیم‌ها به بارگاه سوم تا ساعت 20:30 همان‌ روزطول کشید.

تعدادی از تیم‌ها برای استراحت مستقیم به گوسفندسرا برگشتند. صبح روز 10 مرداد همه افراد بعد از جمع و جور کردن وسایل‌شان و نظافت محل چادرها به سمت پائین -گوسفندسرا-حرکت کردند و در آنجا مورد استقبال قرار گرفتند. همچنین به رسم یادبود هدیه‌ای از طرف انجمن بانوان دریافت کردند.

 

در  طول برنامه تعدادی کوه‌گرفتی خفیف همراه با سردرد، تهوع و استفراغ مشاهده شد. یک مورد سوختگی با آب‌جوش هم پیش آمد که فوری مورد مداوا قرار گرفت. یک مورد حاد ادم پیش‌آمد که در بالا توضیح دادم. حادثه دیگر هم زمین خوردن کوهنوردی از کرمان اگر اشتباه نکنم در حوالی آبشار یخی بود که راه رفتن را برایش غیرممکن کرد. قاطر هم که گاهی برای حمل مجروح استفاده می‌شود،نمی‌توانست به آن ارتفاع بیاید.

پزشک تیم پشتیبان، دکتر ژوبین مسیر به نسبت زیاد و طاقت‌فرسایی به مصدوم کمک کرد تا به قاطر برای ادامه راه برسد.  در پایان افراد تیم اجرا در کافه رستوران آقای واحدی در پلور دورهمی ناهار خوردیم و به طرف تهران حرکت کردیم. رئیس انجمن وقت سرکار خانم ظریفه رحیم‌زاده بود.

اولین صعود سراسری بانوان کشور به دماوند بام ایران نقطه عطف دوم بماند برای داستانی دیگر…

 

5 کتاب درباره کوه و کوهنوردی

  این مقاله را ۷۵ نفر پسندیده اند

یک دیدگاه در “اولین صعود سراسری بانوان کشور به بام ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *