سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

کتاب قاچاق نخریم!

کتاب قاچاق نخریم!

 

کتاب قاچاق می‌تواند هرجایی منتشر و عرضه شود. سوداگران این عرصه اغلب کتاب‌های پر فروشی که مجوز نشر و پخش دارند را شناسایی و در تیراژ بالا تکثیر کرده و سپس از طریق دستفروش‌های کتاب یا بعضاً برخی از کتابفروشی‌ها به فروش می‌رسانند. کتاب قاچاق معمولاً در ظاهر تفاوت زیادی با اصلش نمی‌کند. قاچاقیان می‌توانند آن را با قیمتی حتی ۵۰ درصد زیر قیمت پشت جلد به خریدار بفروشند چون قرار نیست بابت تکثیر غیرقانونی اثر پولی به دست‌اندرکاران تولید حقیقی کتاب پرداخت کنند. اما از چه طریقی می‌شود کتاب قاچاق را شناخت و نخرید؟

کتاب قاچاق می‌تواند هرجایی منتشر و عرضه شود. سوداگران این عرصه اغلب کتاب‌های پر فروشی که مجوز نشر و پخش دارند را شناسایی و در تیراژ بالا تکثیر کرده و سپس از طریق دستفروش‌های کتاب یا بعضاً برخی از کتابفروشی‌ها به فروش می‌رسانند. کتاب قاچاق معمولاً در ظاهر تفاوت زیادی با اصلش نمی‌کند. قاچاقیان می‌توانند آن را با قیمتی حتی ۵۰ درصد زیر قیمت پشت جلد به خریدار بفروشند چون قرار نیست بابت تکثیر غیرقانونی اثر پولی به دست‌اندرکاران تولید حقیقی کتاب پرداخت کنند. اما از چه طریقی می‌شود کتاب قاچاق را شناخت و نخرید؟

 

 

کتاب قاچاق چیست؟

 

حتماً شما هم تا به حال شعار و هشتگ کتاب_قاچاق_نخریم را دیده‌اید. پوستر معروف قرمزرنگ این کمپین حالا در کتابفروشی‌های زیادی نصب شده و در نمایشگاه کتاب امسال هم وجود داشت. مدتی پیش، از دستگیری باندهای قاچاق کتاب خبرهایی پخش شد و کتابفروش‌ها و ناشرهای زیادی تلاش کردند همگام با تلاش‌های نیروی انتظامی مردم را از وجود این پدیده‌ی مخرب آگاه کنند. اما اصلاً کتاب قاچاق چیست؟

 

برای تعریف «کتاب قاچاق» زیاد دور و بر تعریف واژه‌ی قاچاق نچرخید. جنس قاچاق به طور عام با عبور غیرقانونی از مرزهای کشور سر و کار دارد، در حالی که کتاب قاچاق می‌تواند هرجایی منتشر و عرضه شود. سوداگران این عرصه اغلب کتاب‌های پر فروشی که مجوز نشر و پخش دارند را شناسایی و در تیراژ بالا تکثیر کرده و سپس از طریق دستفروش‌های کتاب یا بعضاً برخی از کتابفروشی‌ها به فروش می‌رسانند.

کتاب قاچاق معمولاً در ظاهر تفاوت زیادی با اصلش نمی‌کند. قاچاقیان می‌توانند آن را با قیمتی حتی ۵۰ درصد زیر قیمت پشت جلد به خریدار بفروشند چون قرار نیست بابت تکثیر غیرقانونی اثر پولی به دست‌اندرکاران تولید حقیقی کتاب پرداخت کنند.

با این اوصاف، از چه طریقی می‌شود کتاب قاچاق را شناخت و نخرید؟

 

کتاب قاچاق نخریم

 

 

تخفیف

اگرچه این روزها کتاب هم مثل باقی اجناس گران شده و خریدن بعضی عنوان‌ها برای خریدارها مشکل شده اما باید حواسمان باشد که به جز تخفیف‌های معمول ۱۰ تا ۲۰ درصدی کتابفروش‌ها و ناشرها و در مواردی تخفیف‌های ۳۰ درصدی کتابفروشی‌های آنلاین، تخفیف بیشتری نمی‌شود برای یک جلد کتاب در نظر گرفت.

بنابراین اگر می‌توانید کتابی را با تخفیف ۵۰ درصدی بخرید باید تقریباً مطمئن باشید که دارید کتاب قاچاق می‌خرید. در حقیقت هزینه‌ی تولید کتاب به گونه‌ای نیست که بشود در بهترین حالت برای آن تخفیفی بیش از ۳۰ درصد در نظر گرفت و تخفیف معمول برای کتاب‌ها در صورت فروش مستقیم توسط ناشر، همان ۲۰ درصد است که در نمایشگاه کتاب یا بعضی مناسبت‌ها اعلام عمومی می‌شود.

