زنان و قدرت سخت یا نرم؟
جستارهایی در باره زن، کتاب نه چندان به روز ولی مهم است، که مفاهیم قدرت و نقش زنان را در جامعه بررسی میکند. کتاب شامل چهار مقاله از سوزان سانتاگ، نویسنده و فعال اجتماعی معروف آمریکایی است. عنوان 4 مقاله عبارت است از «استاندارد دوگانه پیر شدن»، «جهان سوم زنان»، «معنای ایده آزادی زنان برای شما چیست؟» و «زیبایی زن: منشا ذلت یا منبع قدرت؟» که سانتاگ بین سالهای 1973 تا 1975 نوشته است.
جستارهایی درباره زن
نویسنده: سوزان سونتاگ
مترجم: آذر جوادزاده
ناشر: نیماژ
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۱
تعداد صفحات: ۱۰۴
شابک: ۹۷۸۶۰۰۳۶۷۷۵۳۱
جستارهایی در باره زن، کتاب نه چندان به روز ولی مهم است، که مفاهیم قدرت و نقش زنان را در جامعه بررسی میکند. کتاب شامل چهار مقاله از سوزان سانتاگ، نویسنده و فعال اجتماعی معروف آمریکایی است. عنوان 4 مقاله عبارت است از «استاندارد دوگانه پیر شدن»، «جهان سوم زنان»، «معنای ایده آزادی زنان برای شما چیست؟» و «زیبایی زن: منشا ذلت یا منبع قدرت؟» که سانتاگ بین سالهای 1973 تا 1975 نوشته است.
جستارهایی درباره زن
نویسنده: سوزان سونتاگ
مترجم: آذر جوادزاده
ناشر: نیماژ
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۱
تعداد صفحات: ۱۰۴
شابک: ۹۷۸۶۰۰۳۶۷۷۵۳۱
زنان و قدرت سخت یا نرم؟
جستارهایی در باره زن، کتاب نه چندان به روز ولی مهم است، که مفاهیم قدرت و نقش زنان را در جامعه بررسی میکند. کتاب از منظر قدرت میتواند برای خوانندگان علاقهمند تازگی و ارزش افزوده داشته باشد.
کتاب شامل چهار مقاله از سوزان سانتاگ، نویسنده و فعال اجتماعی معروف آمریکایی است. آذر جوادزاده ترجمه این مقالات را در طول دوران قرنطینه کوید-۱۹ انجام داده است. جستارهایی در باره زن، اولین کار ترجمه آذر جوادزاده در زمینه مقالات عمومی است. با انتشار این کتاب، او تلاش کرده است تا ارزشها و نظرهای سوزان سانتاگ را به زبان فارسی دسترسپذیر کند و آگاهی عمومی را نسبت به مباحث فمینیستی و کنشگری اجتماعی افزایش دهد.
عنوان 4 مقاله عبارت است از «استاندارد دوگانه پیر شدن»، «جهان سوم زنان»، «معنای ایده آزادی زنان برای شما چیست؟» و «زیبایی زن: منشا ذلت یا منبع قدرت؟» که سانتاگ بین سالهای 1973 تا 1975 نوشته است.
کتاب به بررسی روابط قدرت در جنسیت و ساختارهای اجتماعی و فرهنگی که زنان را به زیردستی میکشاند، می پردازد و تأثیر آن بر روابط قدرت در جامعه را به تحلیل میکند. درنگاه سوزان سانتاگ قدرت زنان، زیبایی، استانداردهای جنسیتی و سالمندی نقاطی هستند که برای بررسی لازم است نور بر آنها تابانده شود. او میگوید دقیقا به علت جایگاه فرودست و شاخصهای اجتماعی، زنان و کودکان اهداف مناسبی برای تبلیغات تجاری و فرهنگ مصرفگرایی هر چه بیشتر هستند و این فضا زمینه مساعدی برای سودجویی فراهم می کند.
![سوزان سانتاگ](https://vinesh.ir/wp-content/uploads/2022/11/سوزان-سانتاگ-1.jpg)
سانتاگ باور دارد که زنان همیشه تشویق به باقی ماندن در نقش «دختر خانم» -بخوانید نابالغ یا همان ضعیفه خودمان- میشوند و برای مقبولیت در جامعه باید وظایفی که برای آنها تعیین شده است مانند مراقبت از بچه، مدیریت خانه و حمایت از خانواده را انجام دهند، در حالی که اشتغال به سایر شغلها نادیده گرفته میشود و غیرمنطقی به نظر میرسد.
بنابر نظر #سوزان-سانتاگ، وظایف مرتبط با زنان در جامعه ممکن است منشأ نگرانی و محدودیت برای آزادی و توانمندی زنان باشد و عقیده دارد که لازم است تصورات جامعه درباره نقش و جایگاه زنان مورد بازنگری و بازتعریف قرار گیرد.
