تاریخهای سینما
شاید هرکسی به خودش اجازه ندهد درباره موسیقی باخ یا تابلویی از ولاسکز اظهارنظر کند، اما درباره فیلمها همه نظر میدهند. در این دوران که دیگر هر فیلمی با یک کلیک و دانلود آسان در دسترس است، خواندن تاریخ سینما اهمیتی متفاوت اما حتی بیشتر از قبل دارد. اگر در گذشته علاقمندان با کمبود منابع و فیلم مواجه بودند، امروز مشکل سیل اطلاعاتی است که احتیاج به دستهبندی ذهنی دارند. برای آنکه بشود درباره سینما اندیشید و حرفی مبتنی بر اندیشه زد باید تاریخ آن را خواند و از آن آموخت. اما چه کتابهایی؟ بهترین کتابهای تاریخ سینما کدامها هستند؟
شاید هرکسی به خودش اجازه ندهد درباره موسیقی باخ یا تابلویی از ولاسکز اظهارنظر کند، اما درباره فیلمها همه نظر میدهند. در این دوران که دیگر هر فیلمی با یک کلیک و دانلود آسان در دسترس است، خواندن تاریخ سینما اهمیتی متفاوت اما حتی بیشتر از قبل دارد. اگر در گذشته علاقمندان با کمبود منابع و فیلم مواجه بودند، امروز مشکل سیل اطلاعاتی است که احتیاج به دستهبندی ذهنی دارند. برای آنکه بشود درباره سینما اندیشید و حرفی مبتنی بر اندیشه زد باید تاریخ آن را خواند و از آن آموخت. اما چه کتابهایی؟ بهترین کتابهای تاریخ سینما کدامها هستند؟
برای آشنایی با تاریخ سینما از کجا شروع کنیم؟
سینما حالا صد و بیست و پنج ساله است و تاریخی را پشت سر گذاشته است که دیگر نمیشود به راحتی به آن هنری نوپا گفت. بله، هنوز هم سینما در مقایسه با نقاشی و موسیقی مثلا جوان است اما آنقدر دستخوش تغییرات بوده و آنقدر جنبش و دوره از سر گذرانده که بشود به گذشته آن به شکل یک تاریخ مفصل نگاه کرد.
تاریخی به گستردگی تمام زمین، چراکه سینما به عنوان یک هنر مردمی، هنری که در ابتدا برای سرگرمی و رفع کنجکاوی خلق شده بود خیلی زود راه خود را به سرتاسر دنیا باز کرد و خیلی سریعتر از هنرهای دیگر دوران کلاسیک و مدرن را پشت سر گذاشت و وارد دنیای پست مدرن شد (تازه اگر نگوییم این روزها در دوران پساپستمدرنیسم هستیم).
دامنه تاثیرات سینما در زندگی روزمره خیلی بیشتر و ملموستر از هنرهای دیگر بوده و همین باعث شده به هنری بدل شود آنقدر نزدیک که هر کس نظری درباره آن دارد.
اگر مثلا هر کسی به خودش اجازه ندهد درباره موسیقی باخ یا نقاشی از ولاسکز اظهار نظر کند، اما حتماً همان فرد به خودش اجازه میدهد درباره سینما و فیلمی که دیده نظر دهد، ولو این نظر در «دوست داشتم» یا «دوست نداشتم» خلاصه شود و بر این نظر پافشاری میکند و حتا اگر نیاز باشد برای آن دلیل میآورد.
سینما همان هنری است که هر کسی فکر میکند میتواند وارد آن شود و یک کار معرکه ارائه دهد. دلیل این که اینقدر مردم، از فیلسوف و سیاستمدار گرفته تا منتقد جدی و روزنامهنویس و کاسب و بقال، درباره سینما نظر میدهند در دسترس بودن آن است. مخصوصاً در این روزگار وفور تکنولوژی و اینترنت، که دسترسی به سینما به چند کلیک خلاصه شده و نظر دادن درباره سینما هم مثل آب خوردن شده و کافی است در یکی از شبکههای مجازی صفحه یا حسابی داشته باشید.
این در دسترس بودن برای کسانی که دوست دارند سینما را جدی دنبال کنند تاثیری توامان مثبت و منفی دارد. آنقدر دسترسی هست که مخاطبی که دوست داشته باشد سینما را جدی شروع کند از هر جایی و هر فیلمی میتواند کارش را آغاز کند.
