روایتهای بعد از انقلاب اسلامی: در آستانهی غبارآلود گذشته
بعد از پیروزی انقلاب تا چندین سال درگیریهای مختلف سیاسی فراغتی برای نگاه به مشروطه باقی نمیگذاشت اما در دهه هفتاد بعد از چند دهه نگاهها بیش از پیش و دوباره به دوران مشروطه متوجه شد. سه کتاب عمدهی این دوران اقتصاد سیاسی ایران کاری از استاد مهاجرتکرده ایرانی محمدعلی همایون کاتوزیان، مشروطهی ایرانی ماشاالله آجودانی و تاملات سیدجواد طباطبایی در مکتب تبریز و نظریه حکومت قانون در ایران است. جز اینها تلاشهای متعدد دیگری از سوی نظرگاههای متفاوت صورت گرفت که میتوانید درباره آنها در این یادداشت بخوانید.
بعد از پیروزی انقلاب تا چندین سال درگیریهای مختلف سیاسی فراغتی برای نگاه به مشروطه باقی نمیگذاشت اما در دهه هفتاد بعد از چند دهه نگاهها بیش از پیش و دوباره به دوران مشروطه متوجه شد. سه کتاب عمدهی این دوران اقتصاد سیاسی ایران کاری از استاد مهاجرتکرده ایرانی محمدعلی همایون کاتوزیان، مشروطهی ایرانی ماشاالله آجودانی و تاملات سیدجواد طباطبایی در مکتب تبریز و نظریه حکومت قانون در ایران است. جز اینها تلاشهای متعدد دیگری از سوی نظرگاههای متفاوت صورت گرفت که میتوانید درباره آنها در این یادداشت بخوانید.
سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی به واسطه شرایط فوقالعاده ناشی از حوادث و درگیریهای انقلابیون، انقلاب فرهنگی و جنگ هشتساله، مجال چندانی برای محققین و روشنفکران ایرانی نماند تا به روایت تاریخ، آنهم سنگبنای تاریخ معاصر ایران یعنی انقلاب مشروطه بپردازند. با ورود به دهه هفتاد شرایط تغییر کرد. از سویی به واسطه انقلاب فرهنگی، ترکیب دانشگاههای علوم انسانی تغییر کرده بود و عمده کرسیهای علوم انسانی در دانشگاهها و همچنین عمده فضاهای فرهنگی و روشنفکری به انقلابیون اسلامگرا اختصاص یافته بود. از سوی دیگر، روایت دولتی از انقلاب مشروطه «تلاشی باشکوه بود از سوی روحانیون و تجار مذهبی (کسانی که بار دیگر اصلیترین جریان میان انقلابیون سال ۵۷ بودند) که توسط روشنفکران غربزده به تباهی کشیده شد». روایتی که دانشآموزان در کتابهای درسیشان بارها آن را خوانده بودند و براساساش امتحان داده بودند.
از سوی دیگر، به دنبال مهاجرت گسترده روشنفکران و دانشگاهیان بعد از انقلاب و تحت تاثیر سیر حوادث، توجه بسیاری از آنان به انقلاب مشروطه جلب شد. از اولین آثاری که توسط اساتید ایرانی مهاجر در خصوص مشروطه و حوادثش نوشته شد، میتوان به کتاب اقتصاد سیاسی ایران نوشته محمدعلی همایون کاتوزیان اشاره کرد. وی با اتکا به نظریه «استبداد شرقی» و تحت تاثیر «محمدعلی خنجی»، مورخ و اقتصاددانی که در سال ۱۳۵۰ درگذشته بود، تاریخ ایران را از قبل از انقلاب مشروطه تا امروز بررسی کرده بود. این کتاب سالها بعد در ایران منتشر شد.
با فرا رسیدن دهه هفتاد و با فروکش کردن هیجانات انقلابی، در میان اقشار پساانقلابی دانشگاهی، تغییراتی فکری و سیاسی رخ داد و شاید همین مساله باعث شد تا میلی به بازخوانی تاریخ شکل بگیرد. سنت و مدرنیته نوشته صادق زیباکلام از جنس همین آثار است. آنچه در میان عمده این آثار به وضوح دیده میشود، استفاده دائمی و اتکایشان است بر آثاری که عمدتاً توسط غربیها نوشته شده است و عموماً جمعآوریهایی هستند که نه در تحلیل و شناخت و نه در جزییات و دادهها خلاقیت ندارند. در سالهای دهه هشتاد و نود بود که چندین اثر بااهمیت درباره مشروطه نوشته شد. کتاب مشروطه ایرانی نوشته «ماشاالله آجودانی»، مورخ و استاد ادبیات دانشگاهی در انگلستان از مهمترین آثاری بود که در سالهای بعد از انقلاب توسط خود ایرانیها تالیف میشد. عمده کوشش آجودانی در این کتاب، بازبینی منازعه میان سنت و تجدد در ایران بود. او ریشههای فکری مشروطهخواهان، درکشان از مشروطه و همچنین دیدگاههای مخالفان مشروطه را بررسی کرده و سادهبینیها و تلفیقهایی را به چالش میکشد که به انحراف مشروطیت منتج شدند. در پایان، او با بررسی مطالبات تجددخواهان، «رضا شاه» را قهرمان مشروطه ایرانی میداند. چرا که در دوران او بود که متجددین توانستند بسیاری از آرمانهایشان را عملی کنند.
مورخینی دیگر مانند «منصوره نظاممافی» استاد تاریخ دانشگاه تهران، نیز با رویکردی واقعهنگارانه به تالیفات زیادی در دوره مشروطه دست زدهاند و از معدود مورخینی هستند که در آثارشان میتوان مدارک و اسناد تازهای از دوران مشروطه را نیز بازیابی کرد.
اما در سویی دیگر، «سید جواد طباطبایی» استاد سابق علوم سیاسی دانشگاه تهران قرار دارد که با استعانت از رهیافتی هگلی و با رویکردی محافظهکارانه به مداقه در پروژه مدرنیته ایرانی میپردازد و در آثاری مانند «مکتب تبریز» و «کتاب قانون» به نقد شدید روشنفکران و تمجید از روحانیون میپردازد و مدعیست که آنان بهتر از منورالفکرها معنای واقعی و پیچیده مدرنیته را دریافتند. این روایت او، باب طبع بسیاری از چهرههای آکادمیک نزدیک به روایت رسمی واقع شده و در قالب نظریه «ایرانشهر» مشروطه و سایر تحولات ایران را بررسی میکند. روش طباطبایی تاکید و مداقه در متون و ایدههای روشنفکران مشروطه است.
علاوه بر او، کسانی مانند «محمد توکلی طرقی» و «افسانه نجمآبادی» نیز با اتکا بر پارادایمهای پسامدرن مانند الگوی تبارشناسی فوکو سراغ تحولات دوران مشروطه رفتهاند. محمد توکلی طرقی در چندین کتاب و مقاله تلاش میکند تا بنا به گفته خود، روایتی بومی و غیرغربی و دور از روششناسیهای غربی و شرقشناسانه الگویی تازه از انقلاب مشروطه و تجدد ایرانی به دست دهد.