گزارشی از جلسات جناییخوانی
ادبیات جنایی در دنیا گرچه مخاطبانی به اندازهی رمانهای عاشقانه یا حتی برخی فانتزیهای حماسی ندارد اما معروف است که مخاطبانش وفادارترین و پیگیرترین مخاطبان هستند. پنجشنبه اول هرماه، دوستداران ادبیات جنایی در محل کتابفروشی نشر رود گردهم میآیند. یک کانال تلگرامی و یک مجله آنلاین هم دارند. در جای جای این شهر گروههای کوچک و معطوف به هدف کتابخوانی فعالند. وینش قصد دارد این گروهها را معرفی کند.
ادبیات جنایی در دنیا گرچه مخاطبانی به اندازهی رمانهای عاشقانه یا حتی برخی فانتزیهای حماسی ندارد اما معروف است که مخاطبانش وفادارترین و پیگیرترین مخاطبان هستند. پنجشنبه اول هرماه، دوستداران ادبیات جنایی در محل کتابفروشی نشر رود گردهم میآیند. یک کانال تلگرامی و یک مجله آنلاین هم دارند. در جای جای این شهر گروههای کوچک و معطوف به هدف کتابخوانی فعالند. وینش قصد دارد این گروهها را معرفی کند.
عصر اولین پنجشنبه هر ماه، زمانی است که دوستداران ادبیات جنایی جایی در مرکز شهر دور هم جمع میشوند و هرماه درباره یک کتاب به صحبت مینشینند. کانالی تلگرامی با بیش از هزار عضو دارند و ماهی یکبار هم جلساتی حضوری. این ماه جلسه به کتاب «سادی» نوشته کورتنی سامرز اختصاص دارد و علیرضا محمودی سخنران جلسه است.
بار پیش که در جلسات جناییخوانی شرکت کردم، کتابی از نویسندهای اهل اسکاندیناوی برای بررسی انتخاب شده بود و همه چیز برایم تحتالشعاع گرمای مرکز شهر در ساعت ۶ عصر یک روز تیرماهی قرار گرفت. این بار اما گرما قابلتحمل است و جمعیتی بین ده تا بیست نفر هم در محل همیشگی کتابفروشی نشر رود حاضرند. بعضی صرفاً علاقمندند و بعضی داستاننویس.
دوران رونق کتابهای جنایی؟
آیا توجه و علاقه به ادبیات جنایی بین خوانندگان ایرانی کتاب افزایش پیدا کرده است؟ بیانیه گروه جناییخوانی در کانال تلگرامشان که چنین مدعایی دارد. در گذشتههای دور، کتابهای جنایی از کارآگاهان آمریکایی و دشیل همت و چندلر گرفته تا کارآگاههای مبادی آداب و جنتلمن انگلیسی و هلمز و پوارو که البته این آخری بلژیکیالاصل بود، در میان تازهکتابخوانها محبوبیت زیادی داشتند. بیشتر، این کتابها را امانت میگرفتند.
کتابها شان بالایی نداشتند و به قول محمد قائد با «روی جلدی شبیه فیلمهای دو پولی» چاپ میشدند. در دو سه دهه اخیر چاپ این کتابها کاهش پیدا کرد و اگر آگاتا کریستی یا هولمز یا پوآرو و مگنون دست کسی میدیدیم هم با چاپهای قدیمی بود. در چندسال اخیر اما تلاش شده انواع جدیدی از کتابهای جنایی به بازار بیایند. گام اول با تغییر سروشکل و ظاهر کتابها بوده. از طرفی وقتی همین کتابها به فیلم یا بیشتر به سریال برمیگردند همان جماعت کتابخوان با علاقه به دنبال کردن داستان مینشینند. چرا روی کاغذ هم داستان را دنبال نکنند؟
از زاویهی نگرهی ژانر
علیرضا محمودی روزنامهنگار است اما به عنوان فیلمنامه نویس و منتقد سینمایی هم کار کرده و مجموعه داستانی جنایی هم با عنوان «جنایت جردن» دارد. محمودی در بحث از کتاب «سادی» نوشته نویسنده آمریکایی کورتنی سامرز و با ترجمه رضا اسکندریفر از نگره ژانر به عنوان دریچه ورودی خود به کتاب نام میبرد و از حاضرین میپرسد آیا کسی کتاب را با دید ساختارگرایی، یا نگره فمینیستی یا مارکسیستی بررسی کرده؟
جلسه به صورت سخنرانی اداره نمیشود. هرچند مثل هر جلسه دیگری سهم سخنران در آن بیشتر است. سخنرانی که از یکی از حضار میپرسد کتاب را در چه مدتی خواندهای؟ و جواب میگیرد در عرض دو یا سه روز، کوتاه اما نه یکنفس. شرکتکنندهای که دستی در نویسندگی هم دارد سادگی پلات کتاب و ارتباطهای عاطفی شکلگرفته در آن را عامل اصلی جذابیت کتاب میداند.
