سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

عموجانی که دایی‌جان نشد!

عموجانی که دایی‌جان نشد!


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

عموجان استالین طنزی ورزشی است درباره پیرمردی که به منظور جنگیدن با آلزایمر تصمیم گرفته خاطراتش از جام جهانی ۲۰۱۸ را بنویسد. ابراهیم رها نه تنها در انتخاب عنوان کتابش وام‌دار کتاب سترگ دایی جان ناپلئون است بلکه شخصیت اصلی کتابش عموجان نیز شباهت زیادی با دایی‌جانِ پزشکزاد دارد. عموجان همچون دایی‌جان توهم توطئه و پارانویا دارد و از نوعی خودشیفتگی رنج می‌برد. اما برخلاف ادعای نویسنده این شوخی با کتاب پزشکزاد را نمی‌توان یک نقیضه‌نویسی به حساب آورد و در بهترین حالت می‌توان پای تاثیرپذیری نویسنده از اثر کلاسیک قبلی نوشت.

عموجان استالین

نویسنده: ابراهیم رها

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۷

تعداد صفحات: ۱۵۸

عموجان استالین طنزی ورزشی است درباره پیرمردی که به منظور جنگیدن با آلزایمر تصمیم گرفته خاطراتش از جام جهانی ۲۰۱۸ را بنویسد. ابراهیم رها نه تنها در انتخاب عنوان کتابش وام‌دار کتاب سترگ دایی جان ناپلئون است بلکه شخصیت اصلی کتابش عموجان نیز شباهت زیادی با دایی‌جانِ پزشکزاد دارد. عموجان همچون دایی‌جان توهم توطئه و پارانویا دارد و از نوعی خودشیفتگی رنج می‌برد. اما برخلاف ادعای نویسنده این شوخی با کتاب پزشکزاد را نمی‌توان یک نقیضه‌نویسی به حساب آورد و در بهترین حالت می‌توان پای تاثیرپذیری نویسنده از اثر کلاسیک قبلی نوشت.

عموجان استالین

نویسنده: ابراهیم رها

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۷

تعداد صفحات: ۱۵۸

 


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

یکی از کارهایی که از گذشته میان طنزنویسان رواج داشته گردآوری طنز‌های پراکنده مطبوعاتی‌شان ‌و انتشار آن‌ها در قالب کتاب بوده است. این جنس کتاب‌ها هر چند در معدود مواردی موفق، خواندنی و ماندنی از آب در می‌آمده‌اند اما تجربه نشان داده که در اغلب اوقات با شکست در بازار کتاب مواجه می‌شوند.

دلیل آن هم این است که «طنزِ مطبوعاتی» با «کتابِ طنز» ماهیتی کاملا متفاوت دارد و طنزنویس اگر هنگام نگارش آثار مطبوعاتی‌اش هوشمندی و دغدغه‌ی ماندگاری نداشته باشد خیلی سریع می‌تواند تحت تاثیر مخاطب روزنامه‌خوان قرار بگیرد و برای جلب نظر او، کارهای تاریخ مصرف ‌داری خلق کند که هر چند در زمان انتشار در مطبوعات مخاطبینی داشته اما وقتی در قالب کتاب درآمده همان مخاطبان حاضر به خریدن کتابش نخواهند بود.

زمانی که شروع به خواندن کتاب عموجان استالین کردم پس از خواندن چند بخش از آن خیال کردم این کتاب نیز حاصل تجمیع کارهای مطبوعاتی علی میرمیرانی (متخلص به ابراهیم رها) در یک روزنامه ورزشی‌ بوده که بعدها به پیشنهاد ناشر در قالب کتاب در آمده اما وقتی گفت‌وگوهای نویسنده را درباره این کتاب خواندم دریافتم که عموجان استالین نه‌تنها سابقه انتشار در مطبوعات را نداشته بلکه نویسنده از ابتدا به قصد نگارش کتاب جلو رفته اما از بد حادثه ماحصلِ کارش شبیه طنز‌های مطبوعاتی از آب درآمده است!

