ماجراهای دوبلهی کارتون پینوکیو!
با این همه کتابهای مصور و فیلمها و سریالها و کارتونهایی که در تمام دنیا از روی «ماجراهای پینوکیو» ساخته شده است، برای ما ایرانیها هنوز تصویر پینوکیو بیش از همه منطبق با تصویر آن پینوکیویی است که در کارتونی ژاپنی دیدهایم. اما این سریال کارتونی و شخصیتهای گربهنره و روباه مکار آن داستانی دارند که خواندن آن خالی از لطف نیست. آنها تا حد زیادی حاصل خلاقیتی ایرانی هستند!
با این همه کتابهای مصور و فیلمها و سریالها و کارتونهایی که در تمام دنیا از روی «ماجراهای پینوکیو» ساخته شده است، برای ما ایرانیها هنوز تصویر پینوکیو بیش از همه منطبق با تصویر آن پینوکیویی است که در کارتونی ژاپنی دیدهایم. اما این سریال کارتونی و شخصیتهای گربهنره و روباه مکار آن داستانی دارند که خواندن آن خالی از لطف نیست. آنها تا حد زیادی حاصل خلاقیتی ایرانی هستند!
خیلیهایِ ما پینوکیو را با کارتونی میشناسیم که اولین بار و در پخش نخست آن در دهه شصت از رادیو تلویزیون پخش شد و بعدها نسلهای بعدی در پخش مجدد آن را دیدند. یکی از آن کارتونهای ژاپنی.
آن کارتون پینوکیویی که ما دیدیم، با نام piccolino no boken سال 1976 به کارگردانی دو ژاپنی و حمایت مالی کانالهای زددیاف و نیپون انیمیشن و در قالب 52 قسمت 25 دقیقهای ساخته شده بود واز همان ابتدا به سه زبان انگلیسی و ژاپنی و آلمانی صداگذاری شده بود. پخش تلویزیونی آن در ژاپن همان سال 1976 بود و یک سال در آلمان و بعد بقیه کشورهای اروپایی هم پخش شد.
البته پینوکیو با این کارتون به مخاطب ایرانی معرفی نشده بود. نخستین بار صادق چوبک این کتاب را از روی نسخه انگلیسی آن ترجمه و به مخاطبان فارسیزبان معرفی کرده بود. بعدها ترجمههای متعدد دیگری هم از روی آن به بازار آمد از جمله غلامرضا امامی که کتاب را از ایتالیایی برگردانده بود. نسخه والت دیسنی از پینوکیو هم در تمام جهان معروف است.
اما ما هنوز وقتی میخواهیم پینوکیو را روی کاغذ بکشیم یا در ذهنهایمان تجسمش کنیم، اولین تصویر همان عروسک با موهای چتری و کلاهی قرمز روی سرش است که وقتی راه میرود صدای برخورد پاهای چوبیاش با سنگفرشها در یادمان مانده. با پرندهای توی کلاهش، دماغی که هربار دروغ میگوید بلند و بلندتر میشود و دو موجودی که سر راهش سبز میشوند و هربار گولش میزنند: گربه نره و روباه مکار.
میدانیم که در نسخه اولیه پینوکیو، همان که صدوچهل سال پیش اول بار در نشریهای به صورت پاورقی چاپ شد، پینوکیو در انتها به دار آویخته میشد. اما بچههای ایتالیایی و شاید هم بعضی از بزرگترها اعتراض کردند و از کولودی، خالق این داستان، خواستند پایان دیگری بنویسد. در همان نسخه اولیه هم گربه و روباه حاضر بودند. اما خب در تمام نسخهها این دو موجود «گربه» بودند و «روباه». این گربه «نره» و روباهِ «مکار» از آن ابداعاتی بود که نسخه دوبله پینوکیو در دهه شصت را خاص و متفاوت از بقیه کرده بود. ابداعی که ریشه در منحصر به فرد بودن دوبلهی این سریال انیمیشن دارد.
به جای روباه مکار مرتضی احمدی حرف میزد و به جای گربهنره کنعان کیانی. هردو از دوبلورها و بازیگران باسابقه که در تیپسازی مسلط بودند و انصافاً تیپی که آفریدند اینقدر گل کرد و برای مردم آشنا و مثالزدنی شد که در دورانی با آن آدمهای دنیای سیاست را هم مثال میزدند!
داستان دوبله پینوکیو اما این بود که به دلایلی ژاپنیها -یا واسطهای که از ژاپنیها خریده و به ایران فروخته بود- فیلمی که فرستاده بودند، متن و فیلمنامهای همراه نداشت و کل مجموعه یک سال در انبار خاک خورده بود و مکاتبه برای گرفتن متن آن هم به جایی نرسیده بود. داستان را از زبان خود مرتضی احمدی بشنوید شیرینتر است.
