ما و میراث عذابآور منزلت
آلن دوباتن، نویسندهای که آثار فلسفی را به زبان ساده و برای عموم مینویسد، در این کتاب به سراغ «اضطراب منزلت» رفته؛ نوعی نگرانی از اینکه نتوانیم خودمان را با ایدهآلهای جامعه از موفقیت هماهنگ کنیم. «نیاز به عشق»، «اِسنوبیسم»، «توقع»، «شایستهسالاری» و «وابستگی»، علتهایی است که نویسنده آنها را به عنوان ریشهی این اضطراب معرفی کرده و درمورد راهحلها میتوان به «فلسفه»، «هنر»، «سیاست»، «مذهب» و «بوهیما» اشاره کرد.
آلن دوباتن، نویسندهای که آثار فلسفی را به زبان ساده و برای عموم مینویسد، در این کتاب به سراغ «اضطراب منزلت» رفته؛ نوعی نگرانی از اینکه نتوانیم خودمان را با ایدهآلهای جامعه از موفقیت هماهنگ کنیم. «نیاز به عشق»، «اِسنوبیسم»، «توقع»، «شایستهسالاری» و «وابستگی»، علتهایی است که نویسنده آنها را به عنوان ریشهی این اضطراب معرفی کرده و درمورد راهحلها میتوان به «فلسفه»، «هنر»، «سیاست»، «مذهب» و «بوهیما» اشاره کرد.
اگر خوانندهی آثار پیشین دوباتن بودهاید، با دیدن این عنوان احتمالاً میتوانید شمایی کلی از متنی که قرار است با آن ساعاتی را سپری کنید را در ذهن بیاورید. اگر هم تا پیش از این دوباتن نخواندهاید، انتخاب خوبی کردهاید، چرا که این کتاب به درستی میتواند شما را با سبک و سیاق این فیلسوف جوان سویسی_ انگلیسی آشنا کند.
فیلسوفی که منتقدان و طرفداران زیادی دارد، کتابهایش در سراسر جهان فروشهای قابل توجهی میکنند و به سرعت به زبانهای مختلف ترجمه میشوند. کافی است به عناوین پر شمار ترجمه شده از او در کشور خودمان نگاهی بیاندازیم تا از این استقبال درکی حدودی پیدا کنیم. آثاری که تعدادی از آنها همچون تسلیبخشهای فلسفی و جستارهایی در باب عشق همچنان در فهرست کتابهای پرفروشاند.
هستهی مرکزی متن و تفکر آلندوباتن، فلسفه برای زندگی روزمره و یا فلسفه برای عموم است. خود او هم به خاطر همین هدف؛ یعنی نوشتن آثار فلسفی به زبان ساده، دورهی دکتری فلسفهی دانشگاه هاوارد را نیمهکاره گذاشت و در ادامه مدرسه زندگی را (که مؤسسهای آموزشی با تمرکز بر زندگی بهتر و عاقلانهتر با تکیه بر دانش فلسفه است) تأسیس کرد.
در حقیقت تلاش برای یافتن پاسخی فلسفی و یا بهتر بگوییم شبهفلسفی برای عمومیترین حسها و تجربههای بشری مهمترین کاری است که این نویسنده در آثارش به آن پرداخته. و دقیقاً در همین نقطه است که بسیاری از دوستداران فلسفهی او و کتابهایش شیفتهی او میشوند و منتقدانش او را فیلسوف نمیدانند. طوری که گاهی از دوستان کتابخوان و فلسفه خواندهمان میشنویم: «ترجیح می-دهم بگویم کارهای دوباتن را نخواندهام.»
پس اگر توقعتان از یک متن فلسفی درگیر شدن با جهانی پیچیده، ذهنی و متفاوت است، احتمالاً آثار دوباتن و از جمله این کتاب به هیچ وجه نمیتواند رضایتخاطرتان را فراهم کند، اما اگر در ذهنتان دانستههای مختلفی از تاریخ، جامعهشناسی، روانشناسی و فلسفه را دارید ممکن است از خواندن کتابی که نویسندهاش این دانشهای پراکنده را با نظم و روایتی پر کشش در اختیارتان قرار میدهد، احساس لذت کنید.
در هیچ کدام از این دو دسته هم اگر قرار نمیگیرید و در کل رابطهی چندانی با علوم انسانی ندارید، این کتاب میتواند مثل تماشای یک فیلم یا متنی روایتگونه شما را به فضای دلچسبی ببرد.
کافی است در یک تورق کلی کتاب را از نظر بگذرانیم، استفاده از تصاویر در فصلبندیهای کتاب، مسألهی همه فهم و زبان طنزگونهی آن به ما میگوید که به هیچ وجه با یک اثر خشک و جدی روبه رو نیستیم. فضا، فضای آشتی خوانندهی عام با فلسفه است که قرار کرده با ویژگیهایی که مرور شد به یک پرسش تاریخی- فلسفی جواب بدهد.