خوبیش این است که وقتی در کتابی درباره فیلمی میخوانی خیالت هم راحت است که فاصله چندانی با دیدن فیلم نداری. اما بدیش این است که آنقدر فیلم روی سرت آوار میشود که نمیدانی از کجا شروع کنی، با چه فیلمسازی شروع کنی و چه کنی که از قافله دانلود عقب نمانی! اینجاست که اهمیت کتابهای سینمایی و بهویژه کتابهای تاریخ سینما بیش از پیش مشخص میشود.
برای آن که چرخ را دوباره اختراع نکنیم، نیاز است تاریخ بدانیم و برای این که نظرات عجیب و حکمهای کلی درباره سینما صادر نکنیم بهتر، یا بگوییم واجب است تاریخ سینما را بشناسیم. اما نه شناخت تاریخ سینما از طریق صفحه ویکیپدیا و ردیف کردن چند تاریخ و چند نام. تاریخ مقولهای پیچیدهتر از این حرفهاست و تاریخ سینما هم دست کمی از تاریخ یک کشور ندارد. چرایی پیدایش جنبشهای سینمایی مثلا نئورئالیسم در ایتالیا و یا شکل گرفتن سینمای یک فیلمساز مثل ژان-لوک گدار نیاز به عمیق شدن در تاریخ سینما دارد.
تازه این برای وقتی است که تنها از جنبشهای سینمایی حرف بزنیم یا کار یک فیلمساز را مدنظر قرار دهیم. خود مجموعه «تاریخ(های) سینما»ی گدار نشان میدهد سینما به عنوان هنری که بیشترین بده و بستان را با تمامی اتفاقات دوره و زمانهاش دارد، محدود به یک تاریخ نیست. در سینما ما از تاریخها حرف میزنیم چراکه سینما را موجودی ارگانیک میدانیم که دائم در حال تغییر شکل و حالت و تاثیر پذیرفتن و تاثیر گذاشتن است.
باری، برای آشنایی با سینما به شکل درستش هیچ چیزی بهتر از خواندن تاریخ آن نیست و در این نوشته تلاش میکنم چند کتاب اساسی در معرفی سینما و تاریخ آن را معرفی کنم. شکی نیست که کتابهای دیگری هم درباره تاریخ سینما وجود دارند. معیار در انتخاب کتابهای این متن اول از همه موجود بودن کتاب به زبان فارسی است و دوم ویژگیهای منحصربهفرد هر کتاب است که در متن به آنها اشاره شده است.
* تاریخ سینما (اریک رُد، ترجمه وازریک درساهاکیان)
نکته جالب درباره این کتاب نویسنده آن است. رُد سالها منتقد سینما بود در نشریههای مهمی مثل «سایت اند ساوند» و «آبزرور» نقد فیلم مینوشت یا بطور کلی درباره سینما مینوشت. اما او در دهه ۱۹۸۰ به روانکاوی روی آورد و حالا که به کارنامهاش نگاه میکنی میبینی تاریخ سینما با عنوان اصلی تاریخ سینما از آغاز تا دهه ۱۹۷۰ تنها کتاب او درباره تاریخ سینما و گویا تنها کتاب او درباره سینماست.
همانطور که از نام کتاب پیداست، رُد در این کتاب مروری میکند بر تاریخ سینما تا سال ۱۹۷۰ در پنج فصل «پیش از ۱۹۲۰»، «دهه ۱۹۲۰»، «دهه ۱۹۳۰»، «۱۹۴۰-۱۹۵۶» و «۱۹۵۶-۱۹۷۰» و هر بخش زیرشاخههایی دارد مثل «نئورئالیسم و جنگ سرد» یا «موج نو» و یا «تاثیر جنبش آوانگارد فرانسه» یا «وایمار و اسکاندیناوی». نکته مهم در کتاب او این است که با رویکردی تحلیلی و در جستوجوی علتها و معلولها سراغ سینما رفته و جنبههای تاریخی سینما را با جانبداری بررسی کرده است چون دیدی انتقادی به سینما و فیلم دارد.