سانتاگ در این مقالات نگرشهای تقسیم بندی جنسیتی کار را به چالش میکشد و تأکید بر انتخاب آزاد زنان برای شغل و نقشهای خودشان دارد. او به دنبال ایجاد فضایی است که زنان بتوانند بدون محدودیتها و تبعیضهای جنسیتی، در هر زمینهای که مایل هستند مشغول به فعالیت شوند و به انتخابهای خود برسند.
در جامعه ویژگیهای زنانه به صورت زیر طبقهبندی میشوند:
حمایت: زنان به طور عمده به عنوان افراد حمایت کننده تصور میشوند، به معنای آماده بودن برای کمک به دیگران و نگران درباره رضایت و خوشبختی دیگران. این نوع نگرش ممکن است زنان را نسبت به شغلها و وظایفی که مرتبط با حمایت از دیگران هستند جلب کند.
خوراندن: معمولاً به زنان تحمیل میشود که خانهداری و مراقبت از خانواده را به عنوان وظیفه اصلی خود بپذیرند. این تصور نشان میدهد که زنان باید متعهد به مسئولیتهای خانهداری و مراقبت از خانواده باشند.
نظم دادن: در برخی مشاغل مرتبط با زنان، مانند کارهای دفتری، تصویری از زنان در نقش سازماندهنده و مرتبکننده به تصویر کشیده میشود. آنها معمولاً مسئولیت نظم دادن و مدیریت امور روزمره را بر عهده دارند.
نگهداری کردن: این ویژگی به معنای مراقبت و نگهداری از دیگران است، به ویژه از جانب زنان. به عنوان مثال، در مراقبت از کودکان، سالمندان یا افراد نیازمند و بیماران، زنان به عنوان مراقبان اصلی تصور میشوند.
عدم قبول مسئولیت و عدم تصمیمگیری نهایی: زنان ممکن است جایگاه مسئولیتپذیری کمتر اتخاذ کنند و تصمیمگیریهای نهایی را به دیگران واگذار کنند. این میتواند نشان دهنده یک الگوی نامتوازن در توزیع قدرت و تصمیمگیری باشد.
سانتاگ تلاش میکند تا اینگونه نقشها برای زنان را بررسی و درباره تقسیم بندی جنسیتی ناعادلانه و محدودکننده آنها در جامعه بحث کند.
در جوامع مصرفگرا، ارزشها به پول تبدیل شده و مسائل طبقات اجتماعی را دربرمیگیرد و در پشت همه اینها، قدرت سیلان دارد که جایگاهها را جابهجا میکند. لذا خود به خود ویژگیهای نامبرده شده تبدیل به ویژگیهایی میشوند که ارزان قیمت هستند و اجر اجتماعی بالایی در مقایسه با کارهای مردانه مانند مهندسی، پزشکی، تجارت و … ندارند.
معنی بردگی و آزادی در جامعه تحت تأثیر این تبدیل قرار میگیرد. در این فرایند، جایگاه اجتماعی افراد براساس داراییها، ثروت و قدرت پولی طبقه بندی و تفاوتها قابل مشاهده میشود.
به طور کلی پول به یکی از اصلیترین ابزارهای تبدیل ارزشها و منابع به قدرت و جایگاه اجتماعی تبدیل شده است. این تبدیل تأثیرات عمیقی بر ساختار طبقات اجتماعی، توزیع منابع و نابرابریهای اجتماعی میگذارد. همچنین سیلان قدرت و تأثیرات آن نقش مهمی در این فرایند ایفا میکند، زیرا افراد با دستیابی به ثروت و قدرت مالی، توانایی بیشتری در تعیین ساختار اجتماعی و تأثیرگذاری در جامعه پیدا میکنند.
طبقهبندی زیر یکی از روشهای طبقهبندی اجتماعی است که براساس شغل و وضعیت اقتصادی افراد آنها را در یکی از چهار طبقه قرار میدهد: طبقه بالا (صاحبان سرمایه و مدیران رده بالا)، طبقه متوسط-بالا (حرفهایها و مدیران میانی)، طبقه متوسط-پایین (کارگران و افراد ماهر) و طبقه پایین (بیکاران و کارگران کممهارت).
اثر دریافتکنندگی زنان از طبقهبندی به شکل زیر قابل توضیح است:
درآمد: در طبقات متوسط-بالا و بالا، زنان معمولاً به عنوان صاحبان شغلهای مدیریتی و حرفهای کمتر حضور دارند. در این طبقات، زنان میتوانند به طور مستقل درآمد کسب کنند و برخی از تفاوتهای جنسیتی در درآمد کاهش یابد.
در طبقات متوسط-پایین و پایین، زنان معمولاً در شغلهایی با درآمد کمتر و شرایط کار نامساعد حضور دارند، که میتواند منجر به نابرابری در درآمد زنان نسبت به مردان شود.
