نگاهی به سفرنامههای دوران صفویه
یکی از اصلیترین منابع در تاریخنویسی ایران پس از عصر صفوی تا شروع دوران جدید در دوران مشروطیت، سفرنامههای سیاحان فرنگی است. این سفرنامهها از دوران صفویه آغاز میشوند. زمانی که تمدن کهن ایران در یکی از نقاط اوج خود قرار دارد و از آن سمت اروپا شروع به بیداری کرده است. سفرنامهها جذابند، منابعی دستاول برای تاریخ محسوب میشوند و راهی هستند برای تمایز خود از دیگری. دلیل اهمیت سفرنامهها و مهمترین سفرنامههای عصر صفوی را در مقاله زیر میتوانید بخوانید.
یکی از اصلیترین منابع در تاریخنویسی ایران پس از عصر صفوی تا شروع دوران جدید در دوران مشروطیت، سفرنامههای سیاحان فرنگی است. این سفرنامهها از دوران صفویه آغاز میشوند. زمانی که تمدن کهن ایران در یکی از نقاط اوج خود قرار دارد و از آن سمت اروپا شروع به بیداری کرده است. سفرنامهها جذابند، منابعی دستاول برای تاریخ محسوب میشوند و راهی هستند برای تمایز خود از دیگری. دلیل اهمیت سفرنامهها و مهمترین سفرنامههای عصر صفوی را در مقاله زیر میتوانید بخوانید.
فرنگیها از ایران چه میخواستند؟
چرا باید سفرنامه خواند؟ دستکم دو دلیل ساده میتواند پاسخ این پرسش باشد. اول آن که خواندن سفرنامه جذاب است؛ چرا؟ به این دلیل که سفرنامهها به گونهای داستانی روایت میشوند و داستان، همواره، از خواندنیهای محبوب تمامی اقوام و ملل مختلف از گذشته تا به امروز بوده است. داستانی که خوب پرداخته شده باشد به خودی خود جذاب است، اما سفرنامه علاوه بر جذابیت یک داستان خوب، این مزیت را نیز در خود دارد که داستانی واقعی، با شخصیتها، رویدادها و ماجراهای واقعی است.
حتی جذابیت سفرنامه به این نقطه هم ختم نمی شود، سفرنامه داستانی واقعی است که به داستان تخیلی طعنه میزند. سفرنامه بیرون از واقعیت تجربهشدهی خواننده است و از آنجا که به جهانی دیگر، به جهانی غریب نسبت به جهان خواننده، نزدیک میشود، به تخیل نیز نزدیک است.
تخیل به این معنا که سفرنامه چیزی را روایت میکند که «شیوهی دیگر بودن» است، و این شیوهی دیگر بودن، ممکن است برای خوانندهی سفرنامه آنقدر دور و غریب به نظر بیاید که به تخیل و اسطوره نزدیکتر باشد تا به زندگی روزمرهی او. همین مواجهه با «شیوههای دیگر بودن» است که سفرنامه را جذاب میکند. و جذابتر این که این شیوههای دیگر بودن، نه تخیل صرف آنچنان که در داستانها میخوانیم، بلکه واقعی هستند.
دلیل دوم سادهتر است. سفرنامهها منابعی دست اول برای تحقیقات تاریخی، جامعهشناختی و مردمشناسی هستند، این موضوع از این نظر برای محققان ایرانی بیشتر اهمیت دارد که بدانیم تاریخنویسی ایرانی، جز در مواردی خاص نظیر تاریخ بیهقی، تنها روایتهایی چاپلوسانه از زندگی شاهان و یا تاریخ جنگهای پادشاهی بودهاند و به همین علت نمیتوانند منابعی قابل اعتماد در تحقیقات علمی به شمار بیایند.
تاریخنویسی ایرانی کمتر اطلاعاتی در مورد زندگی اجتماعی ایرانیان نظیر رسم و رسوم، آداب اجتماعی و حتی زندگی اقتصادی نظیر تجارت و کشاورزی در خود دارند و سفرنامهها هستند که میتوانند این خلا را پوشش دهند. مشخصاً این بدان معنا نیست که آن چه در سفرنامهها ذکر شده است، چشم بسته پذیرفته میشوند. قطعاً سفرنامهها نیز میتوانند حاوی اطلاعاتی مخدوش و یا سست باشند. با این حال نمیتوانید پژوهشی تاریخی مثلاً مربوط به صفویه یا قاجاریه را پیدا کنید که حداقل بخشی از شناخت و تحلیل خود را بر سفرنامهها استوار نکرده باشد.
