روایتهای آکادمیسینهای غربی
نگاه پژوهشگران آکادمیک غربی همچنان مورد استفاده و ارجاع ایرانیان است. دو فصل ابتدایی کتاب ایران بین دو انقلاب یرواند آبراهامیان پروفسور ایرانی-ارمنیتبار آمریکایی به دوران قاجار و تجولات مشروطه میپردازد. آبراهامیان نگاهی مارکسیستی دارد و مطالبه مشروطهخواهان را «ناسیونالیسم» برابر نیروهای خارجی، «سکولاریسم» برابر جریانات سنتی و مذهبی و «قانونگرایی» برابر استبداد شاهانه میداند. ونسا مارتین با نگاهی مردمشناسانه تمرکزش را بر زیست روزمره مردم ایران در سالهای مشروطه نهاده و ژانت آفاری با فاصله گرفتن از نخبهمحوری به وضعیت زنان و تهیدستان و تاثیرشان در انقلاب مشروطه میپردازد.
نگاه پژوهشگران آکادمیک غربی همچنان مورد استفاده و ارجاع ایرانیان است. دو فصل ابتدایی کتاب ایران بین دو انقلاب یرواند آبراهامیان پروفسور ایرانی-ارمنیتبار آمریکایی به دوران قاجار و تجولات مشروطه میپردازد. آبراهامیان نگاهی مارکسیستی دارد و مطالبه مشروطهخواهان را «ناسیونالیسم» برابر نیروهای خارجی، «سکولاریسم» برابر جریانات سنتی و مذهبی و «قانونگرایی» برابر استبداد شاهانه میداند. ونسا مارتین با نگاهی مردمشناسانه تمرکزش را بر زیست روزمره مردم ایران در سالهای مشروطه نهاده و ژانت آفاری با فاصله گرفتن از نخبهمحوری به وضعیت زنان و تهیدستان و تاثیرشان در انقلاب مشروطه میپردازد.
همچنان، مهمترین آثاری که مورد استفاده دانشگاهیان و روشنفکران ایرانی قرار میگیرد آثاری است که نویسندگانی غربی تالیف کردهاند. مهمترین اثری که به انقلاب مشروطه و حوادث پس از آن پرداخته، ایران بین دو انقلاب نوشته یرواند آبراهامیان، استاد آمریکایی ایرانیتبار علوم سیاسی در دانشگاههای پرینستون و نیویورک آمریکاست. این کتاب با اتکا به رویکرد جامعهشناسی تاریخی و استفاده از الگوی متفکرینی مانند مارکس، پارسونز و وبر به بررسی تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه ایران از قبل از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی پرداخته است. آبراهامیان با توجه به گرایشش به سوسیالیسم و اندیشههای مارکسیستی، توجه زیادی را صرف بررسی تاریخ نیروهایی مانند حزب توده کرده و به مساله استعمار و دخالت دولتهای غربی و تاثیرشان پرداخته است. اما در دو فصل اول ابتدایی اثرش که به دوره قاجار و مشروطه پرداخته، با شناختی دقیق از تحولات جامعه ایران، مطالبه مشروطهخواهان را «ناسیونالیسم» برابر نیروهای خارجی، «سکولاریسم» برابر جریانات سنتی و مذهبی و «قانونگرایی» برابر استبداد شاهانه میداند. توجه همزمان به بستر سیاسی-اجتماعی در کنار تحولات و حوادث همراه با ایجاز، احاطه بر منابع و … این کتاب را به یکی از منابع مهم انقلاب مشروطه تبدیل کرده است.
اما در یکی دو دهه اخیر، آکادمیسینهای دیگری نیز به انقلاب مشروطه پرداختهاند و اهمیت این آثار به رویکرد و اطلاعات تازهای است که به آن پرداختهاند. «ژانت آفاری» در کتابش انقلاب مشروطه ایران با رویکردی متفاوت، به وضعیت زنان و تهیدستان و تاثیرشان در انقلاب مشروطه میپردازد. او با فاصله گرفتن از تاریخنگاری نخبهمحور، توانسته افقهای تازهای را برای مخاطبان علوم انسانی و ادبیات پژوهشی مشروطه باز کند. سرنوشت زنان و تهیدستان در این تحول بزرگ، موضوعیست که تا پیش از این در کانون بررسی قرار نگرفته بود.
اما ونسا مارتین، با دو کتاب عهد قاجارها و انقلاب مشروطه: نبرد میان ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم مهمترین تحول را در بررسی و مواجهه با انقلاب مشروطه رقم زده است. او با عبور از الگوها و روایتهای کلنگر مارکسیستی یا هگلی، تمرکزش را بر زیست روزمره مردم در شهرهای مختلف ایران در حوالی سالهای مشروطه گذاشته است. رویکرد مردمنگارانه او، تمرکزش بر اسناد تازهای که به واسطه سفر به شهرهایی مانند بوشهر و شیراز و اصفهان به دست آورده و توجه به تحولات عینی که در شهرهای مختلف ایران شکل گرفته و زمینهساز انقلاب مشروطه میشود، نوآوری تازهای را در حوزه تاریخ مشروطه رقم زده است. این الگو به مخاطب ایرانی کمک میکند بدون توجه به روایتهای کلان و پیشفرضهای تاریخی و ایدئولوژیک، ماهیت انقلاب مشروطه و نیازهای واقعی و عینی مردم ایران در آن روزگار را به خوبی درک کند و از این حیث، کمنظیر به نظر میرسد.
در خاتمه، پس از مروری کلی بر آثاری که ایرانیان حول موضوع انقلاب مشروطه به عنوان نقطه کانونی و سنگبنای تحولات تاریخ معاصر ایران، نگاشتهاند میتوان به نکتهای اساسی اشاره کرد. شرایط تاریخی ایران در عمده مقاطع تاریخی بعد از مشروطه تا امروز، علتی بوده برای به حاشیه رفتن نگاهی بنیادین، دقیق و غیرسیاسی به خود مشروطه و باقی نقاط عطف تاریخ معاصر ایران. از سویی دیگر، اهمیت انقلاب مشروطه را میتوان در این دید که در هر دوره، روایتهای رسمی با توجه به پیوند با یکی از جریانات عمده درگیر در این انقلاب شکل گرفتهاند. با مراجعه دوباره به انقلاب مشروطه و توجه به ابعاد و سویههای مختلف این لحظه تاریخی، میتوان به طرز ملموسی با مطالبات و دغدغههای مشروطهخواهان و حتی مخالفان مشروطه احساس آشنایی کرد.
جدای از خود تحولات مشروطه، تاریخ روایتهای مشروطه نیز خود دربردارنده تضادهاییست که همچنان در میان نیروهای فکری و سیاسی جامعه ایران قابل ردیابی هستند. ترس احمد کسروی از فراموش شدن حوادث انقلاب مشروطه، ترسی دائمی در میان ایرانیانی بوده که در هر کدام از نقاط عطف تاریخی ملتهب زیستهاند. لحظه انقلاب مشروطه را میتوان مادر تمام لحظههای سرنوشتساز دیگر این تاریخ دانست. تنها در تلاشی مدام برای بازخوانی تاریخ مشروطه است که میتوان با گره زدن بیمها، امیدها و زخمهای گذشته و امروز، به مرهمی برای فردا رسید.