خاطرات سفر یک زن قاجار (سفرنامه دوم)
خانم! فردا کوچ است
نویسنده: زهرا صالحیزاده
ناشر: اطراف
نوبت چاپ: ۳
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۱۹۷
شابک: ۹۷۸۶۲۲۶۱۹۴۰۱۳
این مقاله را ۲۵ نفر پسندیده اند
خانم! فردا کوچ است سفرنامهای در 197 صفحه از نشر اطراف است. کتاب اولین بار درسال 1398 منتشر و با استقبال زیادی روبهرو شد و طی پنج سال به چندین چاپ رسید. خانم! فردا کوچ است، یکی از مجموعه سه جلدی با موضوع سفرنامههای قدیمی زنان است. در دوره قاجاریه یکی از مهمترین تفریحات، سفر به زیارتگاه و امامزادههای دور و نزدیک در شهرهای مختلف بود. سفر به قم و مشهد مهمترین سفرها در داخل کشور بودند. امروزه هم سفر به این دو شهر طرفدارهای زیادی دارد. از نظر قدمت، سومین سفرنامه دوره قاجار(ناصری) است. خوشبختانه برخلاف کتاب سه روز به آخر دریا، نام نویسنده مشخص است اگرچه همچنان تصویری از ایشان یا اطلاعاتی درباره خانواده خودش و طبقه اجتماعیاش موجود نیست. سکینه سلطان خانم اصفهانی سفرش را حدود 13 سال بعد از شاهزاده خانم در کتاب سه روز به آخر دنیا شروع میکند. سکینه سلطان خانم اصفهانی یکی از زنان دربار قاجاری است که خوشبختانه در عصری که گردشگران و سیاحان زیادی به ایران رفت و آمد کردهاند میزیسته و از این موقعیت بینصیب نبوده. او نه تنها باسواد بوده بلکه استعداد نوشتن داشته. فردی شوخ طبع که گهگاه در موقعیتهای احساسی، شعر هم میگفته. با این که بسیار ترسو بوده ولی خطر این سفر خطرناک و طاقتفرسا را در کنار برادر به جان میخرد. سفرنامهای که میخوانیم از زبان زن متمولی است که زمانی زن شاه بوده و به همین دلیل گاه و بیگاه باید انعامهای بسیار زیادی در مسیر سفر به افراد مختلف از خدام زیارتگاهها گرفته تا شتربان و رئیس کاروان , .. بپردازد. در نجف با بسته بودن مسیر کوهستان، مجبور میشود با هزینه دو برابری و از مسیر طولانیتری این سفر را انجام دهد. راه رفته تا نجف را برمیگردد و از مسیر حلب، طرابلس و بیروت به جده میرود. تدارکات سفرش سه ماه و خداحافظی و حلالیت طلبیدن از اطرافیان هم چند روزی طول میکشد. بیشتر شبها سفر میکردند. در مسیر سفر از زیارتگاههای بزرگ چون شاهعبدالعظیم، قم،… در ایران و عتبات عالیات هم غافل نشدهاند. گویا زیارت و سلام دادن زیارتگاههای در مسیر رسم بوده. هم سیاحت بوده و هم زیارت. با این که وضع مالی خوبی داشته و مورد عنایت شاه وقت بوده، مدام افسوس دوران ناصرالدین شاه را میخورد و غر میزند که رفاه چندان درخوری ندارد. نوشتن کتاب در 31 شهریور ماه 1280 به پایان رسیده. خاطرات سفر یک زن قاجار (سفرنامه دوم)
سه سفرنامه قدیمی از زنان شاهزاده قجری توسط سه نویسنده زن امروزی گردآوری و بازنویسی شدهاند. چون هر سه نوشته، سفرنامه حج هستند، نشر اطراف هرکدام را با اسمهای مختلف منتشر کرده. خانم! فردا کوچ است با ویرایش و تدوین زهرا صالحیزاده است. پژوهشگر این سفرنامه کیانوش کیانی هفت لنگ است که حدود دو دهه قبل، کتاب را با کمک دو نشر دیگر هم منتشر کرد.
پر واضح است که در آن زمان، سفر به عتبات عالیات و مکه آرزوی بسیاری از مردم بود. به قدری سفر به کربلا و مکه برای زنان آن دوره اهمیت داشت که زنانی که پول یا محرم سفر نداشتند حاضر میشدند تا به صیغه چاروادار کاروانها درآیند. در اسناد تاریخی دوره قاجارآمده است که در نزدیکی قبرآقا، صیغهخانهای برپا بود زیرا در آن حوالی، کاروانسرایی برای اسکان چاروادار عرب و عجم که مجری این سفرها بودند قرار داشت.
کتاب نسبت به سه روز به آخر دنیا، دارای متن روان و سادهای است. ویراستار سعی کرده تا به متن سفرنامه وفادار باشد. سفرنامه دارای پنج فصل جداگانه است که هر فصل مربوط به یک جغرافیاست، مثلا فصل اول ماجرای تهران تا مرز غربی ایران و عراق است و فصل دوم ورود به خانقین عراق تا قبل از خروج از عراق. در انتهای کتاب فهرستی از کلمات دشواری که امروزه رایج نیستند به همراه توضیح کامل ارائه شده است.