به این دو دلیل میتوان یک دلیل دیگر را نیز افزود و آن ناگزیری شناخت خود در آینهی دیگری است. هویت فردی یا جمعی، در شناخت تمایزات خود نسبت به دیگری ساخته میشود. این که ما بفهمیم چه کسی هستیم یا در کجای تاریخ قرار داریم و حتی سادهتر در کجای جغرافیای زمین قرار داریم، جز در نگاه به دیگری و درک تمایز با او ممکن نمیشود. ما از تمایزات خود با دیگری ساخته میشویم.
و پیشتر از تمام رسانههای موجود، چه چیزی چنین شناختی را ممکن میکرد جز سفرنامههای جهانگردان و سوداگران و نمایندگان سیاسی؟ در همین سفرنامهها بود که اروپاییان، دیگری خود را شناختند و اروپای بیرون آمده از قرون وسطی را با ارزشهای جدید نسبت به دیگری تعریف کردند. همین نقطه را میتوانیم نقطهی پیوندی قرار دهیم با این پرسش که چرا دوران صفوی را نقطهی آغازی بر ادبیات سفرنامهنویسی در ایران دانستهاند؟ چرا صفویه، دورهی پر رونقی برای سفرنامهنویسی اروپاییان است؟ چه چیزی در ایران یا اروپا تغییر کرده بود؟
واقعیت آن است که پیشتر از صفویه نیز، ایران محل رفت و آمد بیگانگان بوده است. تجارت و روابط اقتصادی برقرار بوده و ایران مسیر اصلی تبادلات کالایی بین هند و چین از یک سو و اروپا از سویی دیگر بوده است. با این حال سفرنامهنویسی چه کمّی و چه کیفی از دوران صفویه است که اهمیت پیدا میکند. دستکم به سه دلیل نسبتا واضح، میزان کمّی سفرهای اروپائیان به ایران در دوران صفوی نسبت به دورههای پیشین بیشتر شده بود.
در این جا لازم نیست که خیلی وارد جزئیات شویم و این دلایل را تنها فهرستوار ذکر می کنیم، اول این که بیشتر اروپاییانی که در آن زمان به ایران سفر کرده بودند نمایندگان دولتها بودند. این نمایندگان در پی آن بودند که دولت صفوی را ترغیب کنند تا در برابر قدرت روزافزون دولت عثمانی، با آنها متحد شود. کشورهای اروپایی که در پی ممانعت از توسعهی قدرت عثمانی بودند، مراودهی خود را با ایران توسعه بخشیدند و طبعاً آمد و شد فرستادگان و نمایندگان اروپایی ایران موجب تسهیل روابط ایران با ممالک آن قاره شد.
دلیل دوم، پا گرفتن صنایع جدید و رشد تجارت در اروپا بود. اروپا نیاز داشت که برای تغذیهی صنایع جدید، مرزهای تجارت خود را به بیرون از اروپا بگستراند. دلیل سوم نیز، رقابت دولتهای اروپایی در مسیر اهداف استعماریشان بود. مجموع این دلایل باعث رشد کمی سفر اروپاییان به ایران شده بود.
اما چیزی که به لحاظ کیفی سفرنامههای دوران صفوی را مهم میسازد، چیزی بود که در این دوره از تاریخ بین اروپا و ایران تفاوت ایجاد کرده بود. همزمان با دوران صفویان در ایران، اروپا در آغاز نو شدن قرار داشت. سیطرهی کلیسا به عنوان نماد تاریخ قرون وسطای اروپا، کمرنگ شده بود، اروپا در آستانهی صنعتی شدن قرار داشت و مناسبات جدید فکری و اخلاقی اروپای جدیدی ساخته بود.
این اروپای جدید نیاز داشت خود را در آینهی دیگری ببیند و هویت خود را علاوه بر تمایز با گذشتهی خود، در تمایز با دیگر فرهنگها نیز، شکل بخشد. اروپای جدید در پی آن بود بنیاد فرهنگ و تمدن خود را در چالش با دنیای «بربرهای جدید» بشناسد. از این نظر میتوان اهمیت سفرنامه برای خود اروپاییان را نیز یکی از دلایل اصلی رونق سفرنامهنویسی در این دوره از تاریخ ایران دانست.
