توانایی ماهی شدن
دختری که ماهی شد
نویسنده: پالی هو ین
مترجم: بیتا ابراهیمی
ناشر: ایران بان
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۳
تعداد صفحات: ۱۰۰
شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۸۸۴۶۷۲
توانایی ماهی شدن
قصه «دختری که ماهی شد»، قصه عبور از اضطرابها و تردیدهاست؛ قصه کشف ناشناختهها و لمس آبهاست.
برای «ایتا» دختر کوچولوی قصه «دختری که ماهی شد»، حرف زدن با همکلاسیهای مدرسه جدید، دور شدن اعضای خانوادهاش از یکدیگر و بیشتر از هر چیز شنا کردن اضطرابآور است. در این میان یک اتفاق جادویی او را با تردیدها و اضطرابهایش روبرو میکند. در شهر جدید «ایتا»، رودخانهای هست که به دستهای «ایتا» فلسهای ماهی و به پاهایش بالههایی را هدیه میدهد تا بتواند مثل ماهیها، شنا کند و مهربانی آب را حس کند.
قصه «دختری که ماهی شد» قصه کودکانیست که ورود به محیط جدید و انجام دادن فعالیت برای شان اضطرابآور است. این قصه به مخاطب یادآور میشود که برای رفع اضطرابها کافیست خودمان را بخشی از آن محیط به شمار بیاوریم، برای شنا کردن ماهی باشیم و برای گفتگو با همکلاسیهای جدید خودمان را عضوی از محیط تازه ببینیم.
قصه کوتاه و فوقالعاده «دختری که ماهی شد»، راه و روش ماهی شدن برای شنا کردن را یادآوری میکند. خواندن این کتاب، مثل لذت لمس آبها و شوق آرامش پس از رفع اضطرابها و تردیدهاست.
در ادامه به چند نکته مهم در قصه «دختری که ماهی شد» اشاره میشود:
«ایتا» چگونه ماهی شد؟
مهمترین چیزی که باعث اضطراب میشود، نشناختن توانایی خود و از طرفی ناآشنا بودن پدیدهای است که باعث اضطراب میشود. آن چیزی که رودخانه به «ایتا» هدیه میدهد، توانایی ماهی شدن است. «ایتا» پیش از هر چیزی متوجه توانایی خودش میشود. او به خودش نگاه میکند، به دستها، فلسها، پاها و بالههایش.
«ایتا» پس از آنکه به توانایی خودش در ماهی شدن پی میبرد، به کشف رودخانه میرود:
«به رودخانه که رسید بند کتانیهایش را باز کرد. جورابهایش را درآورد و کنار رودخانه همان کاری را کرد که مربی شنا کرده بود. کنار آب نشست و پاهایش را در آب گذاشت. اول آب چنان سرد بود که ایتا را شوکه کرد، اما چیزی نگذشت که ایتا به دمای آب عادت کرد و حتی از خنکی آب لذت برد».
در آخر مهمترین کار را برای ماهی شدن انجام میدهد، آن هم «شیرجه زدن در ماجراست».
قصه شنا کردن، برای «ایتا» شروع راهیست که باعث میشود، دوست پیدا کند، از حرف زدن در جمع نترسد. حس کند خانه جدید خانه اوست و شهر جدید، شهر او. در یک جمله: شناخت توانایی خود، شناخت پدیدهی اضطرابآور و شیرجه زدن به دل ماجراها باعث میشود «ایتا» از گم شدن نجات پیدا کند.
قصه «دختری که ماهی شد»، قصه مهربانی رودخانهها:
نکته بسیار مهم این قصه، توجه به طبیعت و مهربانی رودخانههاست. این تصویر ارزشمند که رودخانه باعث آرامش «ایتا» میشود، دعوتیست به توجه و احترام گذاشتن بچهها و آدمبزرگها به طبیعت و محیط زیست.
آدمبزرگها هم ماهی میشوند!:
مادربزرگ «ایتا» نیاز به مراقبت دارد و به همین خاطر آنها به این شهر جدید آمدهاند تا پدر «ایتا» به او رسیدگی کند. اما پدر «ایتا» میترسد از دیگران کمک بخواهد. ایتا با شجاعت شیرجه زدن در ماجرا، به پدرش یادآوری میکند کافیست به توانایی خودش و حضور بچهها نگاه کند و اینکه وقتی کارها توسط یک خانواده انجام بگیرد، خیلی موفقتر از تنها انجام دادنش است. بچهها همیشه درسهای فوقالعادهای به آدمبزرگها میدهند.
درباره نویسنده:
پالی هو-ین، نویسنده کودک و نوجوان انگلیسی است که کار برای کودکان را با معلمی شروع کرد و سپس به نوشتن قصه برای کودکان و نوجوانان مشغول شد. او تاکنون هشت جلد کتاب در حوزه کودک و نوجوان منتشر کرده است.
در سال 2014 رمان «پسری در برج» از پولی هو-ین نامزد جایزه کارنگی شد و در فهرست نهایی جایزه کتاب آبی پیتر و فهرست نهایی جایزه کتاب کودک واتراستونز قرار گرفت.
پالی هو-ین هم اکنون در بریستول زندگی میکند و تماموقت مینویسد.
بخشی از متن کتاب:
«شاید برای این است که دیگر به فلس احتیاج ندارم. حالا خودم میتوانم شنا کنم، دیگر ترس باعث نمیشود که شنا نکنم».
بابا گفت: «شاید. چون از روزی که شنا کردی دیگر فلسها ظاهر نشدند، درست است؟ گاهی فکر میکنم ما فقط به کمی کمک نیاز داریم که به آب بزنیم. مگر نه؟ مثل این که من فهمیدم نیازی نیست همهی کارها را تنهایی انجام بدهم».
کودک و نوجوان
این مقاله را ۲ نفر پسندیده اند