تداعی «آزاد» از شعر فروغ
پریشادخت شعر که به زندگی و شعر فروغ فرخزاد میپردازد میتواند یک سند فرهنگی قلمداد شود. سندی برای بلندنظری شاعرانی که زندگیشان را میتوان در کنار بهترین اشعارشان گذاشت. محمود مشرف آزاد تهرانی یا م.آزاد یکی از همین شاعران است که هنوز هم با گذشت سالها از فعالیت ادبی و درگذشتش آنچنان که شعرش و آثارش هستند در فضای ادبی ایران مورد بررسی قرار نگرفته. با وجود این بیتوجهی اما خود م.آزاد یکی از بهترین شناختنامههای شعر معاصر را دربارهی زندگی یکی از مهمترین چهرههای شعر فارسی به نگارش درآورده است.
با نگاهی آسیبشناسانه به شعر معاصر فارسی میتوان گفت که یکی از حلقههای مفقودهی امروز شعر، کمبود بررسی و تحلیل آثار درخشان شعری است. دریغا که این حلقه پیش از این فارغ از کیفیتش وجود داشته و تأثیرات آن نیز در تاریخ ادبیات به خوبی قابل ردیابی است. حلقهی نقد ادبی در دنیای امروز شعر فارسی مفقود شده است. اینکه چه عواملی این حلقه را به عمد یا به سهو از زنجیرهی فضای ادبی ایران جدا کردهاند فرصت دیگری میطلبد.
از منظر حواشی زندگی یک شاعر معاصر، بیشک فروغ رتبهی نخست را به خود اختصاص میدهد. نزدیکترین شاعر به فروغ از این منظر احمد شاملوست با یک تفاوت، و آن اینکه حواشی زندگی شاملو را دو قطب مخالف هم تشکیل میدهند که یک سوی آن سراسر ستایش و سوی دیگر سراسر انکار است در حالیکه در مورد فروغ کمتر کسی، حداقل تا امروز، آشکارا در نقطهی مقابل ستایش او ایستاده است.
پریشادخت شعر را از این حیث موفق نامیدم که در آن کمتر موضوعی از زندگی چند وجهی فروغ مورد غفلت قرار گرفته. کتاب با زندگینامهی فروغ تحت عنوان «بخشهایی از کودکی تا نوجوانی»، «فروغ جوان» و «یک خاطره از فروغ» آغاز میشود. با توجه به اینکه این بخش از زندگی فروغ بارها و بارها در آثار مختلفی مورد اشاره قرار گرفته، م.آزاد سهم کمحجمی از کتاب را به این موضوع اختصاص داده است. پس از آن صفحاتی تحت عنوان «کارنامهی فرهنگی فروغ» به سالشمار فعالیتهای فرهنگی او میپردازد.
و پس از این سالشمار، م.آزاد فصلی را به بررسی تحولات فکری فروغ به قلم خود، اختصاص داده است. در این بخش، نویسنده نگاهی به دفترهای شعری فروغ یعنی اسیر، دیوار، عصیان، تولدی دیگر، ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد و اشعار «تنها صداست که می ماند» و «دلم برای باغچه میسوزد» میاندازد. از ویژگیهای مهم این بخش تسلط م.آزاد بر شعر فروغ و نگاهی نو به اشعارش است. پس از این بخش، نویسنده، دو نقد از منوچهر آتشی بر شعر فروغ را جای داده و پس از آن به بررسی تحول نظر فروغ در باب شعر پرداخته است.
مبحث دیگر این کتاب مربوط به دو مصاحبهی انجام شده با فروغ از جمله مصاحبهی خود م.آزاد و مصاحبهی سیروس طاهباز است که در آن فارغ از نگاه دیگران به شعر فروغ از نگاه خود او با شعرش مواجه میشویم. این دو مصاحبهی فروغ را میتوان از بهترین مصاحبههای او در طول زندگیاش دانست و از این نظر انتخاب گردآورنده قابل توجه است. پس از مصاحبهها نوبت به کارنامهی سینمایی فروغ میرسد.
در این بخش شاهد مقالاتی از هوشنگ گلمکانی با عنوان «کارنامهی تجربههای سینمایی فروغ فرخزاد» و محسن مخملباف تحت عنوان «در خانهی سیاه فروغ چیزی سپیدی میزند» هستیم. سپس مصاحبهای با فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان در خصوص فیلم خانه سیاه است انجام شده که این مصاحبه هم نکات مهمی را دربارهی کارنامهی سینمایی فروغ برملا میکند.
بخش بعدی کتاب مربوط است به نگاه شاعران و نویسندگان دیگر به شعر فروغ.
مهدی اخوان ثالث با یادداشت «فاتح شعر امروز» و «پریشادخت شعر آدمیزادان»، احمد شاملو با «شاعرهای جستجوگر»، «شاعری در یک مقیاس جهانی» و «تجدید عهد با دریغی بزرگ»، ابراهیم مکلّا با «فروغی دیگر در تولدی دیگر»، محمد حقوقی با «فروغ همیشه» و «ناقوس بلند هشدار»، فریدون رهنما با «پایان یک تولد»، محمود عنایت با «شجاعت یا پردهدری»، کریس مارکر(سینماگر فرانسوی) با «ملکه سبا» و یدالله رویایی با «فرم در شعر فروغ» در این بخش نظرات قابل توجهی دربارهی شعر و سینمای فروغ نوشتهاند.
علاوه بر همه جانبه بودن کتاب، یکی دیگر از نکات قابل توجه، منابع گستردهای است که نشان میدهد کمتر اثر منتشر شدهای دربارهی زندگی فروغ در این شناختنامه مورد غفلت قرار گرفته. با وجود این گستردگی اما یکی از مهمترین نقدهای نوشته شده دربارهی شعر فروغ یکی نقد رضا براهنی به عمد یا به سهو کنار گذاشته شده که میتوان این موضوع را جزو معدود کاستیهای کتاب دانست چرا که یکی از جدیترین خطوط نقد ادبی در تاریخ معاصر نقد شعر، متعلق به رضا براهنی بوده ا