سفرنامههای اروپایی در دوره صفویان، از نظرگاهی جدید و بیرونِ گفتمانی نسبت به سنت فکری مرسوم ایرانیان به ایرانِ آن زمان نگاه میکردند. در این دوره تفکر و منطق مدرن در اروپا در آغاز راهش بود و هر چیزی از این زاویه مورد بررسی و نقد قرار میگرفت. از این نظر میتوان گفت، که در همین سفرنامههای اروپاییان است که برای اولینبار شیوهی حکومتداری و فرمانروایی، اخلاقیات اجتماعی، مذهب و حتی کشاورزی و صنعتگری ایرانیان در معرض قضاوتی بر مبنای ارزشهای جدید و بیرون از سنت فکری مرسوم قرار میگیرد.
همین نگاه بیرون از سنت فکری مرسوم است که اجازه میدهد سفرنامههای اروپایی به «محتوایی نو» نسبت به تاریخنویسیهای درباری معاصر خود تبدیل شوند و فهمی جدید از وضعیت موجود ممکن شود.
در سفرنامههای این دوره از تاریخ است که اولین نشانههای گسست میان تاریخ شرق و غرب عیان میشود. این نکته زمانی مشخصتر میشود که میبینیم حتی سالها بعد، در سفرنامههای ابتداییِ ایرانیانِ به اروپا سفرکرده که آن امکان فکری فهم و نقد تاریخ را همراه خود نداشتند، جز حیرت و شگفتی و حسرت چیزی نمیبینیم. (چونان که سفرنامهنویسان اروپایی مسلح به چنین امکانی بودند)
در ادامه معرفی کوتاهی از سفرنامههای مهم دوران صفویان خواهیم داشت:
سفرنامه برادران شرلی، مترجم: آوانس، به کوشش: علی دهباشی
(معاصر با شاه عباس اول)
سفرنامه برادران شرلی، سفرنامه دو جهانگرد انگلیسی با نام سر آنتونی شرلی و سر رابرت شرلی در زمان شاه عباس صفوی به ایران است. شرح این سفر را یکی از همراهان این دو جهانگرد به نام جرج مانورینگ نوشته است و توسط شخصی، به نام آوانس به فارسی ترجمه شده است. سفرنامه برادران شرلی از چنان اهمیتی برخوردار است که به عنوان یکی از منابع مهم تاریخ صفویه مورد استناد قرار میگیرد.
سفرنامه این دو برادر شامل اطلاعاتی در مورد شرایط راه، تجارت، مردم، آداب و رسوم کشورها، خصوصیات شاهان، ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای مختلف میشود.
سفرنامه تاورنیه، مترجم: حمید ارباب شیرانی، انتشارات نیلوفر
(معاصر با شاه صفی، شاه عباس دوم، شاه سلیمان)
تاورنیه یکى از بزرگترین سیاحان قرن هفدهم میلادى است که در شناساندن ایران به بیگانگان و به خصوص فرانسویان نقش زیادى ایفا کرده است. تاورنیه در شش سفر طولانى که به ایران داشته، با نظرى دقیق نسبت به همه امور، از بزرگترین مسائل تا کوچکترین آنها توجه کرده و با صراحت آن چه دیده و در اطرافش گذشته به رشته تحریر در آورده است.
بدون شک تاورنیه از مهمترین سیاحان دوران صفویه است؛ زیرا: تعداد مسافرتها و مدت اقامتش در هر یک از این سفرها خیلى بیشتر از دیگران بوده است، و حق تقدم او نسبت به جهانگردان آن زمان -حتى شاردن- او را برتر مىسازد، به اضافه در دورهاى اقدام به این مسافرتها نموده که عظمت و جلال ایران به آخرین حد خود رسیده و هنر و صنعت ایرانى مراحل کمال خود را مىپیموده است.
