سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

پینوکیو کجا به دنیا آمد؟

پینوکیو کجا به دنیا آمد؟

 

پینوکیو این مخلوق چوبی محبوب همه، کجا شکل گرفت؟ می‌دانیم که در داستان این عروسک چوبی را نجار پیری به نام ژپتو تراشید. بین نجار و عروسک یک رابطه‌ی پدر و فرزندی به وجود آمد و در نهایت، همین عشق پدرانه بود که پینوکیو را به بزرگترین رویایش، یعنی تبدیل شدن به یک پسربچه‌ی واقعی رساند. اما چند نفر از ما می‌دانیم که محل تولد پینوکیو، دقیقاً در کجای این دنیا قرار دارد؟ از پینوکیو چه به جا مانده است؟ و علاقمندانش چطور او را به خاطر می‌آورند؟

(مترجم)

پینوکیو این مخلوق چوبی محبوب همه، کجا شکل گرفت؟ می‌دانیم که در داستان این عروسک چوبی را نجار پیری به نام ژپتو تراشید. بین نجار و عروسک یک رابطه‌ی پدر و فرزندی به وجود آمد و در نهایت، همین عشق پدرانه بود که پینوکیو را به بزرگترین رویایش، یعنی تبدیل شدن به یک پسربچه‌ی واقعی رساند. اما چند نفر از ما می‌دانیم که محل تولد پینوکیو، دقیقاً در کجای این دنیا قرار دارد؟ از پینوکیو چه به جا مانده است؟ و علاقمندانش چطور او را به خاطر می‌آورند؟

 

 

شهر رم کولوسئوم را دارد؛ بزرگترین تماشاخانه‌ی امپراتوری روم! شهر ونیز هم با کانال‌های آبی معروفش در همه جای این دنیا شناخته شده است. توسکانی هم نامی آشناست. فلورانس، سیه‌نا و پیزا با تاریخ و میراث فرهنگی غنی‌شان، سالانه میلیون‌ها توریست را به سمت خود می‌کشانند. حالا بیایید کمی روی توسکانی زوم کنیم.

یعنی روی یکی از شهرهای کوچک و ناآشنای آن: کولودی! این کولودی کوچک هم برای خود نمادی دارد؛ و آن چیزی نیست جز پینوکیو! همان عروسک چوبی کوچکی که تبدیل به یکی از بزرگترین غول‌های جهان ادبیات شده است. شاید پینوکیویی که خیلی از ما می‌شناسیم، محصول کمپانی والت دیزنی باشد. اما باید بدانید که فیلم، نسخه‌ای بسیار ضعیف‌تر از آن‌چه بود که کارلو لورنزینی به روی کاغذ آورد!

 کارلو لورنزینی، که آثار خود را با نام کارلو کولودی منتشر می‌کرد، نویسنده و روزنامه‌نگار پرآوازه‌ای بود. او تمام سال‌های کودکی خود را در کولودی کوچک گذراند. شاهکار او نیز در همین شهر متولد و به جهان معرفی شد. در بنیاد ملی کارلو کولودی ده‌ها و شاید صدها نسخه از ترجمه‌های مختلف پینوکیو به چشم می‌خورد. اولین نسخه اما، در هفتم ژوئیه‌ی سال 1881 منتشر شده است. صدوچهل سال پیش.

 

نسخه‌ی اولیه‌ی ماجراهای پینوکیو

دقیقاً مثل بسیاری از آثار چارلز دیکنز، (چارلز دیکنز، نویسنده‌ای که همه‌جا را زندان می‌دید) کولودی هم پینوکیو را برای یک مجله و به صورت هفتگی نوشت. جالب است بدانید نسخه‌ی اولیه‌ی داستان، پایان شیرینی نداشت. در آن نسخه، با زندگی عروسکی گمراه و ضعیف‌النفس مواجه می‌شویم که دائماً با عواقب کارهای بدش دست به گریبان است. آن پینوکیوی اولیه، در انتهای یکی از قسمت‌های داستان، از درختی به دار آویخته می‌شود و زندگیش به پایان می‌رسد. پایانی تلخ، شوکه‌کننده و شاید نامناسب برای کودکان!

 

پینوکیو

 

 

روبرتو ویتزانی (Roberto Vezzani) یکی از کتاب‌دارهایی است که با بنیاد ملی کارلو کولودی همکاری کرده است. او این ادعاها در مورد پایان اولیه‌ی داستان را تایید می‌کند؛ و می‌گوید: در ابتدا قرار بود پایان داستان این چنین باشد. اما فشار خوانندگان جوان، کولودی را مجبور به احیای پینوکیو کرد. ماجرا ساده بود. بچه‌ها نمی‌خواستند عروسک چوبی به همین سادگی بمیرد. پس پینوکیو فرصتی دیگر یافت. و این بار، به لطف قلب مهربانش، به یک پسربچه واقعی تبدیل شد. ویتزانی اعتقاد دارد که پایان دوم، هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان، خوشایندتر است.  