شاید ذکر یک مثال از کتاب مفید باشد: «اگر تروفو همانند ژان-ژاک روسویی است که در آرزوی گوته شدن است، پس با اندک تسامحی میتوان گفت دوست سابقش ژان-لوک گدار نیز همانند گوتهای است که ترجیح میداد روسو باشد. گدار هم شیفتهی مضمون آموزش است و در آخر هفته (۱۹۶۷) و دانش شاد (۱۹۶۸) نقل قولهایی از امیل روسو آورده است. اما برخلاف تروفو، که پیامد شناخت را مبارزهی بیهوده علیه فرسایشهای زمان تصویر میکند، گدار به نظر میآید که شناخت را تکهپارههایی از آموزش میداند که آسان به دست میآید و آسان خودنمایی میکند» (ص ۵۸۳)
این نوع نوشتن درباره تاریخ سینما و مقایسه کردن درواقع به خواننده کتاب رد کمک میکند که تنها تاریخ سینما را برای آگاهی از توالی آنها نخواند، بلکه هم یاد بگیرد فیلمسازهای هم دوره را با هم مقایسه کند و هم آنها را در برابر اندیشمندان رشتههای دیگر بگذارد. درواقع به همین دلیل هم هست که کتاب رُد هنوز هم که هنوز است برای دانشجویان رشته سینما و یا آنها که سینما را جدی دنبال میکنند کتابی ارزشمند است و چراغ راه است.
بله درست است که این کتاب «بهروز» نیست، اما تحلیلهایش و رویکردش هنوز بهروز و جذاب و تفکربرانگیز است. تاریخ سینما اولین بار در سال ۱۹۷۶ به انگلیسی منتشر شد و در سال ۱۳۶۵ توسط نشر پاپیروس در ۸۷۵ صفحه به فارسی درآمد. کتاب هنوز در بازار با کمی تلاش و کوشش پیدا میشود و ترجمه روان و دقیق درساهاکیان که خوشبختانه جز مترجمان خوشذوق و البته علاقهمند به سینماست خواندنی است.
* تاریخ سینما (دیوید بوردول و کریستین تامسون، ترجمه روبرت صافاریان)
این یکی از بهترین کتابهایی است که درباره تاریخ سینما نوشته شده با عنوان اصلی «تاریخ سینما: یک مقدمه» که البته این مقدمه چیزی بیش از هزار صفحه است.
نویسندگان کتاب دیوید بوردول و کریستین تامسون دو تن از مهمترین نظریهپردازان و مورخان سینما هستند که همچنان با شور و انرژی به نوشتن درباره سینما ادامه میدهند و آنقدر به تاریخ سینما علاقه دارند که الان چندین سال است در پایان سال میلادی به جای انتشار فهرست بهترین فیلمهای سال، بهترین فیلمهای یک قرن پیش را منتشر میکنند، مثلا در سال ۲۰۱۹ بهترینهای سینما در سال ۱۹۱۹ را منتشر کردند و به همین ترتیب هر سال فهرستی جذاب منتشر میکنند که نشان میدهد تاریخ سینما چقدر برای این دو مهم است.
نکته مهم درباره کتاب تاریخ سینما این است که هر چند سال ویرایشی دوباره شده و خوشبختانه ترجمه فارسی آن از سوی نشر مرکز هم جدای از مورد استقبال قرار گرفتن، چندین و چندبار ویرایش شده.
این کتاب، بر خلاف کتاب اریک رُد سعی کرده در طول گذر سالها بهروز بماند و از طرفی نویسندگان کتاب بسیار تلاش کردهاند سینمای کشورهای مختلف را هم در آن پوشش دهند.
برای مثال در چاپ سوم کتاب که در دسترس من بود، شما با یک مقدمه مفصل ۲۰ صفحهای روبرو هستید که در آن نویسندگات توضیحاتی دقیق میدهند که چطور کتاب را دورهبندی کردهاند و یا اسناد و مدارک را چطور جمعآوری کردهاند. بعد در پنج بخش کلی و ۲۹ فصل تاریخ سینما را از ابتدای راه در اواخر قرن نوزدهم تا سینمای معاصر و فیلمسازی دیجیتال بررسی کردهاند و در این رهگذر سعی کردهاند چیزی از قلم نیفتد تا کتاب کیفیت تاریخنگارانه و البته دایرهالمعارفگونه خود را هم حفظ کند.
درواقع شما به عنوان یک علاقهمند سینما میتوانید این کتاب را از ابتدا تا انتها بخوانید یا نه میتوانید هر زمان که نیاز داشتید درباره کلیدواژهای یا دورهای از تاریخ سینما یا سینمای کشوری از فیلیپین گرفته تا ایران و عراق اطلاعاتی کسب کنید سراغ آن بروید. مثلا اگر در این چاپ به صفحه ۴۶۸ بروید، با خلاصهای از آنچه در نئورئالیسم ایتالیا رخ داده آشنا میشوید.
