بیا که بریم به مزار…
حالا بیش از دو سال است که طالبان بر افغانستان حکمرانی میکند. البته که این اولین بار نیست که طالبان بر افغانستان حکمران میشود. در دههی ۷۰ هم طالبان بر افغانستان مسلط شده بود و همین سختگیریها را داشت. همان موقع هم بسیاری از افغانستانیها به خاطر آیندهی خود و دختران و زنانشان رهسپار مهاجرت شدند. سرزمین افغانستان و حکمرانان آن، دردهای مهاجرت و زندگی در سرزمینی که در آن همیشه به چشم مهمان به تو نگاه میکنند باعث شده تا دختران و زنان افغانستانی سرشار از روایت باشند. در این پرونده به سراغ چند بانوی نویسندهی افغانستانی رفتهایم که از نسل دومیهای مهاجر در ایران به شمار میروند.
حالا بیش از دو سال است که طالبان بر افغانستان حکمرانی میکند. البته که این اولین بار نیست که طالبان بر افغانستان حکمران میشود. در دههی ۷۰ هم طالبان بر افغانستان مسلط شده بود و همین سختگیریها را داشت. همان موقع هم بسیاری از افغانستانیها به خاطر آیندهی خود و دختران و زنانشان رهسپار مهاجرت شدند. سرزمین افغانستان و حکمرانان آن، دردهای مهاجرت و زندگی در سرزمینی که در آن همیشه به چشم مهمان به تو نگاه میکنند باعث شده تا دختران و زنان افغانستانی سرشار از روایت باشند. در این پرونده به سراغ چند بانوی نویسندهی افغانستانی رفتهایم که از نسل دومیهای مهاجر در ایران به شمار میروند.
بیا که بریم به مزار…
زنان نویسندهی نسل دوم افغانستان
زنان افغانستانی با شعرها و قصهها، دردها و رنجهایشان را بیان میکنند. از همان زمان که عایشه قصه پرغصه دوری و جدایی از ملاممدجان را به شعر درآورد و آواز کرد، تا همین امروز که زنان افغانستانیِ نسل دوم مهاجر در ایران زبان قصه و داستان را برای بیان رنجهای دوری برگزیدند. آواز عایشه عاقبت شنیده شد و به دلدار رسید. داستان زنان و دختران امروزی نیز عاقبت شنیده خواهد شد.
حالا بیش از دو سال است که طالبان بر افغانستان حکمرانی میکند. از همان ابتدای کار اشتغال زنان در ادارات افغانستان ممنوع شد. طالبان برنمیتابد که زنان و دختران به تنهایی در خیابان راه بروند یا به سفر بروند. حتما باید یک مرد محرم همراهشان باشد. بیش از یک سال هم هست که تحصیل دختران افغانستانی از ششم ابتدایی به بالا در افغانستان ممنوع شده است.
محدودیتهای طالبان علیه زنان شاید برای خیلی از رسانهها یک سوژهی جذاب خبری و داستانهایی عجیب باشد؛ اما برای بسیاری از دختران و زنان افغانستانی یک حقیقت تلخ زنده است. بسیاری از خانوادههای افغانستانی به خاطر این محدودیتها راه مهاجرت را در پیش گرفتهاند. البته که این اولین بار نیست که طالبان بر افغانستان حکمران میشود. در دههی ۷۰ هم طالبان بر افغانستان مسلط شده بود و همین سختگیریها را داشت.
همان موقع هم بسیاری از افغانستانیها به خاطر آیندهی خود و دختران و زنانشان رهسپار مهاجرت شدند. همینها باعث شده تا دختران و زنان افغانستانی سرشار از قصههای پرغصه باشند. سرزمین افغانستان و حکمرانان آن، دردهای مهاجرت و زندگی در سرزمینی که در آن همیشه به چشم مهمان به تو نگاه میکنند باعث شده تا دختران و زنان افغانستانی سرشار از روایت باشند.
در این پرونده به سراغ چند بانوی نویسندهی افغانستانی رفتهایم که از نسل دومیهای مهاجر در ایران به شمار میروند. کسانی که پدر و مادرشان از #افغانستان به ایران مهاجرت کردهاند تا شاهد رشد و بالندگی فرزندانشان باشند. دختران و زنانی که از یک طرف وارث دردهای افغانستاناند و شاید بزرگ شدن در ایران آنان را از این کشور دور کرده باشد، اما هیچ گاه نتوانستهاند از آن رهایی یابند. دختران و زنانی که با داستانها و کتابهایشان در پی شکل دادن به هویتهایی جدیدند.
با سپاس از حمایتها و تلاشهای پرمحبت انجمن دیاران. وینش از همکاری و تعهد انجمن دیاران سپاسگزار است.
کتاب های بکار رفته در این مقاله
چرا تاریکی را خدای خود نکنم؟
نویسنده: معصومه جعفری
ناشر: روزنه
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۱۲۲
شابک: ۹۷۸۶۲۲۲۳۴۲۱۴۲
واپس مانده
نویسنده: سمیه کابلی
ناشر: آمو
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۲
تعداد صفحات: ۱۷۰
شابک: ۹۷۸۶۰۰۹۹۷۱۱۷۶
زادگاه من زمین
نویسنده: سمیه سادات حسینی
ناشر: مهراندیش
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۶
تعداد صفحات: ۱۰۴
شابک: ۹۷۸۶۰۰۶۳۹۵۱۷۳