ثبت سفر به درون تنهایی
رابین دیویدسون کاوشگر استرالیایی درباره ارزش تنهایی در عصر همه گیری کرونا سخن گفت. در عصر جدید و در کشورهای مدرن، روز به روز تعداد افرادی که با اختیار خود تنها زندگی کردن را انتخاب میکنند بیشتر میشود. این انتخاب در کشور ما هم با سرعت نسبی کمتری در حال رشد است.
(مترجم)
(مترجم)
رابین دیویدسون کاوشگر استرالیایی درباره ارزش تنهایی در عصر همه گیری کرونا سخن گفت. در عصر جدید و در کشورهای مدرن، روز به روز تعداد افرادی که با اختیار خود تنها زندگی کردن را انتخاب میکنند بیشتر میشود. این انتخاب در کشور ما هم با سرعت نسبی کمتری در حال رشد است.
رابین دیویدسون کاوشگر استرالیایی درباره ارزش سفر به درون تنهایی در دوران همه گیری کرونا سخن گفت. در عصر جدید و در کشورهای مدرن، روز به روز تعداد افرادی که با اختیار خود تنها زندگی کردن را انتخاب میکنند بیشتر میشود. این انتخاب در کشور ما هم با سرعت نسبی کمتری در حال رشد است.
گرچه تنها و مستقل زیستن آزادی عمل، آرامش و تمرکز بیشتری نصیب آدم میکند، ولی در درازمدت میتواند تاثیرات منفی بر ذهن و روان انسان داشته باشد. پاندمی کرونا باعث شد که خطرات و تاثیرات تنها زندگی کردن بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.
در تحقیقی جدید در این رابطه، که نتایج آن در مجله انگلیسی زبان «PLOS ONE» به چاپ رسید، تنها زندگی کردن و تأثیر آن بر افزایش احتمال ابتلا به اختلالات روانی شایع از دیدگاهی تازه بررسی شد. طبق آنچه مؤلفان مقاله در بخش پایانی و نتیجهگیری نوشتهشان مطرح کردند، بین تنها زندگی کردن و افزایش احتمال ابتلا به اختلالات روانی شایع، رابطهای وجود دارد.
بهعلاوه در نتیجه این تحقیق مشخص شد که تمامی مردم، صرف نظر از جنسیت و سنوسالشان، در معرض این خطر قرار دارند. اما خانم رابین دیویدسون جزو آن دسته از افرادی است که تاکنون بیشتر سالهای زندگی را با انتخاب خود در تنهایی زندگی کرده است. در زیر بخشی از مصاحبه Time با ایشان را میخوانیم.
همچنین به زودی مطلبی درباره کتاب معروف او از تجربه سفر تنهایش درصحرای استرالیا در سایت وینش منتشر میشود. رابین دیویدسون یکی از زنان موثر در حوزه سفر، به خصوص سفر تنهایی و ثبت سفر به درون تنهایی است.
پنجشنبه 16 ژوئیه 2020 ( 26 تیر ماه 1399)
سال 1977 میلادی بود. رابین دیویدسون در یک سفر نه ماهه عرض صحرای استرالیا را به تنهایی و پای پیاده طی کرد. او در این سفر 27 سال داشت و فقط چهار شتر و سگش دیگیتی او را همراهی میکردند. در آن زمان، تنها چیزی که دیویدسون را به زندگی قبلیاش گره میزد، ساعت کوچکی بود که او از میان درههای عمیق، تپهها و رملهای شنی با خود حمل میکرد. دیویدسون روزی را به یاد می آورد که تصمیم گرفت تا آن ساعت را هم کنار بگذارد و سپس متوجه شد که دیگر نیازی به آن ندارد.
فرصتی پیش آمد تا از طریق اسکایپ با او تماس تصویری درآپارتمانش در ملبورن گرفته شود. در حالیکه منظره شهر ملبورن در پشت تصویر نمایان است، میگوید: «آنجا بیشتر از همیشه از انسانهای دیگر دور بودم و این حس را خیلی عمیق درک کردم. “این حس تنهایی، سخت ترین بخش تنهاماندن بود.”
