نام این زن را به کتابش برگردانید!
«جایزهی ادبیات داستانی زنان» (Women’s Prize for Fiction) اخیراً به مناسبت بیست و پنج سالگی بنیانگذاریاش، از پروژهی جدیدی رونمایی کرد. این پروژه با عنوان «نام این زن را برگردانید!» (#ReclaimHerName) آثار مشهور بیستوپنج نویسندهی زن (از جمله جرج الیوت، جرج سند، وِرنون لی و آرنولد پِتری) را که در قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ کتابهایشان را با نام مستعار مردانه منتشر کردند، دوباره چاپ میکند. اما نکته اینجاست که این پروژه، کتابها را به جای نام مستعار مردانه، با نام واقعی زنانه نویسندگانشان منتشر میکند. خیلیها برای این پروژه کف زدند. اما نه، صبر کنید. فعلاً تشویق نکنید! این یادداشت مخالف این مدعاست.
«جایزهی ادبیات داستانی زنان» (Women’s Prize for Fiction) اخیراً به مناسبت بیست و پنج سالگی بنیانگذاریاش، از پروژهی جدیدی رونمایی کرد. این پروژه با عنوان «نام این زن را برگردانید!» (#ReclaimHerName) آثار مشهور بیستوپنج نویسندهی زن (از جمله جرج الیوت، جرج سند، وِرنون لی و آرنولد پِتری) را که در قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ کتابهایشان را با نام مستعار مردانه منتشر کردند، دوباره چاپ میکند. اما نکته اینجاست که این پروژه، کتابها را به جای نام مستعار مردانه، با نام واقعی زنانه نویسندگانشان منتشر میکند. خیلیها برای این پروژه کف زدند. اما نه، صبر کنید. فعلاً تشویق نکنید! این یادداشت مخالف این مدعاست.
نویسنده: اُلیویا روتیگلیانو (سایت «لیترری هاب» Lithub.com)
مترجم: کاجیک صافاریان
«جایزهی ادبیات داستانی زنان» (Women’s Prize for Fiction) اخیراً به مناسبت بیست و پنج سالگی بنیانگذاریاش، از پروژهی جدیدی رونمایی کرد. این پروژه با عنوان «نام این زن را برگردانید!» (ReclaimHerName) آثار مشهور بیستوپنج نویسندهی زن (از جمله جرج الیوت، جرج سند، وِرنون لی و آرنولد پِتری) را که در قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ کتابهایشان را با نام مستعار مردانه منتشر کردند، دوباره چاپ میکند. اما نکته اینجاست که این پروژه، کتابّها را به جای نام مستعار مردانه، با نام واقعی زنانه نویسندگانشان منتشر میکند. خیلیها برای این پروژه کف زدند. اما نه، صبر کنید. فعلاً تشویق نکنید!
این پروژه که با همکاری اسپانسر دیرینه جایزه ادبیات داستانی زنان، «بیلیز آیریش کریم» (Bailey’s Irish Cream)، شروع به کار کرده خود را تصحیحکنندهی جنبه ناخوشایندی از تاریخ معرفی میکند که به زنانی که خودِ واقعیشان از تاریخ نشر حذف شده بود، خدمت میکند و اعتبار میبخشد. اما مسئله اینجاست که فمینیسم با حسن نیت اما پرسروصدایی که در پس این پروژه قرار دارد، توجهی به انتخاب شخصی این زنان برای انتشار کتابشان با نام مستعار مردانه نمیکند. اصرار این پروژه بر استفاده از نام زنانهی نویسندگان، آشکارا تصمیم خود این نویسندهها را در مورد چگونگی انتشار آثارشان و در بعضی موارد چگونگی معرفی خودشان، نادیده میگیرد.
همانطور که کلر ژارویس، محقق، در توییتر اشاره کرده، این پروژه باوری غلط اما رایج را در مورد ادبیات قدیمی ترویج میکند که مدعی است زنان از نوشتن با نام واقعی خود منع شده بودند. (مرا به یاد برچسبهای «در بخش بزرگی از تاریخ، ناشناس یک زن بوده است.» در کتابفروشی استرند میاندازد.)
در واقع بسیاری از نویسندگان زن فعال در قرن ۱۸ و ۱۹، از مری وُلستونکرافت تا الیزابت برت براونینگ با نام واقعی خود نوشتهاند. بعضی دیگر مثل الیزابت گاسکل و مری الیزابت برادون از حروف اول اسمشان استفاده کردهاند و بعضی دیگر از نویسندگان زن از نام مستعار زنانه استفاده کردهاند. برای مثال زنی که نامش سارا ویلیس بود با نام فانی فرن مینوشت. این باور که زنان برای منتشر شدن نوشتههایشان مجبور بودند زن بودن خود را مخفی کنند، اشتباه است.
علاوه بر این، پویش «نام این زن را برگردانید!» دورههای مختلفی از تاریخ نشر را در کنار هم قرار میدهد (مجموعه شامل کتابهایی است که اکثراً مربوط به اواخر قرن ۱۹ هستند اما به طور دقیقتر سالهای ۱۸۳۲ تا ۱۹۳۹ را در بر میگیرد) و این کار شرایط اجتماعی و انتشاراتی بسیار متفاوتی را با هم مخلوط میکند (هم از نظر زمانی و هم جغرافیایی).
این نویسندهها دلایل مختلفی برای استفاده از نام مستعار مردانه داشتند. مثلاً ممکن است خودخواسته برای معرفی خود از نامی مردانه استفاده کرده باشند. حدس و گمان در مورد تمایلات جنسی گذشتگان و دادن نامها و القاب مختلف به آنها فایدهی چندانی ندارد، اما تقریباً میشود استنباط کرد که برای مثال اصرار بر استفاده از نام زنانهای که ورنوان لی در زندگیاش از آن دوری میجست، میتواند به معنی حذف کردن اعلام هویت شخصی او باشد؛ این همان پدیدهای است که به «نامگذاری مردهها» مشهور شده است (اصرار بر استفاده از نام تولد یک فرد تراجنسیتی که نام دیگری را برای خود برگزیده).