در این سه صفحه که مقدمهای است برای ورود به بحث نئورئالیسم، شما ابتدا وقایعنگاری این جریان سینمایی را میخوانید و بعد خیلی موجز میخوانید که چه شد که نئورئالیسم به وجود آمد، اهمیت تاریخی آن چیست، سینماگران مطرح آن چه کسانی هستند.
در ادامه این بحث در سرفصل جذابی مثل «اومبرتو د.: خدمتکار خانه بیدار میشود» هم هست که به سبک و سیاق تحلیلهای آشنای بوردول به کمک عکسهای متعدد یک سکانس از فیلم موشکافی شده است و در جریان تحلیل این سکانس، درکی از چیستی نئورئالیسم هم به مخاطب داده میشود.
درواقع کتاب دیوید بوردول و کریستین تامسون ترکیبی از تاریخنگاری و تحلیل است. کتابی است که طیف گستردهای از مخاطبان سینما میتوانند از آن بهره بگیرند، مخصوصاً دانشجویان سینما و البته منتقدان سینما. کتابی است که هم درس تاریخ است و هم درس نوشتن درباره سینما و ترجمه بادقت و حوصله روبرت صافاریان خواندن و لذت بردن از آن را دوچندان کرده است.
* تاریخ جامع سینمای جهان (دیوید ا. کوک، ترجمه هوشنگ آزادیور)
همانطور که از نام کتاب پیداست در اینجا با تاریخ جامع سینما روبرو هستیم و این کتاب دو جلدی در قطع رحلی و در بیش از ۱۴۰۰ صفحه تقریباً هیچ گوشهی ناگفتهای از سینما باقی نگذاشته است. کتابی که نشر چشمه آن را منتشر کرده و با ارائه اطلاعات جالب و دقیق و با جزئیات مثالزدنی درباره تاریخ سینما و رخدادهای آن شاید بهترین کتاب مرجع برای یک علاقهمند به سینما باشد.
هرچند کتاب مثل کارهای رُد و بوردول و تامسون تحلیلی نیست و بیشتر ارائهدهنده اطلاعات است اما قطعاً چیزهایی در آن میتوانید پیدا کنید که در دو کتاب دیگر جایشان خالی است یا اینطور که در این کتاب به آن پرداخته شده در آنها شرحش نرفته است. کتاب با نام اصلی تاریخ فیلم روایی منتشر شده است و در آن نویسنده که حالا ۷۵ ساله است و در دانشگاه سینما تدریس میکند مو به مو تاریخ سینما را دنبال کرده و بر هر اتفاقی در سینما توضیحی نوشته است.
جلد اول کتاب در دوازده فصل و جلد دوم در بیست فصل به فارسی چاپ شده است. در کتاب اول موضوعاتی چون پیدایش و گسترش سینما، سالهای اولیه سینما و سینمای صامت در آمریکا و شوروی و سینمای دوران وایمار، ورود رنگ و صدا به سینما، سینمای اروپا در دهه ۱۹۳۰ و سینمای دوران جنگ و پس از آن تا دهه ۱۹۵۰ دنبال شده است و اگر جایی لازم بوده مثل فصل مفصلی که به اورسن ولز اختصاص داده شده، خواننده درباره کارهای یک فیلمساز با توضیحات بیشتری مواجه میشود.
جلد دوم کتاب با موج نوی فرانسه شروع میشود و تحولات سینما را تا دهه ۱۹۹۰ دنبال میکند و در این بین بخش مفصلی از کتاب به سینمای ملل مختلف از ایتالیا و اسپانیا گرفته تا چکسلواکی و لهستان و مجارستان تا آسیای مرکزی و آسیای میانه و ایران تا سینمای کشورهای حاشیه اقیانوس آرام را پوشش داده است.
نکته اما اینجاست که کتاب وقتی به دوران معاصر نزدیکتر میشود به توضیحی اجمالی بسنده میکند و مثلا سرفصل هالیوود در دهه ۱۹۷۰، ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ کلا چیزی حدود ۶۰ صفحه است. درواقع تاریخ جامع سینما تا حدود سالهای ۱۹۶۰ کتابی جامع است و تا جایی که به سینمای کشورها ربط دارد کتابی جامع است – حتا درباره سینمای ازبکستان هم در این کتاب اطلاعاتی وجود دارد – اما وقتی پای سینما در چند دهه آخر قرن بیستم با همه تحولات عظیمش به میان میآید کتاب تقریبا چیزی برای گفتن ندارد و درباره سینما در قرن جدید نیز که اصلا سرفصلی وجود ندارد.