جمعیت عشاق
گروه جناییخوانی در کانال و مجله آنلاین گروه (که از طریق سایت خوابگرد اینجا قابل دسترس است) مراد از ادبیات جنایی را «همهی زیرژانرهای جنایی و تریلر» میداند. یعنی «از معمایی و جاسوسی و ماجرایی و گنگستری و حقوقی و تریلر روانشناسانه و حتی آثار ترسناکی که عامل ترس امر واقعی (مثل اسلشرها و زیرژانرهای مشابه) است بگیرید تا کلاهبرداری و کاراگاهی و پلیسی و تکنوتریلر و انواع دیگر. خلاصه که هر رمان ژانری که نوعی از جنایت محور آن باشد. دستهبندی ژانرها و تعیین حدود آن کار نظریهپردازان و منتقدان است. ما جمعیت عشاقیم.»
این نوع از ادبیات در جهان غرب خیلی هم حرفهای است. در همین جلسه هم حرفهایگری موضوع صحبت بود. بعضی از این ناشرین قراردادهایی حتی بیستساله با نویسندگانشان میبندند و ویراستارانی دقیق که مو را از ماست بیرون میکشند وظیفه حفظ کیفیت نویسندگان را برعهده دارند. نویسندگی در این حوزه، کار راحتی نیست. تقریبا هرسال باید داستانی بیافرینی و اگر دو کتاب متمادیات فروش نکند، بازار بیرحم است و برای کسی منتظر نمیایستد. چنین نویسندهای حذف میشود.
ناشرینی هستند که فقط برای گروه سنی نوجوان کتاب جنایی منتشر میکنند یا فقط یک زیرژانر را درمیآورند. «سادی» هم از دل سنتهای جنایینویسی آمریکایی بیرون میآید و به سنت خشونت در حومهها و شهرهای کوچک آمریکایی وابسته است. قهرمانش قاطع است و دو پیرنگ همزمان دنبال میشوند: خبرنگاری که از او خواسته شده یک جنایت را پیگیری کند و همزمان دختری که میخواهد انتقام خواهر مقتولش را بگیرد.
بررسی مولفههای اساسی ژانر جنایی
علیرضا محمودی پنج مولفه را در بررسی این داستان جنایی و هر داستان جنایی مهم میداند: اولی سابژانر است. همان زیرژانر. داستان کارآگاهی-معمایی است؟ پلیسی است؟ هرکدام از این زیرژانرها شمایلها و تاثرات ژانری و مولفههای خاص خود را دارند.
دومین نکته این است که رمان در چه دورهای چاپ شده؟ محمودی معتقد است امروزه بیشتر رمانهای جنایی سمت موضوع خشونت علیه زنان رفتهاند و ذائقه بازار را اینطور ارزیابی کردهاند.
سومین نکته تلفیق است. زندگی تلفیق و هیبریدی از شادی و تلخی است و این رمان هم تلفیقی از انواع ژانرها و زیرژانرها است. بستر اصلی «سادی» تلفیقی از یک رمانس در مورد خانوادههای از هم پاشیده با یک تریلر جنایی است.
چهارمین مولفه استایل/سبک است. علیرضا محمودی به عدم آشنایی ما با نویسنده اشاره میکند و میگوید چون سایر کتابهای او را نخواندهایم درباره سبکش نمیتوانیم اظهارنظر قاطع کنیم اما در ریویوهای خارجی تفاوت لحن بین دو پیرنگ مختلف آن را مثل رفتن از حوضچه آب سرد به حوضچه آب گرم توصیف کردهاند.
پنجمین مولفه هم سنتهای ادبیات آمریکاست که در مورد آن صحبت کردیم که این رمان از دسته رمانهای جنایی است که نه در شهرهای بزرگ که در حومههای خلوت و پر از فضای خالی و نزدیک به طبیعت آمریکا اتفاق میافتند و ویژگیهای خاص خود را دارند که با نیویورک و شیکاگو و امثالشان متفاوت است.
ادبیات جنایی در ایران هم علاقمندان خاص خود را پیدا میکند؟
«ادبیات #جناییداستان جنایی یکی از سبکهای ادبی است که اعمال مجرمان و انگیزههای آنان را روایت میکند. این سبک خود به چندین زیر سبک از جمله ادبیات پلیسی تقسیم میشود. در داستانهای جنایی معمولاً قتل یا قتلهایی اتفاق میافتد و فرد یا افرادی مأمور میشوند که راز آن قتلها را کشف کنند. اغلب این داستانها هم بهمنظور قصهگویی و سرگرمی نوشته میشوند مگر آنکه داستان یک شخصیت محوری داشته باشد که نویسنده بتواند به جنبههای پیچیده شخصیت او نزدیک شود در دنیا گرچه مخاطبانی به اندازهی رمانهای عاشقانه یا حتی برخی فانتزیهای حماسی ندارد اما معروف است که مخاطبانش وفادارترین و پیگیرترین مخاطبان هستند.» آیا ادبیات جنایی در ایران هم علاقمندان و البته نویسندگان خاص خود را پیدا میکند؟ یا همچنان باید به تعداد رمانهای موفق جنایی به اندازه انگشتان دست از دوران گذشته ببالیم؟