عمیق شدن در داستانهای شخصی این نویسندگان میتوانست راهنمایی باشد که تعمیمهای مشکلساز مرتبط با پروژه «نام این زن را برگردانید!» را آشکار کند. (از جمله انتخاب ضمیر مونث her در نام این کارزار؛ بسیاری از این نویسندگان همان طور که نام زنانه نداشتند، حتی به عنوان زن هم شناخته نمیشدند). اما تنها کلیگویی که میتوان راجع به این پروژه کرد این است که تمام این زنان نامهایی را که خودشان میخواستند انتخاب کردند و پروژه «نام این زن را برگردانید!» نه تنها خواستهی آنها را نادیده گرفته، بلکه انتشار این مجموعه را تلاشی برای تصحیح تاریخ مردسالار معرفی کرده است. اما نادیده گرفتن جلوههای تاریخی خودمختاری زنان، نیت آنها به عنوان مولف و حتی هویت جنسیتی آنها در کوششی ماجراجویانه برای یک تجدیدنظرطلبی تاریخی، خود عملی قیممابانه است.
کیت ماس، مدیر «جایزهی ادبیات داستانی زنان»، برای کنار هم قرار دادن این مجموعه به همان شکلی که تیمش آن را انجام داده، دلایل بسیاری دارد. او از شارلوت برونته که مدعی است با نام مردانه کارِر بل نوشته نقل قول میکند: «نویسندگان زن محکوم به دیده شدن با پیشداوری هستند. ما فهمیده بودیم که منتقدان گاهی برای کوبیدن ما از سلاح هویت جنسیمان استفاده میکردند». اما ماس موضوع را بیش از حد تعمیم میدهد. شایان ذکر است که خواهران برونته با نامهای مستعار مینوشتند (کارر بل برای شارلوت، الیس بل برای امیلی و اکتون بل برای ان – سه همزاد که از کودکی همراه آنها بود. همزادی که شکل دیگری از هویت است و صرفاً یک نام مستعار مردانه برای از بین بردن پیشداوریهای خواننده نیست، بلکه از کودکی همراه آنها بوده است.) علاوه بر این، ماس در این مورد اشتباه میکند. در خود کتاب، کارِر بل به عنوان ویراستار کتاب جین ایر معرفی میشود، چون کتاب گویی در واقع یک خودزندگینامهی نوشته شده توسط یک زن است. در نتیجه برای خواننده نویسندهی کتاب زنی است با نام زنانه.
در هر صورت ماس به ما میگوید که ظاهراً دلایل زیادی وجود داشته که زنان از نام مستعار مردانه استفاده کنند. او به مسئله امنیت اشاره میکند، چون «در کشورهایی که زنان اجازه نداشتند بخوانند یا بنویسند (چه برسد به منتشر کردن کتاب)، بدیهی است که نمیتوانستید با نام زنانه کتاب منتشر کنید. این کار غیرقانونی بود.» در اینجا او به کتابهای شعری اشاره میکند که در قرن ۱۹ با نام شاهین فراهانی در ایران به چاپ رسید. این مسئله با شرایطی که نام مستعار مردانه جرج الیوت داشت خیلی تفاوت دارد و نمیتواند در کنار آن قرار بگیرد. (معروف است که جرج الیوت نام مستعاری بود که نویسنده برای هویت اجتماعی خود برگزیده بود و به هیچ وجه خطری او را تهدید نمیکرد.) علاوه بر این، من همیشه نسبت به انگیزههای زن سفیدپوستی که برای توجیه مواضع خود در دفاع از اقدام به معرفی کردن نویسندگان به عنوان زن، خاورمیانه را جایی خطرناک یا عقبمانده توصیف میکند، کمی بدگمان هستم. پس فعلاً به همین اکتفا میکنم که بگویم این مجموعه نیاز دارد که روی دستهبندی کتابهایی که در فهرستش گنجانده و روشن کردن شرایط انتشار آنها، خیلی بیشتر کار کند.)
ماس گفته است که تحقیقات این پروژه توسط تیم محققان «بیلی آیریش کریم» انجام شده (صادقانه بگویم، نمیفهمم معنی این عبارت چیست و به کدام اشخاص اشاره میکند). من نمیتوانم اینجا به تمامی مسائلی که در این پروژه وجود دارند بپردازم، اما بگذارید برای جمع بندی بگویم که در این مجموعه، بازبینی و تحقیقی توسط محققان واقعی که نظراتشان میتوانست این پروژه را به چیزی بسیار سازندهتر تبدیل کند، انجام نشده است. پروژهای درباره نویسندگان زنی با نام مستعار مردانه که با توضیح شرایط تاریخی و زمانی انتخابهایشان کامل شده باشد و داستانهایشان را با توضیحات انتقادی کامل در مورد نامهای مستعار مورد اشاره منتشر کند، باید منابع مالیاش را خیلی بهتر هزینه کند (برای علاقهمندان پروژههایی شبیه این، من پروژهی «اورلاندو» را معرفی میکنم). این پروژه تجربههای بیشمار تاریخی و اجتماعی زنانه را سادهسازی میکند و وانمود میکند که ارائه کار ادبی با نام مردانه تجلی ظلم به زنان در همه جای دنیا و در هر زمانی بوده است. اما اینطور نبوده، به هیچ وجه.
نشانی مقاله:
https://lithub.com/the-reclaimhername-initiative-ignores-the-authorial-choices-of-the-writers-it-represents/