 

ابراهیم رها در این کتاب داستان مردی به نام «عمو جان استالین» را روایت می‌کند که به خاطر فراموشی‌های مکررش به پزشک مراجعه می‌کند و به توصیه او تصمیم می‌گیرد به منظور جنگیدن با بیماری آلزایمر، مشغول نوشتن خاطرات روزانه فوتبالی‌اش از جام‌جهانی ۲۰۱۸ بشود. سه خطیِ جذابی‌ است، اما حیف که این سه خطی با وجود تلاش نویسنده و طراحی‌های حساب‌شده‌ای که در ذهنش داشته، موقع اجرا خوب از آب در نیامده و ابراهیم رها هر چند از همان ابتدای داستان سعی در شخصیت‌پردازی و فضاسازی مناسب داشته، آن‌چه در نهایت به عنوان کتاب تحویل مخاطب داده، هم برای مخاطب عام و هم برای مخاطب خاص فاقد جذابیت است.

هر چند به واقع بخش زیادی از این عدم جذابیت تقصیر نویسنده نیست و به موضوع ورزشی کتاب برمی‌گردد. در این راستا ابراهیم رها که خود نیز به این خطر آگاهی داشته سعی کرده فضای ورزشی کتاب را با نوشتن نامه توسط عمو‌جان استالین به سلبریتی‌ها و نام بردن از افراد معروف مخاطب‌پسندتر کند اما این کوشش نیز ناکام مانده و به هیچ‌وجه آن دسته از مخاطبانی را که علاقه‌ای به ورزش نداشته باشند نمی‌تواند با کتاب همراه کند.

 

عنوان کتاب؛ «عموجان استالین» نیز هرچند شباهت انکارناپذیری با کتاب مستطاب دایی جان ناپلئون دارد نتوانسته به کمک نویسنده بیاید و در جذب مخاطب به او کمکی کند. ابراهیم رها نه تنها در انتخاب عنوان کتابش وام‌دار کتاب سترگ دایی جان ناپلئون است بلکه شخصیت اصلی کتابش عموجان نیز شباهت زیادی با دایی‌جانِ پزشکزاد دارد.

به طوری‌که در کتاب می‌بینیم عموجان همچون دایی‌جان توهم توطئه و پارانویا دارد و از نوعی خودشیفتگی رنج می‌برد که آن‌ را از همان نخستین سطور کتاب نیز می‌شود فهمید: «ما، این ما همان چیزی است که شماها بدان می‌گویید من، اما چون اساساً و اصولاً ما خیلی مهم هستیم به طور کلی، پس ما من نیستم، ما ما هستیم»

با این حال نویسنده تمام این شباهت‌ها را به حساب شوخی با کتاب مستطاب دایی‌جان ناپلئون می‌گذارد و در گفت‌وگوهای خبری‌اش نیز به این مورد اشاره کرده‌است. در حالی که این شباهت‌ها تنها وقتی می‌توانست جنبه شوخی با کتاب دایی‌جان ناپلئون را بگیرد که خودِ کتاب دایی‌جان در حوزه کتاب‌های طنز دسته‌بندی نمی‌شد!

 

آن‌وقت بود که عمو جان استالین می‌توانست وجه نقیضه‌نویسی پیدا کند و از همین منظر قابل بررسی باشد اما در شمایل کنونی از آن‌جا که شوخی با کتابی که خودش طنز است مرسوم نیست، نه تنها نمی‌توان آن را طبق ادعای نویسنده شوخی با کتاب دایی‌جان ناپلئون دانست بلکه می‌توان این شباهت‌ها را در بهترین حالت پای تاثیرپذیری نویسنده از کتاب پزشکزاد گذاشت و در بدترین حالت، آن را کپی ناموفق از دایی‌جان ناپلئون نامید!

و اما آن‌وجه مثبت کتاب عموجان استالین که با تمام توصیفات فوق نمی‌توان از آن گذشت، جسارت نویسنده در نگارش یک کتاب طنز ورزشی است. کاری که کمتر در طول ادبیات فارسی به آن پرداخته شده و کمتر طنزنویسی به همان دلایلی که برشمردیم جسارت نزدیک شدن به موضوعات ورزشی و فوتبالی (که از همان ابتدا ممکن است باعث دفع عده‌ قابل توجهی از مخاطبانش بشود) به خود می‌دهد.

همین جسارت است که سبب می‌شود  عموجان استالین به عنوان یک کتاب تجربی به کسانی که می‌خواهند سمت نگارش طنز ورزشی بروند توصیه شود. از دیگر وجوه مثبت کتاب نیز می‌توان به اشارات اجتماعی و سیاسی طنزآمیزی که در لابه‌لای سطور این کتاب طنزآمیز ورزشی نهفته شده اشاره کرد! اشارات سیاسی که شاید اگر به نام طنز ورزشی به خورد مخاطب داده نمیشد قابل چاپ و انتشار نبود!

  این مقاله را ۱۰۳ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *