بچههای بزرگسال داستانهای سلینجر
برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
موسسه گسترش فرهنگ و مطالعاتبرای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
بزودی 30book بزودی انتشارات آگاه بزودی بزودی«نه داستان» را قبلاً با ترجمهی «دلتنگیهای نقاش خیابان چهل و هشتم» دیده بودیم. مجموعهای از بهترین داستانهای جی. دی سلینجر که در ایران به خوبی شناخته شده است. او نویسندهای است که به ظاهر همه چیز را ساده میکند. با توصیفها و ستایشهای ضمنیاش از مفاهیم انسانی به قصههایش رنگ و بویی کمابیش رمانتیک میدهد و به خصوص آنجایی که شخصیتهای اصلیاش کودک یا نوجواناند هرچه بیشتر در ذهن برخی از خوانندگان این تصور و تعبیر را ایجاد میکند که با نویسندهای غیرجدی و داستانهایی صرفاً سرگرمکننده طرف است. این کودکانِ عموماً عجیب و رؤیازده اما اغلب بر لبهی عمیقترین چاههای فلسفی ایستادهاند.
نه داستان
نویسنده: ج. دی. سلینجر
مترجم: کاوه میرعباسی
ناشر: ماهی
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۲۰۸
«نه داستان» را قبلاً با ترجمهی «دلتنگیهای نقاش خیابان چهل و هشتم» دیده بودیم. مجموعهای از بهترین داستانهای جی. دی سلینجر که در ایران به خوبی شناخته شده است. او نویسندهای است که به ظاهر همه چیز را ساده میکند. با توصیفها و ستایشهای ضمنیاش از مفاهیم انسانی به قصههایش رنگ و بویی کمابیش رمانتیک میدهد و به خصوص آنجایی که شخصیتهای اصلیاش کودک یا نوجواناند هرچه بیشتر در ذهن برخی از خوانندگان این تصور و تعبیر را ایجاد میکند که با نویسندهای غیرجدی و داستانهایی صرفاً سرگرمکننده طرف است. این کودکانِ عموماً عجیب و رؤیازده اما اغلب بر لبهی عمیقترین چاههای فلسفی ایستادهاند.
نه داستان
نویسنده: ج. دی. سلینجر
مترجم: کاوه میرعباسی
ناشر: ماهی
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۲۰۸
برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
موسسه گسترش فرهنگ و مطالعاتبرای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
بزودی 30book بزودی انتشارات آگاه بزودی بزودی
برای آن دسته از خوانندگانی که فرنی و زویی سلینجر را خواندهاند و با «خانوادهی گِلَس» آشنایی دارند، خواندن نُه داستان او لذتی دو چندان دارد.
فرنی و زویی کتابی است شامل دو داستان با نامهای فرنی، کوچکترین عضو خانوادهی گلس که با بحرانی روحی دست و پنجه نرم میکند و زویی، برادر بزرگتر او که در کنار دیگر اعضای خانواده سعی در بهبود فرنی دارد. نُه داستان، جابهجا، شرح ملاقاتهای گاه و بیگاه است با اعضای خانوادهی هفت فرزندی گلس که البته اگر هم با آنها آشنایی نداشته باشید چیزی از فهم این داستانها برایتان کم نمیشود (بد نیست بدانید که نه داستان پیش از فرنی و زویی نوشته شده است).
سلینجر، نویسندهای است که به انزواطلبی شهرت دارد. از زندگیاش جزئیات زیادی در دست نیست و گوشهگیریاش باعث شده که دیگرانِ زیادی به زندگیاش راه پیدا نکنند. بنابراین شاید تعجبی ندارد که شخصیتهای داستانی او این اندازه زنده و به یادماندنی شدهاند. در واقع شاید خیالپردازانه اما بدون منطق نباشد اگر بگوییم که این نویسندهی خلوتگزین آمریکایی، خانوادهی گلس و بسیاری دیگر از شخصیتهای داستانهایش را برای تنهاییهای خودش خلق کرده است.
هرچند کتاب قرار نیست در حد تجدید خاطراتِ مکرر با خانوادهی دوستداشتنی گلس باقی بماند اما رد شدن بعضی شخصیتهای آن کتاب در این داستانها درست مثل این است که بعد از مدتها چمدانتان را در شهری آشنا که در آن دوستان و عزیزانی دارید باز کرده باشید. جهان سلینجر در داستانهای این کتاب هم مثل دیگر کتابهایش، دنیایی شخصیتمحور، عجیب، تلخ و همزمان طناز و پر از جزئیات است.