دیویدسون در کتاب پرفروش خود Tracks درباره خاطرات سفر 1700 مایلیاش (2735 کیلومتر) در بیابانهای غربی استرالیا نوشت و تصویری ذهنی از تجربه تنهایی ترسیم کرد که ساختار قبلی زندگیاش را از هم پاشید. او هفتهها و مایلها بدون اینکه با کسی مواجه شود، صحرای خشک و بدون آب را پیمود، زیر ستارگان خوابید و مارهای سمی و گاوهای نر مهاجم را که به سمت او حرکت میکردند دفع کرد.
اما سفر او که براساسش فیلمی با بازی آدام درایور و میا واسیکوفسکا در سال 2013 تولید شد، بسیار فراتر از یک داستان سفر است. مجموعهای از تأملات درباره اهمیت تنهایی و ایجاد دنیای درونی است که درسهای ارزشمندی برای چگونگی گذر از تنهایی در چارچوب اقدامات قرنطینه و فاصلهگذاری اجتماعی ارائه میدهد.
در حالی که 40 سال از انتشار خاطرات دیویدسون می گذرد، او درباره اینکه چگونه تجربه تنهایی زیستن بهطور چشمگیر بر بقیه زندگی او تأثیر گذاشته و ممکن است بر بقیه زندگی ما تأثیر بگذارد، صحبت کرد. او میگوید: «تنهایی ریسکی است که خودتان آگاهانه آن را انتخاب میکنید، اما میتواند بسیار مثمر ثمر باشد. اول از همه، باید باور داشته باشید که تنهایی ارزشمند است و بعد، باید بر اضطرابی که هنگام تنهاشدن دچارش میشوید، غلبه کنید.»
وقتی دیویدسون سفر انفرادی خود را در طول صحرا آغاز کرد، از قبل به تنهایی عادت کرده بود. دیویدسون در یک گاوداری در منطقه روستایی کوئینزلند بزرگ و با طبیعت آشنا شد. اما تنهایی مهارتی بود که باید در طی سفر 9 ماهه خود آن را پرورش می داد. او میگوید: «در سفر استرالیا، 4 تا 5 ماه طول کشید تا به نوعی فضای روانشناختی که با محیط من همخوانی داشت، برسم. “طول کشید تا بخش قدیمی من از بین برود و فرد جدیدی جایگزین شود.”
عبور از صحرا برای دیویدسون متحول کننده بود، اما همیشه هم این حس بر او حاکم نبود. به یاد می آورد که یکنواختی راه رفتن، و باز و بسته کردن وسایلش اغلب بیمعنی به نظر میرسید. با خنده می گوید: «روزها و روزها در بیحوصلگی و بیهودگی مطلق سپری میشد. “کمی شبیه دوران قرنطینه” اما گذراندن نه ماه که اغلب تنها بود او را تغییر داد: «دانستن اینکه میتوانم به تنهایی سفر کنم – که به تنهایی سلامت باشم – به من یک نوع اعتماد به نفس عمیق داد. آن حس و تجربه برایم نهادینه شد چون وقتی که آن حس را تجربه کردید، حتی اگر لزوماً نتوانید دوباره آن احساس را تجربه کنید باز هم وجود دارد.
اعتماد به نفسی که او در سفر بیابانی به دست آورد، منجر شد تا زندگی در تنهایی را انتخاب کند و در ادامه به سفرهای انفرادی طولانی درسراسر جهان برود. دیویدسون در خانهاش در هیمالیا که 20 سال را در آنجا با شریک زندگیاش گذراند، دورانی را به یاد میآورد که شریک زندگیاش از او دور بود و ماهها بدون برقراری ارتباط با دیگران سر کرد، اما شگفت زده شد که چطور این فرصت او را وادار به مطالعه بیشتر و ژرف کرده است.»
تنهایی برای دیویدسون فقط به معنای خودشناسی نبود. خاطرات او که ساختارهای اجتماعی حاکم در جامعه استرالیا مانند مصرف گرایی، جنسیتزدگی، زمان و نژادپرستی را بررسی و نقد میکند، تنهایی و گوشه عزلت گرفتن را فرصتی برای تحقیق و بررسی هنجارهای حاکم بر زندگی میداند. دیویدسون در خاطرات خود از راه رفتن پابرهنه زیر آفتاب سوزان استرالیا در حالی که خون قاعدگی از پایش میچکید مینویسد: «از این که چقدر سریع اهمیت عرفهای رایج اجتماعی از من دور شد در شگفتم. “و آگاهی از پوچ بودن این عرفها هرگز مرا رها نکرده است.”
