داستانهای «بیماریهای همهگیر» دربارهی دوام آوردن در دنیا چه چیز به ما میآموزند؟
گزارشگر: ندا علبی
مترجم: فاطمه سلامی
آدمها از گذشته تا کنون داستانهای بسیاری در مورد بیماریهای همهگیر نوشتهاند. از شعری در قرن هشتم قبل از میلاد دربارهی خدای طاعون بابِلی گرفته تا داستان ده طاعون مصر در عهد عتیق، و خب حالا سریال پرطرفدار و معروف شبکه (AMC) در آمریکا یعنی مردگان متحرک که فصل دهم آن در حال پخش است.
خیلی پیشتر از اینها فکر میکردیم بیماریهای واگیردار یک جور عقوبت و عذاب الهی است، در مقابل تجاوز انسان به طبیعت. اما حالا رابطه ما و بیماریها با گذشت زمان تغییر کرده است. گرچه هنوز هم داستانهای مدرن و فوقالعادهی این روزها درباره اپیدمیها ریشه در واقعیتهای سیاسی و اجتماعی دارند. سال گذشته (۲۰۱۹)، رمان ۸۰۰ صفحهای پرسهزنان با تلفیق ژانر علمی-تخیلی و وحشت در یک داستان تکنولوژی-ماجرایی به ظهور هوش مصنوعی و ناسیونالیسم سفید در پی یک بیماری همهگیر پرداخت. نویسنده چاک وندیگ از جذابیت نوشتن یک داستان که در آن کل جمعیت بیمار میشوند و میمیرند، گفت: «نوشتن این پدیدهها در کتاب مثل این است که شما در حال احضارید، یک احضار روح باستانی. فراخواندن شیطان به یک حلقه احضارکننده. چون از این طریق با آن مبارزه میکنید.»
اما داستان چطور با چیزی مثل یک بیماری مبارزه میکند؟ جف بارنابی، نویسنده و فیلمساز، میگوید به شیوهی مخصوص خود به درک دنیای واقعی کمک میکند. بارنابی میگوید: «در کتابها، برنامههای تلویزیونی و فیلمهای امروزی که در آن موضوع بیماریهای همهگیر مطرح است، به زندگی مردم در سیارهای با اکوسیستمها، مرزها و موانع توافقی، پرداخته میشود.»
او ادامه میدهد: «ما با پیامدهای جهانیگرایی روبروییم، و گمان میکنم کمکم داریم میبینیم که مردم رفتار محیط زیست با ما را نتیجهی رفتار ما با محیط زیست میدانند.»
فیلم جدید بارنابی با نام کوانتم خونی (Blood Quantum ) درباره ویروسی است که به سرعت در حال گسترش است و مردم را به زامبی تبدیل میکند، اما آن دسته از افرادی که میزان مشخصی از رگ و ریشهی بومیان آمریکا دارند، مصون میمانند. بارنابی، که خود اهل قبیله میکماک در کانادا است، به قصههای نسلهای مختلف بومیان درباره همهگیرهای کشنده اشاره میکند و به طعنه میگوید «آنها از اولین روزهای تولد با بیماری روبرو میشوند، بنابراین به خوبی فاجعه را میشناسند.»
کوانتم خونی هنوز به اکران عمومی نرسیده است – البته هم اکنون در جشنوارهها بر روی پرده است و در اواخر سال جاری در جدول پخش شادر (Shudder)، شبکهی فیلمهای ترسناک خواهد بود. بارنابی تشویشافکنی فرهنگبنیاد و آئین بلاگردانی را دو جزء جداییناپذیر داستان بیماریهای همهگیر میداند.
تبعیض و نژادپرستی علیه آسیاییها، پس از شیوع ویروس کرونا، به طور گستردهای در دنیا شدیدتر شده است. در حال حاضر در شبکهی نتفلیکس، یک درام همهگیر به نام حصر (Containment) در حال پخش است که حول کلیشههای همیشگی از مردم خاورمیانه به عنوان عوامل خطرناک و باعث نفوذ بیماری میگردد – یک پناهنده سوری که در آتلانتا بیمار صفر( اولین مورد بیمار در یک مکان) است. در واقع یک تروریست که بدنش سلاح است، یک ناقل بیماری.
به اعتقاد مکسین مونتگومری، یک استاد انگلیسی در دانشگاه ایالتی فلوریدا، در آثار نویسندگان رنگینپوست بیماریهای همهگیر گاه نمادی هستند از استعمارگری. او در تالیفاتش حول ادبیات آخرالزمانی و پسا آخرالزمانی توسط نویسندگان زن سیاهپوست مانند اوکتاویا باتلر و تونی موریسون، اغلب به هزینه انسانی بیماریهای همهگیر و نامتناسب بودن تعداد مبتلایان در جوامع آسیبپذیر، استناد میکند.
مونتگومری میگوید: «آبله و ویروس های دیگر، پیوندی جداییناپذیر با بردهداری و استعمار دارند. که نشان میدهد بردهداری کاملا تمام نشده است و آثار باقیماندهای دارد که ما آن را به طور کامل تشخیص ندادهایم یا درک نکردیم.»
او میگوید، چیزی در جریان اصلی فیلمهای همهگیری از جمله فیلم شیوع، فیلمی که سال ۲۰۱۱ ساخته شده اما پس از اعلام کرونا به عنوان یک فوریت جهانی توسط سازمان سلامت جهانی، در سایت iTunes به شدت دوباره دیده شد، نادیده گرفته میشود. اینکه چه کسانی در هنگام وقوع اپیدمی تحت درمان قرار میگیرند و چه کسانی از شبکههای سازمانی ایمنی محروم میشوند.
در مطالعات داستانی مونتگومری، نجات به ندرت به دست دانشمندان مرکز کنترل بیماری یا بیمارستانهای تحقیقاتی انجام میشود. «ماجرا همیشه بازگشت به ریشهها است» برای درمان یک مرض کهنهتر. البته پیوند مجدد با سنتهای محلی به عنوان یک توصیه عمومی اتخاذ نمیشود، اما مونتگومری سؤالات برآمده در این داستانها را موارد اساسی میداند: «آدمهای مبتلا شده را به چه چشمی مینگریم، و چگونه با زبان همدلی به آنان پاسخ میدهیم.»
چاک وندیگ، نویسندهی رمان پرسهزنان امید دارد که رمان او نیز در همین راستا باشد: «می دانید، من نمیخواستم کتابی بنویسم که نگاهی پوچگرایانه و یا قضا و قدری به ظهور این بیماریهای همهگیر و آنچه که به سر مردم میآورند، داشته باشد. تیرگی و مرگ بخش اجتنابناپذیر روایتهای ما دربارهی بیماریهای همهگیر کشنده است اما اصل ماجرا این نیست، این داستانها درواقع دوام آوردنمان را روایت میکنند.»