ترجمه هوشنگ آزادیور تا جایی که به شرح وقایع ربط دارد روان است اما در ترجمه نامهای خاص کتاب با ترجمههای متداول نشریات و کتابهای سینمایی همخوانی ندارد؛ نمونه سادهاش ترجمه «۲۰۰۱: یک ادیسهی فضایی» به شکل «سال ۲۰۰۱: یک ادیسهفضایی» است.
اما اینطور تفاوتها واقعاً نه چیزی از ارزش کار هوشنگ آزادیور کم میکند و نه حتا بهانهای میتواند باشد برای ابراز ناخرسندی که این کتاب مهم تمیز و دقیق چاپ نشده، خیر! تاریخ جامع سینما برای کسی که میخواهد مختصری از تمامی رخداهای سینما و خلاصهای از تاریخ سینمای کشورهای بسیار کوچک هم دم دستش باشد، یک کتاب بالینی است.
* تاریخ سینمای هنری (اولریش گرگور و انو پاتالاس، ترجمه هوشنگ طاهری)
«تاریخ سینمای هنری» (با نام اصلی «تاریخ سینما») یکی از بهترین کتابها برای آشنایی با جنبشها و جریانهای سینمای هنری و نه سینمای تجاری است. کتابی که دو نویسنده آن از مهمترین مورخان سینما در آلمان هستند و در این کتاب به شکلی جامع و تحلیلی تحولات سینمای هنری را از آغاز تا موج نوی فرانسه، سینمای آزاد انگلیس و مکتب نیویورک دنبال کردهاند و یکی از بهترین مترجمان سینمایی ایران یعنی هوشنگ طاهری آن را ترجمه کرده و چه ترجمه خوبی هم انجام داده طوری که موقع خواندن کتاب فراموشت میشود داری کتابی ترجمه را میخوانی.
کتابی که بیشتر بر سینمای اروپا تمرکز دارد تا دیگر نقاط دنیا و در فصلهای موجز اما سرشار از اطلاعات مفید، تصویری روشن و شفاف از جریانها و اتفاقهای سینمایی مثل مستندگرایی در سینمای بریتانیا یا سینما در دوران استالین ارائه میدهد.
کتاب کلا با رویکرد متفاوت با جمعآوری دایرهالمعارفگونه نوشته شده است و این را در مقدمه کتاب هم میشود دید، جایی که واضح میگویند «در برابر هر فیلمی با جانبداری بخصوصی روبرو میشوند» (صفحه ۱۲)
و در ادامه همین جملات مینویسند که آنها به دنبال شرح آنچه بر سینما در سالهای آغازینش گذشته یا توضیح مختصر از آنچه در سالهای نوشتن کتاب بر سینما رفته نیستند، آنها سعی کردهاند در این کتاب بر جریانهای اصلی سینمای هنری دست بگذارند و آن را تحلیل و تفسیر کنند و برای همین جایگاه کتاب آنها با وجود گذر چند دهه از نشر کتاب هنوز جایگاهی ویژه است و دقیقاً به خاطر رویکرد و زاویه دید دو نویسنده است که کتاب هنوز اهمیت دارد و خواندنی است.
اولریش گرگور این روزها نزدیک ۹۰ سال سن دارد اما هنوز سرحال و قبراق است و در عرصه سینمای جهانی حضور دارد و هر سال در جشنوارههای مهم مثل کن و کارلووی واری شرکت میکند. او به همراه همسرش اریکا گرگور که مورخ و مدرس سینما بوده یکی از داوران هرساله بخش سینمای گرجستان در جشنواره تفلیس هستند. شانس این را داشتم که اولین بار حدود پنج سال پیش در جشنواره فیلم تفلیس همراه آنها داور باشم.
در جریان این دیدار به اولریش گرگور گفتم که کتابش به فارسی چاپ شده و عکس جلدش را نشانش دادم، خیلی ذوق کرد و سوالش این بود که معنای طراحی جلد کتاب چیست؟ توضیح دادم طراحی جلد کار مرتضی ممیز است که آدمی مهم در طراحی در ایران است و در این طراحی با استفاده از رنگها تلاش کرده تنوع آنچه سینمای هنری است نشان دهد. به نظرش ایده جالبی بود.