دیویدسون امیدوار است اکنون که آداب و رسوم اجتماعی با قرنطینه و رعایت فاصله اجتماعی در سراسر جهان برای مدت نامحدودی کنارگذاشته شده، فرصتی باشد تا مردم هنجارهای حاکم بر زندگی خود را دوباره بررسی کنند: نمیدانم که آیا این برداشتهای جدید در برابر حفظ اقتصاد و جامعه مصرفکننده دوام خواهند آورد یا نه… او با تأمل در اهمیت جنبشهای سیاهپوستان، میگوید که قرنطینه ممکن است به مردم این فضا را داده باشد تا بیشتر از قبل درباره تبعیض نژادی تحقیق و بررسی کنند: «این دنیای بهم ریختهای است که خودمان ایجاد کردیم. زیرا همیشه میتوانستیم درباره مسائل اطرافمان به بازاندیشی عمیق، جدی و متفاوت رو آوریم. انگار همه چیز دست به دست هم میدهد تااز دنیای درون فاصله بگیریم.»
همهگیری کرونا تغییر زیادی در زندگی دیویدسون ایجاد نکرد. او می گوید: «من یک نویسنده هستم. ما در خانه می مانیم و سر در گریبان خود فرو میبریم. بخشی از کار ما یادگیری تحمل تنهایی است.» او دوران قرنطینه را در شمال ملبورن، در یک هتل متروکه، محلهای که در زمانهای قدیم معدن طلا قرار داشت، گذراند و ده سال گذشته را نیز در خانهاش به سر کرد. در خانه فعلیاش وقتش را در باغ و با گوش دادن به صدای پرندگان وحشی منطقه میگذراند و به ندرت تلفنی را پاسخ میدهد. او در دفاع از گذران زمان تنهایی خود می گوید: «بابت تنها زندگی کردن متاسف نیستم.”
با اینکه او بیش از بسیاری از افراد تجربه تنهایی دارد، اعتراف می کند که تجربه غیرمنتظرهای از عملکردش در دوران قرنطینه داشت. او بیش از یک دهه است که مشغول نوشتن یک کتاب خاطرات جدید است، و در حالی که سرش را تکان میدهد، میگوید: «فکر میکردم بتوانم کارهای زیادی را در این دوران انجام دهم ولی نشد.»
وقتی از دیویدسون درباره اینکه فکر میکند زندگی پس از قرنطینه چگونه خواهد بود پرسیدم، او حس و حال پایان سفر 9 ماهه خود را در عبور از صحرا در سال 1977 به یاد آورد. در آن زمان، اندکی پس از رسیدن به اقیانوس هند، دیویدسون به دفاتر نشنال جئوگرافیک در شهر نیویورک پرواز کرد. دیویدسون تحت تأثیر شلوغی و جمعیت انبوهی «که خیلی دیوانهوار، مضطرب و مشغول پیشی گرفتن از یکدیگر بودند» قرار گرفته بود.
او به یاد میآورد که به ساختمانها نگاه و آنها را از زاویه دید خود تفسیر میکرد – درهها و صخرههای سیمانی که هیچ شباهتی با آنهایی که در بیابان میدید نداشتند. آن هنگام در حالی که در خیابانهای نیویورک ایستاده بود، متوجه شد که ممکن است برای همیشه زندگی را از منشور سفر انفرادی خود ببیند.
او درباره بازگشت به زندگی عادی بعد از قرنطینه میگوید: بازگشت به روال عادی زندگی تا ابد طول میکشد. و اضافه میکند: «فکر نمیکنم هرگز بتوان آدمهای قبلی شد و به زندگی قبل برگشت. “به هر حال، من که هرگز برنگشتم.”
ثبت سفر به درون تنهایی
- منبع: مجله تایم – استرالیا Time.com