سوگ سیاوش به روایت تصویر
«سووشون» نام یک مراسم آیینی است در سوگ سیاوش، قهرمان اسطورهای ایران که از دیرباز در برخی از مناطق ایران رایج بودهاست و قدمتی دیرینه دارد. اما سیاوش که بود؟ و چرا داستانش این چنین در دل مردم باقی ماند؟ مروری داریم به داستان سیاوش که از آن سوگ سیاوش زاده شد و تصاویری که از داستان سیاوش تصویرگری شده است.
«سووشون» نام یک مراسم آیینی است در سوگ سیاوش، قهرمان اسطورهای ایران که از دیرباز در برخی از مناطق ایران رایج بودهاست و قدمتی دیرینه دارد. اما سیاوش که بود؟ و چرا داستانش این چنین در دل مردم باقی ماند؟ مروری داریم به داستان سیاوش که از آن سوگ سیاوش زاده شد و تصاویری که از داستان سیاوش تصویرگری شده است.
سیاوش از چهرههای معروف شاهنامه است. درحقیقت یکی از اسطورههای ایرانی است که او را تجسم ایزد سروش دانستهاند. درباره نسب و ویژگیهایش از تاریخ بلعمی تا سیاستنامه نظام الملک نوشته شده؛ میدانیم که پسر کیکاوس بوده و از کیانیان به شمار میآمده. خوش اندام و پهلوان بوده، با صورتی همچو ماه و در کمان زدن و اسب سواری و کشتی بیرقیب. بخشنده و خوش مشرب بوده و پیشگو. همین ویژگیها باعث شد که سودابه (نامادریاش) به او دل بندد اما سیاوش پاکدامن، گناه نکرد گرچه با فریبکاری سودابه، به عبور از آتش محکوم شد. آتشی که به سلامت از آن گذشت.
اما تراژدی اصلی زندگی سیاوش در پایان آن است. سیاوش به تعبیر امروزی یک پناهنده به حساب میآید؛ به ناچار، از سرزمین پدری که قدر او را ندانست و به او بدگمان شد و پهلوانانی که تنهایش گذاشتند، سرانجام به توران زمین پناه جست. افراسیاب او را با روی خوش پذیرفت و حتی دخترش فرنگیس را همسر او کرد. اما سروش غیب در رویا مرگ قریبالوقوع را برای سیاوش آشکار کرد. در بیداری اطرافیان افراسیاب با حسادت و بداندیشی علیهاش توطئه کردند. سیاوش بیگناه و مظلومانه، اسیر یک توطئه شد؛ دست و پایش را بستند و سرش را داخل تشتی زرین گذاشتند و از تن جدا کردند، مبادا که خونش بر زمین بریزد و از آن گیاهی بروید. خون را بر خاک بیابان پاشیدند.
دریغا از آن همه زیبایی و جوانی که چنین بخت ناخوشی داشت. مظلومیت سیاوش و داستان غمبارش هم دل کیکاوس و رستم را آتش زد و هم مردم ایران زمین را. آتش دل کیکاوس و رستم باعث برافروختن جنگهای تازه شد، به کینخواهی. اما آتش دل مردم تبدیل به افسانهها و قصههایی شد که از دل آن مراسم و آیین سوگ سیاوش خلق شد. در باور مردم از خون سیاوش که بر خاک ریخته شد، گیاهی رویید با نام «پر سیاوشان» که بر هر برگش سر بریدهای دیده میشد و نشان از رویش دوباره داشت. مراسمی نیز به یاد مرگ مظلومانه او هر سال برپا شد، مراسمی که در مناطق مختلف به شکلها و اسامی گوناگون شکل گرفت و آنچه مورد اشاره و الهام بخش کتاب سووشون بوده است، مراسمی است که عشایر فارس به شکل تعزیه در سوگ سیاوش اجرا میکردند.
در این بخش تصویرگریهایی از داستان سیاوش در شاهنامه مربوط به مهمترین حوادث زندگیاش، از گذر از آتش تا بریده شدن سر، همراه با ابیاتی از آن انتخاب کردهایم.
آتش نزد ایرانیان تمیزدهنده پاک بود از ناپاک. کسی که پاک بود و درستکار اگر وارد آتش میشد آتش او را نمیسوزاند. سیاوش چنین آزمایشی را پذیرفت.

شرح تصویر پایین: صفحهای از شاهنامه در باب مرگ سیاوش.