همچنین شرح راهها، شهرها، دهات، گفتگوها و برخوردها و حوادث را با اسلوبى دقیق و همه جانبه و مبسوط بیان نموده است. در همه سفرهایش نقاش مخصوصى به دنبال آورده که شاهکارهاى معمارى، نقشه شهرها، قلاع، پلها، البسه مخصوص ایرانیان و حتى وسائل ساده زندگى آن دوره را ترسیم نموده است.
سفرهای تاورنیه میان سالهای ۱۶۳۲ تا ۱۶۶۸ میلادی صورت گرفت. سفر اول او در زمان سلطنت شاه صفی، نوه شاهعباس بزرگ، و سفرهای دیگرش در زمان شاه عباس دوم و شاه سلیمان بود. این شش سفر را سه سفر بازگشت از هند تکمیل کرد که یکی از طریق دریا از بندر سورت به هرمز و دوتای دیگر از طریق قندهار بود. بدین گونه، او نه بار به ایران آمد.
سفرنامه شاردن (دوره ۵ جلدی)، مترجم: اقبال یغمایی، انتشارات توس
(معاصر با شاه عباس دوم، شاه سلیمان)
سفرنامهی ژان شاردن فرانسوی، از کاملترین و دقیقترین اسناد مورد استفاده برای شناخت دوران صفوی است. گزارشات شاردن درباره راه و رسم زندگی مردم، آئین دربار، وضعیت اصناف، معماری و فضای درونی منازل، محوطه سازی باغها ، درختکاری و گیاهشناسی (حتی ثبت شیوههای پیوند زدن درختان میوه در ایران) و غیره، سوای اینکه از دقت حرفهای او در جواهرسازی که پرداختن و توجه به جزئیات را ایجاب میکرد، سرچشمه میگرفت، بیانگر جهان بینی عصر او نیز بود.
سفرنامه کمپفر، مترجم: کیکاووس جهانداری، انتشارات خوارزمی
(معاصر با شاه سلیمان)
این سفرنامه نوشته انگلبرت کمپفر پزشک آلمانی است که بین سالهای ۱۶۸۳ تا ۱۶۹۳ به ایران سفر کرده بود. او تقریباً همزمان با مرگ شاه عباس دوم و به تخت نشستن شاه سلیمان وارد ایران شد از همین رو توضیحی مختصر از ایران زمان سابق و شرحی کامل از اننخاب و سلطنت شاه جدید ارائه دادهاست. او علاوه بر پزشکی دستی هم در نقاشی داشته و سه تصویر از شخصیتهای تاریخی ایران از جمله شاه سلیمان، شیخ صفی الدین اردبیلی و امیرتیمور به یادگار گذاشته است.
کمپفر علاوه بر نقاشی در طول سفرهایش در ایران نقشهها و طرحهایی از باغهای اصفهان و دیگر شهرهای ایران تهیه کرده است و اکنون میتوان باغها و باغچههایی را که به طور کلی از بین رفته اند، بررسی و شناسایی کرد. علاوه بر تمام این فعالیتها او کتابی در باره گیاهان ایران نیز منتشر کرده است.
سفرنامه کروسینسکی، مترجم: عبدالرزاق دنبلی، با مقدمه و تصحیح: دکتر مریم میراحمدی، انتشارت توس
(معاصر با شاه سلطان حسین)
یکی از منابع مهم عصر صفوی، خاطرات و مشاهدات مبلغان مذهبی این عصر است که کلیسای کاتولیک به ایران میفرستاد. برخی از این مبلغان مذهبی با تسلطی که بر زبانهای شرقی داشتند، موفق شدند از وجهه خاصی در دربار صفوی برخوردار شوند و سالهای متمادی را در ایران اقامت کنند.
یکی از مبلغان معروف و موثر در جریانات تاریخی اواخر دوره صفوی «تادوز یودا کروسینسکی» است که مدت هجده سال در ایران زندگی کرد و خود شاهد دوره افول دولت عظیم صفوی و سال های سقوط آن بود. او در هنگام محاصره اصفهان توسط افغانها در این شهر حضور داشت و تصاویر بسیاری غمانگیزی از زندگی مردم در این دوره ارائه میدهد.
نگاهی به سفرنامههای دوران صفویه
2 دیدگاه در “نگاهی به سفرنامههای دوران صفویه”
بله برای تحقیق بعضی از استاید فواید زیادی دارد
سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی
به این کتاب هم عنایتی بفرمایید خیلی روشن گر است