مرتضی احمدی در گفتگویی با امیرحسین سیادت که در نشریه دفترهای تآتر کار شده است درباره دوبله پینوکیو میگوید: «آن زمان مرسوم بود وقتی کشوری فیلمی میخرد، یک نسخه از فیلمنامه هم ضمیمه شود تا بتوانند فیلم را ترجمه کنند. ولی پینوکیو وقتی آمد فیلمنامه نداشت. یک سال در استودیو ماند و خاک خورد. در نهایت آقای آرکادی صاحب استودیو -که از ارامنه بود- تصمیم گرفت آن را برگرداند. استدلالش هم درست بود میگفت وقتی فیلمنامه نیست دیالوگ از کجا بیاوریم؟ از او خواستیم دست نگه دارد و و بگذارد ما محض نمونه یک قسمت را دوبله کنیم. برایش سوال بود که چطور؟»
این البته اولین مواجهه مرتضی احمدی و بقیه با پینوکیو نبود. آنها قبلاً در مجموعه نوارهای قصه موسوم به 48 داستان، یک مجموعه پینوکیو ضبط کرده بودند که چهار پرسوناژ داشت و به شیوه آثار 48 داستان (شاید نوار قصه علیمردان خان از این مجموعه را شنیده باشید) پر از موسیقی و ضربیخوانی بود. اما خب این یکی فرق میکرد و پخش عمومیتری داشت. «با بچهها جمع شدیم و سه چهار مرتبه فیلم را تماشا کردیم.
خط اصلی قصه دستمان آمد. نقشها را قسمت کردیم. من شدم روباهِ مکار و به صدای روباه یک ته لهجه رشتی دادم و صداهایی هم برای واکنشهای او -مثلاً فکر کردناش- ابداع کردم. کنعان کیانی شد گربهنره. نادره سالارپور نقشِ پینوکیو را بازی کرد و ناهید امیریان نقشِ جینا را. شروع کردیم از اول تا آخر فیلم را با بدیههسازی پر کردیم. اصلاً و ابداً چیزی روی کاغذ نیاوردیم. همه را همزمان روی تصویر گفتیم. خیلی هم خوب درآمد.» (دفترهای تآتر (دفترهای نیلا)، دفتر سیزدهم، «آن مرد سرود گمشده میخواند، گفتگوی امیرحسین سیادت با مرتضی احمدی)
بله خوب هم درآمد. خیلی از ما پینوکیو و پدر ژپتو و ماجراهایی مثل گم شدن در دل نهنگ و خر شدن بچهها در شهر اسباببازیها یا وقتی ژپتو کتاش را فروخت تا برای پینوکیو کتاب بخرد را از همان کارتون یادمان است. اما آنچه ما در آن کارتون شنیدیم، فیلمنامه ژاپنیها نبوده، بلکه حاصل ذوق و ابتکار دوبلورهایی بوده است که مثل مرتضی احمدی از دل دنیای نمایشهای سنتی، پیشپردهخوانی و بعداً رادیو درآمده بودند و نبض مخاطب را دستشان داشتند. نوعی بازآفرینی.
4 دیدگاه در “ماجراهای دوبلهی کارتون پینوکیو!”
ممنون از توضیحاتتون. اما چند جا ایراد داشت که خدمتتون عرض می کنم:
من متولد ۱۳۵۰ هستم و سال تحصیلی ۵۷-۱۳۵۶ اول دبستان بودم. دقیقاً خاطرم هست که بعد از عید نوروز بود که خواهر بزرگم مدرسه دنبال من آمد که زودتر برسم و قسمت اول پینوکیو را از دست ندهم. خاطرم هست رسیدنمان به منزل مصادف با لحظه پایان تیتراژ آغازین و شروع کارتون بود. پس آغاز پخش به بهار ۱۳۵۷ بر می گردد، نه دهه ۶۰
ضمنأ داستان پینوکیو قصه های سوپراسکوپ (۴۸ داستان) سوژه ای ایرانی شده از همین کارتون با همان دوبلورها بود که از کاست چهارم یا پنجم به بعد، به عنوان داستانی جذاب در کنار داستان اصلی هر کاست گنجانده شد و کار به جایی رسیده بود که به هدف دنبال کردن سریال پینوکیو بهانه ی خرید مرتب مجموعه کاست-کتاب ۴۸ داستان را به پدرم می گرفتم و داستان اصلی را هم بعدا گوش می کردم بلکه خوشم بیاد (یا نیاد!)
پیروز و سرافراز باشید
چه عالی، سپاس
مطلب در مورد پبنوکیو برای هر فردی جالبه و تداعی دوران کودکی اون فرد هست. حالا دونستن قصه پشت این کارتون و کتاب، برام شیرین ترش هم کرده.
ممنون از این مطلب جذاب
همینطوره و خوشحالیم که دوست داشتید