ده توصیه استیون کینگ به نویسندگان جوان
استیون کینگ، پادشاه ژانر وحشت در جهان ادبیات است. او را یکی از موفقترین رماننویسانِ امروز میدانند. بیشتر از 350 میلیون نسخه از 62 رمان او در سراسر جهان به فروش رفته است. جالبتر از همه اینکه، تمامی رمانها و داستانهای او (به جز رمانی به نام خشم) همچنان در حال انتشار هستند. اما قرار نیست که در این مقاله در مورد موفقیتهای ادبی و میزان فروش آثار این نویسندهی صاحبنام سخن بگوییم. امروز، به مرور تجربیات و عاداتی خواهیم پرداخت که استیون کینگ را به پادشاه وحشت و یکی از محبوبترین نویسندگان جهان تبدیل کرده است.
استیون کینگ، پادشاه ژانر وحشت در جهان ادبیات است. او را یکی از موفقترین رماننویسانِ امروز میدانند. بیشتر از 350 میلیون نسخه از 62 رمان او در سراسر جهان به فروش رفته است. جالبتر از همه اینکه، تمامی رمانها و داستانهای او (به جز رمانی به نام خشم) همچنان در حال انتشار هستند. اما قرار نیست که در این مقاله در مورد موفقیتهای ادبی و میزان فروش آثار این نویسندهی صاحبنام سخن بگوییم. امروز، به مرور تجربیات و عاداتی خواهیم پرداخت که استیون کینگ را به پادشاه وحشت و یکی از محبوبترین نویسندگان جهان تبدیل کرده است.
دربارهی نوشتن (On Writing) عنوان کتابی است که در سال 2000 میلادی منتشر شد. این کتاب، شرح تجربیات استیون کینگ به عنوان یک نویسنده، و توصیههای او به نویسندگان جوان و مشتاق است. در واقع، استیون کینگ در دربارهی نوشتن، به مرور خاطراتی از هنر و صنعت داستاننویسی آمریکا پرداخته.
این کتاب به خواننده کمک میکند که از فاصلهای نزدیکتر با زندگی حرفهای این نویسندهی موفق و پرآوازه مواجه شود. در این مقاله، مهمترین توصیههای استیون کینگ به شاگردانش مرور میشوند. ناگفته پیداست که تمام این توصیهها در کتاب دربارهی نوشتن منعکس شدهاند!
مطالعه، مطالعه، مطالعه
اگر نویسنده شدن یکی از اهداف جدی زندگی شماست، باید مطالعه هم به بخش مهمی از زندگی روزانهتان تبدیل شود. سعی کنید ذهن خود را در معرض سبکها، ژانرها و آثار نویسندگان مختلف قرار دهید. تنها از این طریق است که میتوانید بفهمید چه مواردی در نویسندگی موثر هستند و چه مواردی اهمیت چندانی ندارند.
هر چه بیشتر مطالعه کنید، بیشتر با مهارتهای آشکار و پنهان نویسندگان مختلف آشنا خواهید شد. به مرور زمان، حتی میتوانید به نحوهی انتقال یک مطلب توسط نویسندههای گوناگون نمره بدهید. به زبان سادهتر، مطالعهی فراوان به شما کمک میکند که دریابید به وقت نوشتن، چه چیزی خوب است و چه چیزی بد!
از قیدها اجتناب کنید!
البته که مجبور نیستید برای همیشه قید قیدها را بزنید. اما بهتر است یاد بگیرید که چه زمانی از آنها استفاده کنید و چه زمانی حذفشان نمایید. قیدها فقط وقتی که کم استفاده شوند، موثر هستند.
نویسندگان تازهکار علاقه دارند که متن خود را با تعداد زیادی قید پر کنند. لابد پیش خودشان فکر میکنند که اینگونه، متنشان سرشار از جنبوجوش و زندگی خواهد شد. اما در واقعیت، اینگونه نیست! قیدها میتوانند به راحتی حواس خواننده را پرت کنند. و این یعنی کیفیت کار شما پایین خواهد آمد!
بیایید این نکته را در یک نمونهی موردی بررسی کنیم:
- سلام جیمز، حالت چطوره؟ ایلین با خوشرویی پرسید.