او یکی از افراد حرم ناصرالدین شاه بود. علاقهاش به شاه به حدی بود که در سفرنامه بارها و بارها از او با عشق یاد میکند و مدام به میرزا رضای کرمانی فحش و نفرین میفرستد. چند سال بعد کشتهشدن شاه، همسر فردی مشهور به معتصمالملک میشود. وقارالدوله لقبی است که مظفرالدین شاه به او داده.
*ای دل اگر به کشور انسان گذر کنی از او بپرس خسرو صاحبقران چه شد؟
در عراق با عبور از مسیر جبل (کوهستانی) سفر به مکه کوتاه و کم هزینهتر بوده. زوار برای عبور از این مسیر باید در انتظار اجازه فاضل شربیانی در نجف میماندند. او یکی از مراجع تقلید دوره مظفرالدین شاه بود که آن زمان در نجف ساکن بود. در زمان سفر وقارالدوله اجازه بازشدن این مسیر داده نشد.
از آنجا که نویسنده زن است به جزئیاتی از سفر اشاره میکند که شاید در روزانه نوشتهای دیگر نویسندگان آن عصر نتوان یافت. از زبان وقارالدوله با جغرافیای مسیر سفرش، آداب و رسوم فرهنگی اعم از غذا، آئین داد و ستد، قوانین حاکم بر مرزهای ایران، عراق، سوریه و لبنان آشنا میشویم.
وقارالدوله روز دهم مهرماه 1278 هجری شمسی، سفرش را با همراهی پنج نفر که سه نفر مرد و دو نفر دیگر زنانی به نامهای ماهرخ و سیدهخانم بودند از شهر تهران و با دیدار و کسب اجازه از مظفرالدین شاه و وداع با بستگان در دربار آغاز میکند. از ابتدای سفر تا برگشت به خانه موقتش در *بروجرد، برادرش آقامیرزامحمدعلیخان همراه اوست.
در جایی ازمتن مینویسد در کنار دریای قم نماز خوانده. به احتمال زیاد منظورش دریاچه نمک حوضالسطان امروزی است. دیواره بیستون، حجاری و نوشتههایش برایش اهمیت داشتهاند. بارها بخشهایی از مسیر را با منطقه لار و مازندران مقایسه میکند.
بعد گذشت سیزدهسال از سفرشاهزاده خانم بینام، همچنان در منطقه بین صحنه تا قصر شیرین مدام نگران دزدی هستند. البته در ادامه سفر در راههای عراق و در گمرکها هم مدام نگران دزدی هستند که نگرانیها بی علت هم نبوده. چند بار بعضی از وسایلشان دزدیده میشود.
بدو ورود به عراق، شاهد اذیت و آزارهای مامور گمرک با بقیه مردم بوده. البته به خاطر نامه مخصوصی که همراه داشته، این رفتارها شامل حال او و همراهانش نمیشود.
بیماری هم گویا شرط ضروری سفر بوده. آب آلوده، شرایط سخت و گرما، بهداشت پائین، انتظارهای طولانی بی دلیل و با دلیل در مکانهای مختلف از عوامل آن بودهاند. در مکه چنان بیمار میشود که طی یک ماه حتی نمیتواند یک بار به بازار برود. جادهها همچنان وضعیت خوبی ندارند ولی از نوشته اینطور به نظر میآید که نسبت به سفرنامه قبلی کمی راحتتر شدهاند.
وقارالدوله زمان خوبی را برای سفر شروع کرده، مهر ماه 1278 و این باعث شده به نسبت گرمای کمتری را تحمل کند. سفر از تهران تا مکه و برگشت به بروجرد حدود یک سال و یک ماه طول کشیده و در ادامه انتقالی و برگشت به تهران، هیجده ماه در سفر بوده. اقامت طولانی در کربلا برایش بسیار جالب و مفرح بوده ولی انتظارهای طولانی مدت و بی دلیل در بقیه مسیر بهقدری آزاردهنده بوده که شنیدن جمله خانم! فردا کوچ است در هر ساعتی از شبانهروز، برایش بهترین خبر بوده.
به خاطر اعتقادات شاهان قاجار، رابطه مردم آن زمان ایران و عراق بسیار زیاد بود و تعدادی از بستگانشان در کربلا و شهرهای دیگر زندگی میکردند و مدام در رفت و آمد بودند. بی دلیل نیست که امروزه افراد زیادی را میشناسیم که ایرانی هستند ولی متولد شهرهای شیعهنشین عراق. وقارالدوله بارها در کتاب از عربها چه در عراق و چه در عربستان بد میگوید و سنی را ناپاک میداند. گویا شیعه را عرب نمیدانسته.
از ویژگیهای خوب این سفرنامه این است که به درخواست زنان دربار مخارج دقیق سفرش را یادداشت کرده تا بقیه بتوانند از تجربهاش استفاده کنند. بدون در نظرگرفتن مقام مسافر، مخارج سفر حج برای هر نفر پانصد تومان میشده. هرچه مقام اجتماعی فرد بالاتر بوده، انعام و خلعت بیشتری هم پرداخت میکرده.*از متن کتاب
*خانه موقت در بروجرد به خاطر ماموریت همسرش معتصم الملکسفر








