زندگی پرماجرای خالق پینوکیو؛ کارلو کولودی
همهی ما پینوکیو را به خاطر میآوریم. داستان زندگی آدمکی چوبی که آرزوی تبدیل شدن به یک پسربچهی واقعی را در سر داشت، دروغ زیاد میگفت، و بینیاش در رشدی مداوم بود، از خاطرات ما محو نخواهد شد! در این مقاله، مروری خواهیم داشت بر زندگی پرفرازو نشیب کارلو کولودی، نویسندهی یکی از فراموشنشدنیترین داستانهای دوران کودکیمان. یک روزنامهنگار ناسیونالیست ایتالیایی که در دوران تلاش ایتالیاییها برای تشکیل یک کشور متحد به نام ایتالیا زندگی میکرد و در اواخر عمر به نویسندگی برای کودکان روی آورد.
همهی ما پینوکیو را به خاطر میآوریم. داستان زندگی آدمکی چوبی که آرزوی تبدیل شدن به یک پسربچهی واقعی را در سر داشت، دروغ زیاد میگفت، و بینیاش در رشدی مداوم بود، از خاطرات ما محو نخواهد شد! در این مقاله، مروری خواهیم داشت بر زندگی پرفرازو نشیب کارلو کولودی، نویسندهی یکی از فراموشنشدنیترین داستانهای دوران کودکیمان. یک روزنامهنگار ناسیونالیست ایتالیایی که در دوران تلاش ایتالیاییها برای تشکیل یک کشور متحد به نام ایتالیا زندگی میکرد و در اواخر عمر به نویسندگی برای کودکان روی آورد.
همانطور که احتمالاً به خاطر میآورید، ماجراهای پینوکیو، شرح سرگذشت و شیطنتهای آدمکی چوبی به نام پینوکیو و پدر/خالقش است. همان نجار فقیری که اسمش ژپتو بود! این خانوادهی کوچک در منطقهی توسکانی ایتالیا زندگی میکردند. این داستان فراموشنشدنی و دوستداشتنی توسط کارلو لورنزینی (Carlo Lorenzini)، نویسندهی شهیر ایتالیایی، به رشتهی تحریر درآمده است. کارلو لورنزینی، که به نام کارلو کولودی شناخته میشود، در 24 نوامبر 1826، در کولودی، یکی از شهرستانهای کوچک ایتالیا به دنیا آمد. در ادامهی این نوشتار، سعی خواهیم کرد که به شرح سرگذشت کارلو کولودی بپردازیم.
کارلو کولودی که بود؟
احتمالاً متعجب خواهید شد اگر بدانید که نویسندهی ماجراهای پینوکیو، کارلو کولودی، در جوانی به مدرسه علوم دینی پیوسته بود. اما ماجراهای مربوط به جنبش وحدت ایتالیا، او را از مدارس علوم دینی بیرون کشید و به صحنهی روزنامهنگاری کشاند! کولودی این کار را بهترین شیوهی مبارزه با دشمنان ایتالیا، به خصوص امپراتوری اتریش میدانست.
نخستین جنگ استقلال ایتالیا در سال 1848 میلادی به وقوع پیوست و یک سال، یعنی تا سال 1849به طول انجامید. یکی از سربازان داوطلب ارتش توسکانی در جریان نخستین جنگ استقلال، خالق ماجراهای پینوکیو، یعنی کارلو کولودی بود. و اتفاقا در همین دوران بود که توجه او به سمت نوشتن و ترجمهی کتابهای داستانی و غیرداستانی جلب شد. در سالهای پایانی دههی 1850، کارلو کولودی تعداد زیادی کتاب داستانی و غیرداستانی را ترجمه و چاپ کرده بود! حتی برخی از افسانههای فرانسوی را نیز به زبان ایتالیایی ترجمه کرد.
یکی از درخشانترین نقاط زندگی حرفهای کلودی، انتشار روزنامهی Il Lampione بود! این روزنامه، نخستین بار در سال 1853 و به عنوان یک نشریهی طنز سیاسی منتشر شد. اما مدت کوتاهی پس از انتشار، به دستور دولت بزرگ توسکانی بسته شد. چند ماه بعد، و در سال 1854، او دومین روزنامهی خود را با نام Lo scaramuccia (جدال) به انتشار رساند. به هر روی! اندکی پس از تاسیس پادشاهی ایتالیا در سال 1861، کلودی فعالیتهای روزنامهنگاری و تحرکات نظامیِ گاهوبیگاه خود را متوقف کرد. چرا که او دیگر دست به کار نوشتن داستانهای کودکانه شده بود.
پینوکیو متولد شد
ماجراهای پینوکیو نخستین بار در یکی از مجلات هفتگی ایتالیا به چاپ رسید. دقیقترش را بخواهید، اولین قسمت از مجموعهی سیوپنج قسمتی ماجراهای پینوکیو، در هفتم جولای سال 1881 میلادی منتشر شد. انتشار این مجموعه داستان، چهار ماه بعد و با به دار آویخته شدن پینوکیو متوقف شد. اما در فوریهی سال 1882 و به دنبال درخواستهای مکرر خوانندگان، کولودی فرصت دوبارهای به عروسک چوبی داد. دقیقاً یک سال بعد، یعنی در فوریهی سال 1883، این مجموعه داستان هفتگی، در قالب یک رمان به انتشار رسید. مدت کوتاهی پس از انتشار ماجراهای پینوکیو، عروسک چوبی توانست بازارهای جهانی و قلب عاشقان کتاب را فتح کند!
