هیرپل مردی است که به محض مواجه شدن با هر اتفاق ساده‌ی زندگی، با چون و چراهایی که از خود می‌پرسد آن اتفاق را به یک مسئله‌ی بزرگ تبدیل می‌کند. بنابراین یا سراغ آن مسئله نمی‌رود یا آن مسئله را دور می‌زند. مثلاً او از خودش می‌پرسد: «وقتی می‌توانم وان حمام را زیر چکه‌های سقف قرار بدهم، چرا باید سوراخ پشت‌بام را تعمیر کنم؟» یا «چرا گیاهی بکارم، وقتی که می‌دانم بعدا باید آن را بچینم؟»

هیرپل از وضعیت خودش راضی است، خودش را فردی باهوش می‌داند و از این‌که تا به‌حال در زندگی اشتباهی مرتکب نشده است، به خودش می‌بالد. اما داستان از جایی شروع می‌شود که کسی در خانه‌ی او را می‌زند.

به محض صدای در، هیرپل باز سراغ سوالات همیشگی‌اش می‌رود: «چرا؟ برای چی؟» و به دنبال جواب‌هایی که خودش به خودش می‌دهد، مسائل دیگری در ذهنش مطرح می‌شود که باز سوالات دیگر پیش می‌آید و باز جواب‌هایی که شاید در واقعیت نباشند و تنها ساخته‌ی ذهن هیرپل هستند. سوال و جواب‌هایی که در آخر هیرپل را به دردسری بزرگ می‌اندازند.

کتاب مرد عمل، درواقع طعنه‌ای است که نویسنده به هیرپل زده است. هیرپل مرد هیچ عملی نیست. او با ترس‌های بی‌دلیل، کنجکاوی‌های بی‌مورد و شک‌های افراطی باعث می‌شود سراغ هیچ عملی نرود. هیچ کاری نکند و حتی خودش با دستانش، گور خودش را بکند! این کتاب از حوادث عجیب به وسیله‌ی خلق یک شخصیت قهرمانی سخن نمی‌گوید.

جورج مندوزا با زبانی نمادین مردی به نام هیرپل را خلق کرده است تا به خواننده نشان دهد کسی که برای کارهای ساده روزمره دنبال دلیل و برهان است، گاهی خودش را از روبرو شدن با موقعیت‌ها و موهبت‌های زندگی محروم می‌کند.

انتشارات برگ این کتاب را در سال 1376 چاپ کرده است. اما بعد از آن سال دیگر تجدید چاپ نشد تا سال 1399 که انتشارات نیستان بعد از حدود 20 سال مجدداً چاپش کرده است. اهمیت چاپ مجدد این کتاب به این برمی‌گردد که در کودکان و نوجوانان با حجم اطلاعات زیادی که در سراسر فضای مجازی با آن روبرو می‌شوند، دچار نوعی سردرگمی شده‌اند.

اطلاعات زیادی که گاهی به‌جای اینکه محرک باشند، بازدارنده هستند و باعث می‌شوند نوجوان فرصت زیستن، کشف و کندوکاو را از خود بگیرد. همچنین اشباع شدن از اطلاعات، فرصت ریسک کردن را از نوجوان می‌گیرد. مندوزا در کتاب مرد عمل، خواننده را به این فکر می‌برد که گاهی پرسیدن‌های افراطی نه‌تنها به ما جواب‌های درستی نمی‌دهند، بلکه عامل بازدارنده هستند و نوعی وسواس مخرب در ذهن به‌وجود می‌آورند.

کتاب مرد عمل، به نوجوان حساس امروزی، نوجوانی که گاهی برای گرفتن تصمیمات ساده زندگی دچار ترس و تردید می‌شود، می‌گوید که گاهی باید خود را به دست جریان زندگی سپرد. قرار نیست در حوادث سهمگین بدون فکر عمل کنیم اما قرار هم نیست از هر اتفاق ساده‌ای، یک سناریوی ترسناک ذهنی بسازیم.

کتاب در پایان خواننده را به فکر فرو می‌برد و با مونولوگ پایانی هیرپل انگار ماجرا تمام نشده است. بلکه دوباره شروع شده است: «برای چی؟ آخر چرا؟ چرا؟»