نویسنده میخواهد شما را با ویژگیهای شخصیتی ایلین آشنا کند. پس توضیح میدهد که سوالش را با خوشرویی پرسیده است. اما فراموش نکنید که احساسات در لحن و صدای کاراکتر منعکس میشوند. پس، این جمله را میتوان در شمار جملات ضعیف یک داستان ارزیابی کرد. یک روش بهتر برای نشان دادن حسننیت و خوشرویی ایلین وجود دارد. مثلاً میتوان پرسید: سلام جیمز! همه چی خوب پیش میره؟
میتوان از جملهی دوم، به وضوح دریافت که ایلین فردی سرشار از انرژی و خوشروست. پس یادتان باشد که لازم نیست مستقیماً به خوانندههایتان بگویید هر شخصیتی چه رفتاری دارد. با انتخاب درست واژهها میتوانید تمام مفاهیم مدنظرتان را منتقل کنید.

موارد غیرضروری را حذف کنید
اگر پیشنویس اول کارتان را تمام کردهاید، فکر نکنید آخر راه است. نباید غرور بر شما چیره شود. به ندرت پیش میآید که پیشنویس اول، کاری شگفتانگیز یا حتی قابل اعتنا باشد. همین که مرحلهی اول را به پایان رساندید، ویرایش نوشتهی خود را آغاز کنید.
ساده و سرراست این که، مطالب غیرضروری نوشتهتان را حذف کنید. حداقل 10 درصد از متنتان هیچ ارزشی ندارد و چیزی به کیفیت کارتان اضافه نخواهد کرد. آن حداقل ده درصد، کلمات، عبارات و توصیفات دستوپاگیری هستند که خواننده را خسته میکنند.
مثلا به جای جملهی «این محصول جدید، پس از تلاشی که با هدف افزایش فروش صورت گرفت، طراحی شد.» میتوانید بنویسید: «این محصول جدید، با هدف افزایش فروش طراحی شده است.»
تلاش کنید که هر روز بنویسید
اگر میخواهید به یک نویسندهی قدر تبدیل شوید، باید برنامههای نوشتن خود را نیز توسعه دهید. برای رسیدن به این هدف، باید بفهمید که چه برنامهای بیشترین تاثیر را بر زندگی شما میگذارد. تنها چیزی که نباید پشت گوش بیندازید این است که هر روز و به صورت پیوسته، بنویسید.
به عنوان نمونه، استیون کینگ عادت دارد که صبحها بنویسد. بعدازظهرها چرتی میزند و چای مینوشد. عصرها را هم با خانوادهاش سپری میکند. اما شما مجبور نیستید که این برنامه را کپی کنید. تنها یک چیز اهمیت دارد و آن اینکه برای نوشتن، زمان مناسبی را پیدا کنید. شما حتی میتوانید تعداد مشخصی از کلمات را به عنوان هدف روزانهی خود در نظر بگیرید. تلاش کنید که هر روز به همان مقدار مشخص بنویسید. به مرور زمان، خواهید توانست که این عدد را به آرامی ارتقا دهید.

از کلمات ساده استفاده کنید
هرچقدر هم که تلاش کنید، نخواهید توانست که نثر خود را با کلمات قلنبه سلنبه و ناآشنا آراستهتر جلوه دهید. نتیجهی این کار فقط تولید یک متن ماشینی، خستهکننده و ناجور است. به سبک طبیعی بنویسید. کاملاً انسانی بنویسید. تلاش نکنید ماشینی باشید که کلماتی را به صورت تصادفی از میان دایرهی واژگان انسانی بیرون میکشد.
اگر میتوانید حرفی را به روشی ساده بیان کنید، به همان روش ساده اعتماد داشته باشید. به جای استفاده از کلمات پیچیده، کلمات ساده را در قدرتمندترین حالت به کار بگیرید. شما که نمیخواهید خوانندگانتان نیمی از وقت خود را صرف جستجوی کلمات در فرهنگ لغت کنند! باور کنید که این کار فایدهای برایتان ندارد.
پیش از هر کس دیگری، برای خودتان بنویسید
مخاطب را فراموش کنید! در گام اول، در مرحلهی اول، فقط روی داستانتان تمرکز کنید. اینکه خوانندگان چه چیزی را دوست دارند، در این مرحله اهمیتی ندارد. این داستان شماست. پس شما این حق را دارید که هر کاری راکه دلتان میخواهد، با آن انجام دهید.
استیون کینگ توصیه میکند که فقط وقتی کارتان تمام شد، داستان خود را به دیگران نشان دهید. چه کسی دوست دارد یک داستان نیمهتمام را بخواند! درست است؟ وقتی آن را به شخص دیگری نشان دهید، دیگر آن داستان، داستان شما نیست. هر کسی که آن را میخواند، میتواند نظرات و پیشنهادات خود را با شما درمیان بگذارد. و صد البته که مجموع این نظرات و پیشنهادات میتوانند به بهتر شدن کیفیت نهایی اثر کمک کنند.
بنابراین، یادتان باشد که اولین پیشنویس فقط و فقط به شما تعلق دارد. آن را کاملاً مطابق با عقاید و دیدگاههای خود بنویسید. اما از پیشنویس دوم، دیگر خوانندگان هم در شکلگیری داستان سهم دارند. نظرات آنها را هم مورد توجه قرار دهید.

از لحن مجهول استفاده نکنید
استفاده از لحن مجهول نه کاری بد است و نه غیرقانونی. اما راهی است پر فرازونشیب و پر از پیچوخم! این لحن میتواند روایت شما را تضعیف کند. لحن فعال، یا کنشگر، نوعی از اقتدار را به همراه دارد. میتواند ارتباطی قوی با مخاطب برقرار کند. از این هم مهمتر، میتواند به روایت سرعت ببخشد و ماجراها را سریعتر به پیش ببرد. همهی اینها یعنی خوانایی متن شما افزایش مییابد.
بیش از حد توصیف نکنید
افتادن در دام توصیفاتِ بیش از اندازه، آسان است. شما میخواهید مهارت نویسندگیتان را به رخ خواننده بکشید. پس شروع به توصیف جزئیات میکنید. به این ترتیب، داستانتان طولانی خواهد شد. اما سعی کنید که از افتادن در چرخهی توصیف حذر کنید. چند نمونه از جزئیات مهم را انتخاب کنید؛ همان جزئیاتی که به روشنتر شدن ساختار داستان کمک میکنند.
و فقط همانها را توصیف کنید. به خواننده اجازه دهید که از قدرت تخیل خود برای پر کردن خلاءهای داستان شما استفاده کند. به این ترتیب، نه تنها آنها را محدود نکردهاید که تشویقشان هم میکنید تا بیشتر با داستان و روایت شما همراه و درگیر شوند.

شکست به شما انگیزه میدهد
تقریباً هیچکسی در اولین تلاش خود موفق نشده است. حتی استیون کینگ هم از این قاعده مستثنی نیست. کمدهای او هم پر از نامههای ردی داستانهایش است. مهم این است که بتوانید شکستهای خود را به مراحلی برای دستیابی به موفقیت تبدیل کنید. نباید تصور کنید که با یک شکست، از اجتماع طرد شدهاید. آنها فقط راهی برای کسب تجربه بودهاند. همهی آدمهای روی زمین با شکست مواجه میشوند و همهی آنها پس از شکست خوردن، فقط دو راه را پیش پای خود میبینند! تسلیم شوند یا ادامه دهند.
متاسفانه، مردم به ندرت راه دوم را انتخاب میکنند. شکست، یکی از آن ترسهای بزرگی است که در مسیر رسیدن به موفقیت، کمین کرده است. اما ایمان داشته باشید که هرچه بیشتر تجربه جمع کنید، پیشرفت بهتری هم خواهید داشت. به کارتان ادامه دهید و مطمئن باشید روزی داستانهای چاپ شدهتان از داستانهای رد شدهتان بیشتر خواهد شد.
مهارتهای نویسندگی خود را بهبود ببخشید
نوشتن، یک سفر کاملاً شخصی است. مسلماً آموزشها، دورههای آموزشی، کلاسهای تقویت مهارت و مربیانِ بسیاری برای ارتقای وضعیت نویسندگی شما وجود دارند. اما در نهایت، این فقط شما هستید که میتوانید سبک و لحن خود را بهبود ببخشید.
استیون کینگ پیشنهاد میدهد که ابتدا، انتها، گرهها و نقاط عطف این سفر را خودتان انتخاب کنید. مراجعه به توصیههای او یا خواندن کتابهایش میتوانند به شما در شناسایی مسیر کمک کند. حتی شاید شما را به سوی راههای خاصی هم سوق دهند. اما فراموش نکنید که نباید سخنانش را مقدس بپندارید؛ فقط به خاطر اینکه یک نویسندهی پرفروش است. بالاخره، این سفر او بوده است و شاید با سفر شما متفاوت باشد.
موفق باشید!