میدانید آخرین کلماتی که پینوکیو پیش از مرگ (در نسخهی اولیه داستان) بر زبان آورد چه بود؟ او گفت: «آه پدر، پدر عزیزم، اگه اینجا بودی…» این جملهی کوتاه باعث شد موجی از اعتراض و خشم علیه کولودی شکل بگیرد. والدین کودکان ایتالیایی بر او شوریدند و به پایان داستانش خرده گرفتند. آن ها اعتقاد داشتند که این همه بیرحمی، ریشه در هرگز ازدواج نکردن کولودی دارد؛ و نداشتن فرزند، باعث شده است که او نتواند احساسات جریحهدار شدهی والدین را درک کند.
پینوکیو، یک نماد جهانی
شاید خیلی از شما پینوکیو را به عنوان داستانی در حوزهی ادبیات کودک بشناسید! اما ماجرا از این هم فراتر رفته است. این کتاب حالا دیگر نمادی جهانی به شمار میآید. بندیتو کروچه (Benedetto Croce) فیلسوف و سیاستمدار، این داستان را به عنوان یکی از بزرگترین آثار ادبیات ایتالیا معرفی میکند. او اعتقاد دارد که پینوکیو استعارهای است از شرایط انسانی و تاثیر زیادی بر فرهنگ جهانی داشته است.
از زمان انتشار اولین نسخه، دهها مجموعهی تلویزیونی، سینمایی، انیمیشن و تبلیغ با الهام از زندگی پینوکیو ساخته شد. براساس منابعی که در اختیار یونسکو قرار دارند، ماجراهای پینوکیو تا اواخر دههی 1990 میلادی، به بیش از 260 زبان در جهان ترجمه شده بودند. این آمار در سال 2018 میلادی به عدد 300 رسید. همین ماجرا، پینوکیو را در ردیف پرفروشترین کتابهای غیردینی جهان قرار داد. در سالهای اخیر، بیش از 80 میلیون نسخه از کتاب ماجراهای پینوکیو در نقاط مختلف جهان به فروش رفته است!
پینوکیو در ایران
نقل است که نخستین بار، این کتاب توسط صادق چوبک و از روی نسخهی انگلیسی، به فارسی ترجمه شده است. در سالهای بعد، ترجمههای دیگری هم از روی متون انگلیسی و فرانسوی ماجراهای پینوکیو در بازار کتاب ایران منتشر شدند. اما اگر مشتاقید که بدانید آیا ترجمهای از نسخهی ایتالیایی پینوکیو در بازار کتابهای فارسی موجود هست یا نه؟ باید به شما بگوییم بله، هست! غلامرضا امامی، نخستین مترجمی است که این کتاب را از روی نسخهی اصلی ایتالیایی ترجمه کرده است. او در مورد این کتاب میگوید: «نمیدانم در ذهن خالق آن چه گذشته، اما متن کتابش همیشه تازه است! میتوانم بگویم در این کتاب، عشق، دوستی، صلح و برادری موج میزند. درست همانند زندگی و تازگی کودکان جهان! این داستانی است همانند قصههای شرقی، لایه لایه و حماسی. حتی میتوان از آن به عنوان یک داستان تراژیک و مذهبی هم یاد کرد!
مرگ کولودی
کارلو کولودی در سال 1890 میلادی و در فلورانس درگذشت! اما خوشبختانه در زمان حیاتش به عنوان یک نویسندهی بااستعداد و یک تحلیلگر منصف اجتماعی احترام دید و تکریم شد! البته شهرت و اعتبار وی در سال 1892 میلادی و پس از ترجمهی ماجراهای پینوکیو به زبان انگلیسی (توسط Mary Alice Murray ) افزایش چشمگیری یافت. از آن زمان به بعد، پینوکیو تبدیل به یکی از پرفروشترین و محبوبترین محصولات بازارهای کتاب در سراسر جهان شد. این آدمک چوبی دوست داشتنی، نه فقط در اروپا و آمریکا، که قلبهای عاشقان ادبیات در ایران را نیز فتح کرده است.
3 دیدگاه در “زندگی پرماجرای خالق پینوکیو؛ کارلو کولودی”
فکر کنم بد نباشه پینوکیو رو بخونم ببینم حرف حسابش چیه!
خیلی جذاب بود. منو برد به حال و هوای کودکیم. به شهر کوچیکی که توش زندگی میکردم و کتابخونهش! پینوکیو رو امانت گرفتم و خوندم، و یادمه اون شهربازی که توش کمکم گوش بچهها دراز شد وحشتزدهم کرده بود.
خوشحالیم که خوندن این مطلب حال و هوای کودکی را در شما زنده کرد و ممنون که این خاطره را به اشتراک گذاشتید