بنابراین گول حرف‌های دستفروشی که می‌گوید «ما هزینه‌ی آب و برق و گاز و اجاره مغازه نداریم و ارزون‌تر می‌دیم» را نخورید. علت ارزانی کتاب‌های قاچاق پرداخت نکردن حقوق مؤلف، مترجم، صفحه‌آرا، ویراستار، طراح جلد و تصویرگر کتاب است و البته ناشر حقیقی آن. و بازار کتاب قاچاق ادامه پیدا نمی‌کند مگر تا وقتی که برایش خریداری هست.

 

محل فروش

اگرچه ممکن است کتاب قاچاق را در برخی از کتابفروشی‌ها هم بفروشند اما  احتمال وجود آن در ورودی فروشگاه‌های بزرگ زنجیره‌ای، خروجی در متروها و همچنین بساط دستفروش‌های کنار خیابان بیشتر است. به طور خلاصه در هر نوع بساط غیررسمی کتاب و هرجایی که تابلوی تخفیف ۵۰ درصدی را دیدید باید به این موضوع شک کنید.

 

نام مترجم و ناشر

خبر بد اینکه کتاب قاچاق همیشه در یک زیرزمین نمور و تاریک با چاپگرهایی که شبانه کار می‌کنند تولید نمی‌شود. در بازار ۱۲۰۰۰ ناشری کتاب هستند ناشرانی که چرخشان با استفاده از یک نوع تولید ظاهراً قانونی کتاب می‌چرخد؛ شناسایی کتاب‌های پرفروش و عرضه‌ی آن‌ها با ترجمه‌ای جدید یا در بسیاری از مواقع صرفاً با تغییراتی در ترجمه‌ی موجود که اصطلاحاً به آن «پخته‌خواری» گفته می‌شود.

بازار نشر ایران به شکل عمومی به رعایت حق کپی‌رایت علاقه‌ای نشان نداده و این موضوع خودش باعث شده که ناشر ایرانی بر کتاب‌هایی که حقوق ناشر و مؤلف خارجی‌اش را پرداخت نکرده و به فارسی برگردانده است به نوعی حقی نداشته باشد. و این وسط کم نیستند ناشران سودجویی که از این هرج‌ومرج به نفع ارائه‌ی اثری که «خوب می‌فروشد» با یک نام جعلی برای مترجمی که گاهی وجود خارجی هم ندارد استفاده می‌کنند.

به طور مثال، کتاب شدن یا میشل شدن را در اینترنت جستجو کنید. از رمان کوری چند ترجمه در بازار وجود دارد؟ اگر بخواهید عقاید یک دلقک را بخرید چند انتخاب دارید؟ و ده‌ها عنوان کتاب معروف دیگر… پیشنهاد من به هرحال این است که در این موارد به ناشرهای اسم‌و‌رسم‌دار و مترجم‌های نام‌آشنا اعتماد کنید.

 

ظاهر کتاب

هرچند که قاچاقچیان کتاب، کتاب‌ها را عیناً از روی نسخه‌های موجود در بازار کپی و عرضه می‌کنند اما بهتر است وقتی می‌خواهید کتابی را بخریدجز اسم کتاب و نویسنده‌اش اطلاعات دیگرش را هم بدانید. قیمت کتاب، اینکه کتاب در حال حاضر چاپ چندم است، اسم مترجم و کمی دقت به کیفیت چاپ و صحافی کتاب می‌توانند گویای برخی حقایق باشند. قاچاقچی کتاب ممکن است روی کتابی که حالا به چاپ سی‌ام رسیده نوشته باشد چاپ دهم مثلاً و قیمت کتابی که حالا ۵۰ هزار تومان شده ممکن است بنابر چاپ‌های قدیمش همان قیمت قدیم مانده باشد.

گاهی ممکن است شما شانس پیدا کردن یک جلد از چاپ‌های گذشته‌ی کتابی را پیدا کنید اما اگر در بساط چند دستفروش نزدیک به هم این مورد دارد تکرار می‌شود احتمالاً موضوع همان قاچاق کتاب است.