آموزش: در طبقات بالا و متوسط-بالا، زنان معمولاً به تحصیلات بالاتر دسترسی دارند و میتوانند در حوزههای تخصصی و مدیریتی تحصیل کنند. در طبقات پایینتر، امکانات آموزشی و دسترسی به آموزش برای زنان محدودتر است و اغلب آنها در حرفههای کممهارت و نیازمندیها فعالیت میکنند.
وظیفه و انتظار اجتماعی: در طبقات بالا و متوسط-بالا، انتظارات اجتماعی نسبت به زنان در حوزه درآمد و پذیرش مسئولیت کمتر است و زنان معمولاً میتوانند به طور مستقل و بیمشکل به فعالیت اجتماعی عامالمنفعه بپردازند. در طبقات متوسط-پایین و پایین، انتظارات اجتماعی نسبت به نقش زنان در خانواده بیشتر است و برخی از زنان ممکن است با محدودیتها و تضادهایی بین نقشهای خانوادگی و شغلی-اجتماعی مواجه شوند.
انعکاس فردی و اجتماعی: زنان در طبقات بالا و متوسط-بالا معمولاً در جامعه از موقعیت قدرت و تأثیر بیشتری برخوردارند و میتوانند تصمیمهای مهمی را در زمینههای مختلفی مانند سیاست، اقتصاد و مسائل اجتماعی اتخاذ کنند.
نتیجهای که از این طبقهبندی میتوان استخراج کرد این است که زنان در طبقات بالا و متوسط-بالا به طور کلی در مسائل اجتماعی، آموزش، درآمد و وظیفه و انتظارهای اجتماعی و فردی جهت ایجاد برابری دسترسی نسبتا بیشتری دارند. با این حال، در طبقات متوسط-پایین و پایین، زنان همچنان با تحدیدها و نابرابریهایی مواجه هستند که میتواند به کاهش فرصتها و تمرکز نقش زنان در حوزههای محدودتر و نامساعد منجر شود.
برای رسیدن به برابری جنسیتی و کاهش نابرابریها، لازم است تلاشهای جامعهشناختی و سیاسی صورت بگیرد که شامل تسهیل دسترسی به آموزش و فرصتهای شغلی برای زنان در تمام طبقات اجتماعی است. همچنین تغییر در نگرشها و انتظارات اجتماعی نسبت به نقش زنان و مردان نیز ضروری است تا زنان بتوانند بدون مواجهه با محدودیتهای جنسیتی و تضادهای نقشی به طور مساوی و برابر با مردان در جامعه فعالیت کنند.
مقالات سانتاگ پنجاه سال پیش ارائه شدند، از آن زمان تاکنون تغییرات قابل توجهی در جوامع و جهان رخ داده است. لذا برخی از جوانب این مقالات و تحلیلهای مرتبط با آن نیاز به بهروزرسانی دارند تا با واقعیتهای جدید متناسب شوند.
تغییرات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در طول پنجاه سال، تأثیرگذار بودهاند و برخی از الگوها و نمودهای نابرابری جنسیتی را تغییر دادهاند. به طور مثال با افزایش حضور زنان در نیروی کار و تحصیلات بالاتر آنها، نقش زنان در جامعه و بازار کار تغییر کرده است.
ولی مطالعات اجتماعی و جنسیتی نشان میدهد که نابرابری همچنان وجود دارد و تحلیلهای مرتبط بیشتر لازم است تا علل و مشخصات آن بهروزرسانی و تدقیق شوند. این شامل تحقیقات جدید در زمینه برابری جنسیتی، نقش زنان در اقتصاد، تحولات فرهنگی و تغییرات اجتماعی است.
سانتاگ جایگاه زنان در مسائل اجتماعی، درآمد، آموزش، وظیفه و انتظارات اجتماعی و فردی را توضیح داده است. نتیجهای که به دست میآید چیست؟ طی این پنجاه سال چه شاخصهایی تغییر کرده است؟ تغییر این شاخصها از دید کلان جایگاه زنان را چقدر و در چه جهتی متحول کرده است؟ آیا در این زمان جایگاه مردان هم تغییراتی داشته است؟ آنها چیست؟ میزان پیچیدگی امر سیلان قدرت چقدر بیشتر از سالها پیش است و این چقدر در پیچیدهتر شدن جامعه اثر داشته است؟ و میزان پیچیدگی و جابجایی قدرت و الگوی آن در جامعه کنونی ایران چیست؟
شاید بعد از خواندن کتاب خوب باشد به این پرسشها هم بپردازیم.
کتاب دارای جلد زیبا و ابعاد خوش دستی است و ترجمهای خوب دارد، اما همچنان میتواند بهبود یابد. برای بهبود ترجمه، توجه به بازخورد خوانندگان نیز میتواند موثر باشد. امیدواریم از ناشر و مترجم شاهد کتابهای بیشتری در این زمینه باشیم.