همانطور که از عنوان کتاب هم معلوم است پرسش اصلی نویسنده«چرایی و چگونگی ایجاد اضطراب منزلت است و راههای رهایی از آن». اما منظور از اضطراب منزلت چیست؟ نویسنده پیش از آغاز کتاب بخش بسیار کوتاهی را به تعاریف اختصاص داده و منزلت، اضطراب منزلت و نظریهی مورد نظر خودش را برای خوانندگان توضیح میدهد. مقدمهای که به خوبی باعث شده تا مخاطب با ذهنی روشن به سراغ موضوع برود. در این بخش در تعریف اظطراب منزلت میخوانیم:
«نوعی نگرانی که آنقدری مخرب است که میتواند ابعاد گستردهای از زندگی ما را نابود کند. نگرانی از اینکه نتوانیم خودمان را با ایدهآلهایی که جامعه برای موفقیت تعیین کرده تطبیق بدهیم و در نتیجه ممکن است شأن و احترام خود را از دست بدهیم؛ نگرانی از اینکه رده کنونی اجتماعیمان خیلی پایین است یا در شرف سقوط به ردهای پایینتر هستیم.»(ص.۱۲)
دوباتن برای پاسخ به پرسش خود، کتاب را به دو بخش علتها و راهحلها تقسیم کرده. «نیاز به عشق»، «اِسنوبیسم»، «توقع»، «شایستهسالاری» و «وابستگی»، علتهایی است که او آنها را ریشهی این اضطراب میداند و در هر فصل به توضیح این مفاهیم میپردازد. تلاش نویسنده بر این است که ریشهی تاریخی این علتها را برای خواننده بازگو کند و سپس آنها را به پرسش اصلی کتاب گره بزند.
در این مسیر است که او علاوه بر فلسفه، به سراغ جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی، تاریخ و اقتصاد هم میرود. دوباتن اما از علتها زود عبور میکند تا به راهحلها برسد. و همین عبور شوخ و موجز است که بخش نخست کتاب را در برابر بخش دوم آن خوشخوانتر کرده.
آنچه در انتهای هر فصل برایمان روشن میشود، این است که زیستن در جهان مدرن در کنار تمام مواهب و آسودگیهای آن، ناگزیر است از رنج و اضطراب مداوم. اضطرابی که از احساس مسؤلیت میآید، مسؤلیت ما در برابر سرنوشت خودمان و توقعی که از عملکردمان داریم. ما از خودمان توقع پیشرفت داریم و جامعه هم از ما همین را طلب میکند.
توقعی که افراد در جهان سنت نسبت به آن تقریباً بیگانه بودند، چرا که انتساب و تقدیر بیش از اکتساب و تلاش، بر فضای فکریشان حاکم بود. جانمایهی این بخش را در آخرین جملهای که دوباتن در انتهای فصل سوم کتاب(توقع)آورده میتوان دید: «بهای سنگینی دادهایم تا از اجداد بدویمان پیشی بگیریم و آن بها اضطرابی همیشگی است. اضطراب از اینکه هنوز با آدمی که میخواهیم باشیم خیلی فاصله داریم.»(ص.۶۰)
بخش دوم کتاب با عنوان «راهحلها»، توقعمان را بالا میبرد. حالا که این مسیر را طی کردهایم و در نقطهای قرار گرفتهایم که اضطراب منزلت ناگزیر مینماید، آیا میتوان از آن گریزی یافت؟ «فلسفه»، «هنر»، «سیاست»، «مذهب» و «بوهیما»، راهحلهایی هستند که نویسنده در ادامه پیش پایمان میگذارد. فیلسوف جوان در این فصلها تلاش میکند تا بدیلها و واکنشهایی که در برابر این اضطراب ایجاد شده را برایمان شرح دهد.
اما آنچه از این شرح و بسط نصیب خواننده میشود توضیح نویسنده مبنی بر نسبی بودن این تلاشها و رسیدن به این نقطه است که مبارزه با اضطراب منزلت در حقیقت راهحل قاطعی ندارد!
دوباتن در این بخش تلاش میکند با بررسی آثار مشهور ادبی و هنرهای تجسمی و در کنار آن نظریات سیاسی که شایستهسالاری مدرن و معیارهای برآمده از آن، مانند انباشته سرمایه را مورد انتقاد قرار دادهاند، به خوانندگانش بگوید برای مبارزه با این اضطراب میتوان به شکل دیگری به جهان نگاه کرد؛ جهان و مواهب آن را جور دیگری باید دید.
شاید آوردن مثالهای متعدد برای القای این مفهوم است که خواندن بخش دوم کتاب را در برابر خواندن بخش نخست آن سختتر میکند. با خودمان می-گوییم بله! منظور شما را فهمیدیم و لطفاً دیگر با مثالهای زیادتان کلافهمان نکنید! علاوه بر این زیادهگوییها مثالهایی که نویسنده میآورد به ویژه در فصل هنر و دین، بیشتر بر پایهی فرهنگ غربی استوارند اتفاقی که البته از آن گریزی نیست اما تکرار این روند در ذهن خوانندهی شرقی این سؤال را پیش میآورد که اصلاً چقدر خواندن این کتاب قرار است به من کمک کند؟
با این همه و منصفانه اما اثر دوباتن ذهن مخاطب را در طول کتاب به جاهای خوبی میبرد و اگر بخواهیم خلاصهی کلامش را جستجو کنیم میشود بعد از خواندن برخی تعاریف و مقدمهها به سطور پایانی کتاب رجوع کرد، آنجا که میگوید:
«ما آزادیم اطمینان حاصل کنیم که نگرانیهایمان بابت احترام با جماعتی مرتبط باشد که هم روش قضاوتشان را میدانیم و هم برای آنها احترام قائلیم. اضطراب منزلت فقط جایی میتواند مشکلساز باشد که منشأ بروز آن ارزشهایی است که از روی ترس و اطاعتی غیرعادی ایجاد شده در حالیکه تصور میکنیم طبیعی و شاید خدادای هستند…»(ص. ۲۳۸)
ترجمهی اثر نسبتاً روان است. زهرا باختری که پیش از این، سیر عشق دوباتن را نیز به فارسی برگردانده، به خوبی توانسته زبان طنز و سادهی نویسنده را به مخاطب انتقال بدهد.کتاب با عنوانهای تشویش منزلت و اضطراب موقعیت هم به فارسی ترجمه شده اما برگردان باختری به علت روانتر بودن و حفظکردن لحن دوباتن، بیشتر از سایر ترجمهها مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.