 

دستفروش‌ها

دستفروش کتاب

در اینستاگرام از دوستانم پرسیدم که آیا از دستفروش‌های کنار خیابان کتاب می‌خرند یا نه؟ و در هر صورت، چرا؟ ۵۳ جواب بله و ۳۹ جواب خیر گرفتم. آن‌هایی که گفته بودند می‌خرند، دلایلشان از این قبیل بود:

  1. سانسور

«کتابایی دارن که چاپ رسمی نمیشه»، «کتاب‌های ممنوعه دارن…»، «معمولاً کتابای خاصی دارن که تو کتابفروشیا نیست»، «چون کتابای افست دارن»، «باید ازشون حمایت بشه چون همیشه سدی بودن جلوی دستگاه جهنمی سانسور»

  1. قیمت

«قیمتاشون مناسب‌تره»، «چون تخفیفای خیلی خوبی می‌دن»، «یه وقتایی دوست دارم کتابایی رو داشته باشم ولی پول خرید نوش رو ندارم»، «ارزون‌تره»

  1. حمایت از دستفروش

«فرقی نمی‌کنه از کجا، خب دستفروشم بنده خدا آدمه»، «من می‌خرم چون اولاً عاشق کتابم دوم اینکه اعتقاد دارم باید از دستفروش‌ها هم حمایت بشه»، «شاید چون خرید ازشون باعث میشه خودت یه حس خوب پیدا کنی»، «به جهت کمک»

  1. نوستالژی

«نمی‌دونم، دوست دارم باشن، حتا اگه شده به عنوان مبلمان شهری، اگه نبودن من شب یک شب دو فرسی رو از کجا می‌آوردم»، «از کتابای دست دوم خوشم میاد، بهم حس خوب میدن»

 

به بیانی کتاب قاچاق که اغلب به وسیله‌ی شبکه‌ی دستفروش‌های کنار خیابان عرضه می‌شود در اصل به این چهار دلیل عمده است که سرپا مانده. آن‌هایی که جوابشان منفی بود عمدتاً به مسأله‌ی قاچاق کتاب آگاهی داشتند اما باز هم در میان آن‌ها بودند کسانی که گفته بودند به شکل موردی، سانسور و ممیزی کتاب بهانه‌ی خرید از دستفروش‌ها را بهشان داده است.

جالب اینکه کتاب‌هایی که یک روز و روزگاری ممنوع بوده‌اند حالا ممکن است به شکل رسمی در کتابفروشی‌ها به فروش برسند اما مخاطب بی‌اعتماد حالا دیگر حاضر نیست نسخه‌ای را که فکر می‌کند «حتماً یک سانسوری دارد» به شکل رسمی تهیه کند. با این اوصاف تعجبی ندارد که بازار فروش کتاب‌های جرج اورول در این بساط‌ها این اندازه داغ باشد.

هشدار اینکه، چند روز پیش خبر لغو مجوز نشر کتاب‌های یووال نوح هراری (انسان خردمند و انسان‌خداگونه) در اینترنت پیچید و سپس تکذیب شد. اگر خواستید در این تب و تاب این کتاب‌ها را بخرید حواستان به عده‌ای سودجوی احتمالی که از این فضا استفاده کرده و قرار است کتاب قاچاقِ مثلاً ممنوعه را به اسم مبارزه با سانسور بهتان بفروشند، باشد!

  این مقاله را ۸۴ نفر پسندیده اند

2 دیدگاه در “کتاب قاچاق نخریم!

  1. مجیدالهیان می گوید:

    متاسفانه هیچ اراده ای در مسوولین ارشاد و سایر نهاد های فرهنگی در مبارزه با کتاب های قاچاق که عمدتا از روی دست مترجمین صاحب نام و با تغییراتی در متن که باصطلاح نوشته خود جلوه دهند! وقاعدتا نوشته اصلی و ترجمه را پر از اشکال خواهند نمود، مشاهده نمی شود..چگونه نهادها و سازمان ها و ادارات دولتی به عنوان کار فرهنگی و درحقیقت کار ضد فرهنگی اجازه می دهند چنین کتاب هایی در غرفه هایی که ایجاد می کنند یا اجاره می دهند ، عرضه شود..چگونه چنین کتاب هایی در کتابفروشی های رسمی دارای پروانه ، عرصه می شود؟؟ چرا میزان آشنایی مترجمین با زبان خارجی و ترجمه…که عمدتا از روی دست دیگران ولی بنام خودشان کتاب ها را به چاپ می رسانند با یک مصاحبه مختصر ارزیابی نمی شوند..تا بعد از ان اجازه چاپ اثر به وی بدهند..

  2. بهمن موسی زاده
    بهمن موسی زاده می گوید:

    شخصا یک بار هدیه ای از این دست کتابها دریافت کردم (خرمگس). عجیب اینکه عنوان انگلیسی آن در طرح روی جلد غلط املایی خیلی بدی داشت (godfly). ترجمه متن که فاجعه بود. فقط سه صفحه از آن را خواندم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *