داستان غیرواقعی یک نوجوان واقعی
رونی نوجوانی چهارده ساله است که مادرش را در یازده سالگی، آن هم درست در روز تولدش از دست داده و از آن به بعد تصمیم گرفته پایش را به هیچ جشن تولدی نگذارد. حتی اگر تولد بهار، هممدرسهای عجیب و غریبش باشد، حتی اگر همهی اتفاقها دست به دست هم بدهند تا او را به جشن تولد ببرند، حتی اگر انتخاب بین مرگ و زندگی باشد؛ این کتاب داستان انتخاب رونی است.
رونی یک پیانو قورت داده
نویسنده: تیمور آقا محمدی
رده بندی سنی کتاب: 12+
ناشر: مهرک (واحد کودک و نوجوان انتشارات سوره مهر)
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۸
تعداد صفحات: ۱۴۸
رونی نوجوانی چهارده ساله است که مادرش را در یازده سالگی، آن هم درست در روز تولدش از دست داده و از آن به بعد تصمیم گرفته پایش را به هیچ جشن تولدی نگذارد. حتی اگر تولد بهار، هممدرسهای عجیب و غریبش باشد، حتی اگر همهی اتفاقها دست به دست هم بدهند تا او را به جشن تولد ببرند، حتی اگر انتخاب بین مرگ و زندگی باشد؛ این کتاب داستان انتخاب رونی است.
رونی یک پیانو قورت داده
نویسنده: تیمور آقا محمدی
رده بندی سنی کتاب: 12+
ناشر: مهرک (واحد کودک و نوجوان انتشارات سوره مهر)
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۸
تعداد صفحات: ۱۴۸
همهچیز از یک کلیپ شروع میشود. هم کتاب و هم ماجرای کتاب. از کلیپی با هشتگ یه_ذره_عاشق_باش. رونیکا، که معمولاً او را رونی صدا میکنند، از همان اول کتاب تکلیف خواننده را مشخص میکند و خبر میدهد که قرار است ماجرای این کلیپ را تعریف کند. چرا؟ چون تا حالا هزاران بار آن را برای همه تعریف کرده و حالا تصمیم گرفته یک بار برای همیشه داستانش را بنویسد تا هرکس پرسید، کتاب را بگذارد جلوی رویش. و اما کلیپ…
رونی دختری چهارده ساله است که در یازده سالگی، آن هم درست در روز تولدش مادرش را از دست داده و از آن به بعد تصمیم گرفته به هیچ جشن تولدی پا نگذارد. اما ناگهان به تولد یکی از بچههای عجیب مدرسه به نام بهار دعوت میشود و عجیبتر آنکه همهی نشانهها و اتفاقات مسیر را طوری آماده میکند که رونی به این جشن تولد برود. اتفاق اصلی داستان و درواقع ماجرای کلیپی که بالاتر به آن اشاره کردیم، به همین تولد ربط دارد.
اگر بخواهیم در چند واژهی کوچک این کتاب را خلاصه کنیم میتوانیم بگوییم: «خواندنی، به یادماندنی، باورکردنی» و برای هر کدام از این صفات نیز دلایل بیشمار بیاوریم. رونی یک پیانو قورت داده نقاط قوت فراوانی دارد. از جمله:
این کتاب یک کتاب به یاد ماندنی است و این ویژگی را مدیون رونی یا بهتر است بگوییم مدیون شخصیتپردازی رونی در داستان است. دختری که به شدت اهل موسیقی است و سالهاست فلوت مینوازد (هرچند در گوشهی دلش عشق یک پیانوی رویال را مخفی کرده)، با وجود سن کمش توانسته تا حد زیادی جای خالی مادرش را برای خانوادهاش پر کند، ذهنش پر از افکار نوجوانانه است و در یک کلام نمونهی یک دختر چهارده سالهی واقعی امروزی است.
تیمور آقامحمدی آنقدر خوب از پس شخصیتپردازی رونی برآمده که خواننده واقعاً با خودش فکر میکند نویسندهی کتاب یک دختر چهارده ساله است و نه یک نویسندهی بزرگسال. انتخاب راوی اول شخص برای این داستان نیز گزینش هوشمندانهی دیگری است که باعث شده مخاطب بیشتر و بهتر با شخصیت رونی، افکار و روحیات او آشنا شود و احساس نزدیکی بیشتری با او داشته باشد. دومین و شاید یکی از پررنگترین نقطه قوتهای کتاب موضوع آن است.
آقامحمدی دست بر موضوعات جنجالی و البته واقعگرایانهای گذاشته است. دختری که مادرش را از دست داده و به این فکر میکند که شاید این اتفاق، در واقع یک اتفاق نبوده و مادر با یک حادثهی عمدی به عمر خودش پایان داده؛ همچنین خودکشی در بین دختران نوجوان و بلوغ جسمی چند مورد از مسائل مهم و قابل اشارهای است که در کنار موضوعات جزئیتر مثل تنهایی پدر، احساس نیازهای کودکانهی برادر رونی، وسوسهی رفتن یا نرفتن به یک جشن تولد و انتخاب شدن یا نشدن برای اجرا در یک کنسرت، محتوای این کتاب را تشکیل میدهد.
به عبارت دیگر میتوان گفت تیمور آقامحمدی به خوبی توانسته موضوعاتی چالشی که کمتر در ادبیات کودک و نوجوان مشاهده میشود، در کنار رویدادها و گرههای داستانی کمرنگتر چیدمان کند و طرحی بینظیر برای رمانش رقم بزند.
از دیگر ویژگیهای مثبت کتاب اشارههای گاه و بیگاه به اسامی موسیقیهای کلاسیک و نشانی خیابانهای تهران است. اگرچه در نگاه اول ممکن است اینطور به نظر برسد که این حجم از اطلاعات بیشتر مناسب کتابهای بزرگسال است و خوانندهی نوجوان را کلافه میکند یا خط داستان از دستش در میرود، اما از زاویهی دیگر میتوان این طور تصور کرد که خواننده از طریق خواندن یک کتاب داستان در کنار لذت بردن میتواند اطلاعات موسیقایی خودش را هم بالا ببرد و حداقل با اسم چند قطعهی مشهور و چند موسیقیدان برجسته آشنا شود.
همچنین اشاره به اسامی خیابانها و موقعیتهای مکانی در داستان باعث شده فضاسازی بهتر انجام شود و خوانند قدرت تصور بیشتری نسبت به صحنههای رمان داشته باشد.
به طور کلی میتوان گفت رونی یک پیانو قورت داده از کتابهایی است که تا مدتهای طولانی در ذهن مخاطب باقی میماند. در سالهای اخیر و به خصوص در حوزهی ادبیات کودک و نوجوان، کتابی که نوجوان به طور کامل با آن احساس نزدیکی و صمیمیت کند و شخصیتش را تا مدتها به یاد بسپارد، بسیار انگشتشمار بوده است. شاید بتوان هستی و زیبا در کتابهای فرهاد حسنزاده و حالا رونی را جزو این فهرست به شمار آورد.
این کتاب برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است اما خواندن آن برای بزرگسالانی که علاقه دارند نوجوانان امروزی را بهتر بشناسند هم خالی از فایده نیست. چرا که این کتاب به شدت خواننده را با روحیات و زندگی یک نوجوان امروزی آشنا میکند. آنقدر که بعد از تمام کردن کتاب تلفن همراهتان را بردارید و هشتگ یه_ذره_عاشق_باش را جستوجو کنید تا ببینید واقعاً اتفاقات داخل کتاب در دنیای واقعی هم رخ داده یا نه!
داستان غیرواقعی یک نوجوان واقعی