از او پرسیدم که آیا ادامه کتاب را نوشته و توضیح داد که بعدا یک بار در سال ۱۹۸۲ کتاب را ویرایش کرده (طبق مقدمه مترجم به نظر میرسد ترجمه فارسی از روی چاپ اول کتاب در سال ۱۹۶۲ انجام شده) و بعداً یک کتاب دیگر نوشته به نام تاریخ سینما پس از ۱۹۶۰ که میشود آن را ادامه همین کتاب دانست و جریانهای سینما در دو دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ را پوشش داده و بعدش در برلین بیشتر درگیر تدریس سینما شده و همچنین حمایت از سینماگران و راه انداختن سینماتک و تربیت نسلهای بعدی سینماروها و سینماگران و البته ریاست بخش فوروم جشنواره فیلم برلین برای سه دهه.
همسرش به کمکش آمد و گفت ما در برلین همیشه در خانهمان باز است و بد نیست بدانی سهراب شهیدثالث (سهراب را بدون هیچ لهجه خاصی مثل ایرانیها ادا میکرد) مدتی خانه ما زندگی میکرد، وقتی آلمان بود زیاد میدیدیمش و وقتی از آلمان رفت بارها نصف شب با ما تماس میگرفت و از ترس و اضطرابش میگفت.
درواقع گرگور ادامه کتاب تاریخ سینمای هنری را با کار عینی در سینما – تدریس و نمایش فیلم و پرورش استعدادهای جوان – ادامه داد و هیچ وقت هم رویکرد انتقادی و تحلیلی خود را از دست نداد، حتا این روزها که دیگر دارد ۹۰ ساله میشود اما برق ذوق از دیدن فیلمی جدید در چشمانش برق میزند. این کتاب اولین بار سال ۱۳۶۸ توسط موسسه فرهنگی ماهور به فارسی منتشر شده است.
موخره: به نظرم این چهار کتاب بیش از هر کتاب دیگری میتواند مخاطب جدی سینما را با سرگذشت سینما آشنا کند. کتابهایی که یا رویکرد تحلیلی و انتقادی دارند و یا رویکرد مرجعی و دایرهالمعارفی. این چهار کتاب شاید بیش از هر کتاب دیگری بتوانند روشنگر گذشته سینما و جوانب مختلف آن باشند.
با این حال اگر بحث قیمت یا قطور بودن کتابها برای شما آزاردهنده است (کوتاهترین کتاب این مجموعه تاریخ سینمای هنری است که حدود ۷۰۰ صفحه دارد) شاید سر زدن به چند کتاب دیگر هم بد نباشد؛ مثل کتاب تاریخ سینما نوشته آرتور نایت به ترجمه نجف دریابندری.
کتابی که شاید امروز کهنه به نظر بیاید (چاپ اول کتاب به سال ۱۳۴۸ برمیگردد) اما خب در چیزی کمتر از ۵۰۰ صفحه اطلاعات مناسبی درباره تاریخ سینما به شما ارائه میدهد و برای شروع بد نیست اما تنها به خواندن آن و تکیه به اطلاعات آن بسنده نکنید و حتماً سراغ کتابهای دیگری که اینجا ذکرشان رفت هم بروید.
از طرفی اگر با ورق زدن کتابهای مفصل این فهرست باز هم عطش کسب اطلاع از تاریخ سینما داشتید کتاب تاریخ تحلیلی سینمای جهان، ۱۹۸۵-۱۹۹۵ که زیر نظر جفری ناول اسمیت گردآوری شده و زیر نظر مازیار اسلامی و احمد پایداری ترجمه شده هم خواندنی است (اصل این کتاب جزء مجموعه کتابهای تاریخنگاری دانشگاه آکسفورد است) و باز هم اینها همه کتابهایی نیستند که درباره تاریخ سینما به فارسی درآمدهاند و در سالهای اخیر کتابهایی با موضوعات مشخصتر نیز درباره تاریخ سینما منتشر شدهاند مثل از وسترن اسپاگتی تا عصر نوستالژی که درباره سینمای ایتالیاست یا تاریخ نوین سینمای مستند که نامش نشان میدهد چه موضوعی را دربرگرفته.
همانطور که در ابتدای کتاب «تاریخ سینما» اریک رُد آمده «تاریخ چیزی جز تاریخ اندیشه نیست» و تاریخ سینما هم از این امر مستثنی نیست و برای آنکه بشود درباره سینما اندیشید و حرفی مبتنی بر اندیشه زد باید تاریخ آن را خواند و از آن آموخت.