 

پارک پینوکیو 

شاید شما هم به وجد بیایید اگر بدانید که در کولودی به افتخار این نماد جاودانه، پارکی طراحی شده است؛ پارک پینوکیو! البته، این پارک بیشتر شبیه به یک باغ پر از مجسمه است! پارک پینوکیو در سال 1956 میلادی افتتاح شد. اما هنوز هم مکانی ایده‌آل برای گذراندن یک روز شاد خانوادگی است. این‌جا، همان جایی است که می‌توانید خود را با خیالی آسوده در آغوش گرم معماری و هنر رها و با فرزندان‌تان، افسانه‌های شیرین ایتالیایی را مرور کنید‌.

 

پینوکیو

 

 

هر کدام از مجسمه‌های پارک پینوکیو، شما را یاد یکی از صحنه‌های داستان خواهند انداخت. مثلاً، یکی از آن‌ها، مجسمه‌ی پری و پینوکیو است. اثری جاودان از امیلیو گرکو (Emilio Greco)، مجسمه‌ساز، حکاک، نویسنده و شاعر پرآوازه‌ی ایتالیایی! کمی آن طرف‌تر مجسمه‌هایی از گربه و روباه هم به چشم می‌خورند! در پارک پینوکیو، هنوز هم نمایش‌های خیمه‌شب‌بازی محبوبیت دارند، چرخ و فلک‌های سنتی به وفور یافت می‌شوند و یک شطرنج عظیم با مهره‌های غول پیکرش، یکی از محبوب‌ترین ابزارهای بازی کودکان و بزرگسالان است.

 

پینوکیو 

 

پینوکیو در فلورانس 

حالا بیایید کمی از کولودی کوچک دور شویم. از کولودی با یک ساعت رانندگی، به فلورانس خواهیم رسید. جایی که حضور سنگین پینوکیو پشت پنجره‌ی خانه‌ها، ویترین مغازه‌ها و مقابل رستوران‌ها احساس می‌شود. یکی از این رستوران‌ها، متعلق به فابریتزیو گوری است. هنرمندی که نقش مهمی در تصویرسازی نسخه‌ی مدرن پینوکیو ایفا کرد. جالب است بدانید این نسخه، همینک در موزه‌ی هنرهای مدرن نیویورک جا خوش کرده است! روزی خبرنگاری از گوری پرسید: چرا پینوکیو را این‌قدر دوست داری؟ و او جواب داد: تاریخ، تاریخ من هم هست! تاریخ شما هم هست! پس احتمالاً تکه‌ی کوچکی از پینوکیو در وجود همه‌ی ما پنهان شده باشد.  

یکی دیگر از عاشقان معاصر ماجراهای پینوکیو، فرانچسکو برتولوچی نام دارد. او یک ژپتوی واقعی است! برتولوچی، هنرمندی است که از کودکی در حال ساختن پینوکیوهای چوبی بوده است! درواقع او مالک فروشگاه‌های زنجیره‌ای تولید و عرضه‌ی اسباب‌بازی‌های چوبی است! اسباب‌بازی‌های برتولوچی در همه جای دنیا به فروش می‌رسند. وجه تمایزشان با سایر محصولات چوبی نیز در این است که تمامی قطعات همه‌ی اسباب‌بازی‌های این برند، با دست تراشیده می‌شوند!

 

پینوکیو

 

 

این ژپتوی معاصر به خبرنگاران گفته است که گاهی اوقات، وقتی شب‌ها در کارگاه تنهاست و سرگرم طراحی عروسک، احساس می‌کند که آن‌ها جان می‌گیرند و با او سخن می‌گویند. «احساس عجیبی است. حس می‌کنم پینوکیو واقعاً وجود داشته است.»

کارلو کولودی بسیار پیش از آن که پینوکیو به نامی محبوب و شناخته شده در سراسر جهان تبدیل شود، از دنیا رفت. اما حالا، ژپتو و پینوکیو فقط یک نجار و یک سازه‌ی چوبی نیستند. این دو شخصیت، به خاطره‌ای روشن در ذهن تعداد زیادی از انسان‌های کره‌ی زمین تبدیل شده‌اند؛ خاطره‌ای روشن و شیرین که به ما معنای انسان بودن را یادآوری می‌کند.

 

برای خواندن مقاله به زبان انگلیسی این‌جا را کلیک کنید.

 

  این مقاله را ۸ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *