از خیابان دلگشا در تهران تا پریموسگتن در استکهلم
برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
بزودیبرای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
30book انتشارات آگاه ایران کتاب طاقچه کتابراه بزودیمحمد عبدی در کتاب گفتوگو با سوسن تسلیمی یکبار دیگر همه گیروگرفتهای بازیگران و کارگردانان و نویسندگان و بهطور ویژه زنان هنرمند را در دهه ۶۰ تاریخ ایران بعد از انقلاب اسلامی برای مخاطب روی دایره میریزد و آجر به آجر علت مهاجرت بازیگری چون سوسن تسلیمی را میچیند. اما آنجا که مهاجرت آغاز شده و مخاطب را به خوبی گرسنه و تشنه کرده و ذوق ورق زدن و رسیدن به صفحه بعدی کتاب را در دل او زنده کرده، حرف و حسی که دور از کلیشه و البته جدید باشد، از خانم بازیگر بیرون نمیکشد.
محمد عبدی در کتاب گفتوگو با سوسن تسلیمی یکبار دیگر همه گیروگرفتهای بازیگران و کارگردانان و نویسندگان و بهطور ویژه زنان هنرمند را در دهه ۶۰ تاریخ ایران بعد از انقلاب اسلامی برای مخاطب روی دایره میریزد و آجر به آجر علت مهاجرت بازیگری چون سوسن تسلیمی را میچیند. اما آنجا که مهاجرت آغاز شده و مخاطب را به خوبی گرسنه و تشنه کرده و ذوق ورق زدن و رسیدن به صفحه بعدی کتاب را در دل او زنده کرده، حرف و حسی که دور از کلیشه و البته جدید باشد، از خانم بازیگر بیرون نمیکشد.
برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
بزودیبرای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
30book انتشارات آگاه ایران کتاب طاقچه کتابراه بزودیاز خیابان دلگشا در تهران تا پریموسگتن در استکهلم
شاید شنیدن نام شخص در جایگاه اسم کتاب کمی به گوشمان ناآشنا و دور از ذهن باشد؛ مثلا کتاب «رضا قاسمی»، کتاب «سوسن تسلیمی» و … اما محمد عبدی، روزنامهنگار و منتقد سینما دست بهکار شده و نام کتابش را که گفتوگویی بلند با بازیگر دهه ۵۰ و ۶۰ سینما و تئاتر ایران و حالا سوئد است، گذاشته «سوسن تسلیمی».
کتابی که سعی میکند شرایط زیست (از کودکی تا بزرگسالی) و فعالیت حرفهای سوسن تسلیمی، این بازیگر بینظیر تاریخ سینما و تئاتر ایران را در گفتوگو با او بکاود و از لابهلای حرفها و یا شاید در سفیدخوانیهای متن چیزی جدید و کمتر شنیده و گفته شده بیرون بکشد؛ محمد عبدی گاه در این مسیر موفق است و گاه نه.
عبدی در کتاب سوسن تسلیمی به درستی اطلاعات ریز و درشت از تجربیات ارزنده سوسن تسلیمی از کار با آربی اوانسیان در تئاتر و نوع و شیوه بازیگری برای او و کار در کارگاه نمایش، گردآوری و از آن مهمتر مکتوب میکند و در اختیار خواننده میگذارد. و یا به خوبی خواننده نهچندان حرفهایاش را از پشت صحنه کارگردانی بیضایی در فیلمهایی که تسلیمی بازی کرده، آگاه میکند و از تفاوت کار برای بیضایی و اوانسیان میگوید.
البته خواننده حرفهایتر احتمالاً این حرفها را در مرجعهای تخصصیتر خوانده و یا از زبان متخصصان دیگر شنیده است. عبدی در این کتاب و درگفتوگو با تسلیمی یکبار دیگر همه گیروگرفتهای بازیگران و کارگردانان و نویسندگان و بهطور ویژه زنان هنرمند را در دهه ۶۰ تاریخ ایران بعد از انقلاب اسلامی برای مخاطب روی دایره میریزد و آجر به آجر علت مهاجرت بازیگری چون سوسن تسلیمی را میچیند. اما …
اما آنجا که مهاجرت آغاز شده و مخاطب را به خوبی گرسنه و تشنه کرده و ذوق ورق زدن و رسیدن به صفحه بعدی کتاب را در دل او زنده کرده، حرف و حسی که دور از کلیشه و البته جدید باشد و حتی مخاطب نهچندان حرفهای هم پیش از این نشنیده باشد، از خانم بازیگر بیرون نمیکشد.
عبدی هرچقدر در پرسش از تجربه بازیگری سوسن تسلیمی با کارگردانهایی مثل اوانسیان و بیضایی دقیق و موشکافانه عمل میکند، اما در پرسیدن از «جزییات» تجربه مهاجرت و از صفر شروع کردن امر بازیگری و زندگی آن هم برای کسی که روزگاری در اوج بوده، اما همه دستاوردهایش را میگذارد و دل میکَند و … تا حدودی سهل میگیرد و به راحتی عبور میکند. هرچند که او روایتهای جذابی از تجربیات حرفهای و دوران بازیگری و کارگردانی تسلیمی در تئاتر و سینما و تلویزیون سوئد برایمان تدارک میبیند.
اما عبدی پرسشهای خواننده کتاب را درباره مسیر رسیدن این بازیگر به این سطح از حرفهایگری، تا حدودی بیجواب میگذارد. شاید او این جوابها را واگذار کرده به سفیدخوانیهای متن و یا شاید قرار است کتابی دیگر برای پاسخ به این پرسشها برایمان تدارک ببیند؛ ما نمیدانیم.
تنها چیزهایی که میدانیم این است که محمد عبدی کمتر موفق شده یا شاید هم نخواسته جزییاتی از زندگی کمنظیرترین بازیگر ایران در کمپ و آن هم در مواجهه با فرهنگ و زبانی سخت و بیگانه مثل سوئدی در سن ۴۰ سالگی به مخاطب ارائه دهد و تقریباً کشف این جزییات را به عهده تصورات و تحلیلهای شخصی خواننده واگذار کرده است. آن جزییاتی هم که عرضه میکند چندان فراتر از شنیدههای قبلی نیست و تکرار مکررات است. حسن کار این است که همه اینها یکجا مکتوب و گردآوری شده است و از وضعیت پراکنده قبلی فاصله گرفته است.
با همه این حرفها کتاب سوسن تسلیمی هم برای علاقمندان حرفهای سینما و تئاتر اطلاعات قابل ملاحظهای دارد و هم جذابیتهایی برای دنبالکنندگان کمتر حرفهای این حوزه.
در صفحات ابتدایی کتاب، سوسن تسلیمی جابهجا از محلهای قدیمی در تهران به نام دلگشا یاد میکند؛ محلهای که خانواده تسلیمی پس از ترک رشت در آن ساکن میشوند و زندگی را از سر میگیرند. او در این کتاب از خانهشان در کوچه ویرا، دبستان عدل امین و دبیرستان حجت در خیابان دلگشا (محلهای نزدیک به میدان شکوفه و حوالی چهارصددستگاه تهران) میگوید و…
میتوانید تصاویر این مکانها را با شکل و شمایل امروزیشان اینجا ببینید.
ورودی دبیرستان حجت. در حال تخریب برای ساخت بنای جدید
دبستان عدل امین. سالها است تخریب شده به هوای ساخت بنای جدید، اما فقط سرستونها بالا رفته و هیچ اتفاق جدید نیفتاده است.
ورودی کوچه ویرا از خیابان دلگشا