قصههای سلینجر در این کتاب را به دو نوع عمده میشود تقسیم کرد: آنهایی که هیچ اتفاق منحصربهفردی ندارند، روزمره و در لوکیشنهای نسبتاً ثابت پیش میروند و رمز همراهی خواننده با آنها توصیفِ نبوغآمیز جزئیات و شخصیتهای باورپذیرشان است.
این داستانها که معمولاً با فضایی گنگ و پیچیده برای مخاطب شروع میشوند عمیقاً گفتگو محورند و خواندنشان در صفحات اول اغلب به این میماند که خواننده از وسط ماجرایی به داخل دنیایی ناآشنا پرت شده باشد. به طور مثال داستان «در قایق بادبانی»، «دهانم زیبا، چشمانم سبز»، «در آستانهی جنگ با اسکیموها» و تا حدی داستان «عمو ویگیلی در کانتیکات» در این کتاب از این دستهاند.
در همگی این قصهها شخصیت مرکزی دارد با یک یا چند نفر دیگر گفتگویی بلند و عمیق را شکل میدهد. غصهای از جنس ترس از خیانت همسر، احساس تنهایی شدید، ترس از دست دادن و یا سوگواری برای عشقی از دست رفته در همهی این داستانها هست که فضای کلی گفتگوها را برایمان تلخ و تیره میکند و در عین حال به تدریج و در جریان گفتگو چیزی از جنس رهایی و درمان در این دیالوگها شکل میگیرد که ما را همزمان با شخصیت اصلی داستان تسکین و شفا میدهد.
به طور مثال داستان «عمو ویگیلی در کانتیکات» را در نظر بگیرید. داستان روایت ملاقات دو دوست قدیمی و همکلاسی سابق است که در دیداری عصرانه شروع به نوشیدن میکنند، حرفهای زنانهشان گل میاندازد، مری جین به درخواست الوئیز که همه جوره نیاز مبرمی به این دیدار و گفتگو دارد شب را در خانهی دوستش میماند و فضای گفتگو از شوخیها و یادآوریهای خاطرات ظاهراً بیاهمیتِ گذشته به جاهای مهم و حساسی میرسد.
الوئیز درمورد دوست پسر قبلیاش، والت گلس (یکی از برادران خانواده گلس که در جنگ جهانی کشته شده) صحبت می کند، اعتراف میکند که با وجود ازدواج با لو هنوز عمیقاً به والت فکر میکند و ماجرای چگونه کشته شدن او را برای اولینبار به زبان میآورد.
گفتگویی که اگرچه در انتها او را به گریه میاندازد اما همزمان از دردش هم میکاهد. اگر این داستان را با برخی از داستانهای خود سلینجر هم مقایسه کنیم، ردی از غافلگیری و برملاییهای آنچنانی در آن نیست. تمام زیبایی و قوت ماجرا به گفتگوی میان دو زن برمیگردد که انگار در گوشهای از خانهی الوئیز شاهد و شنیدارش هستیم.
نوع دوم داستانهای سلینجر اما بر خلاف این دستهی کماتفاق و حسی، داستانهای غافلگیرکنندهای هستند که در جهان عجایب میگذرند. شخصیتی غریب، اتفاقی مهیب و یا رازی دردناک در برخی از داستانهای این مجموعه هست که خواننده را بعد از خواندن کتاب هم رها نمیکند. این داستانها بیشتر به رمانهای فشرده شدهای میمانند که خواندن پشت سرهمشان از لطف آنها کم خواهد کرد. چگالی غافلگیریها در این داستانها به گونهای است که خواننده بعد از خواندن هر کدامشان نیاز به قدم زدن و فکر کردن دارد.
به طور مثال داستان «تقدیم به ازمی، با عشق و نکبت» را مرور کنیم. این داستان که اولین بار در آوریل ۱۹۵۰ در مجله نیویورکر به چاپ رسیده با استقبال زیاد خوانندگانش مواجه میشود و مجلهی تایم آن را به عنوان بهترین داستان نه داستان در نظر میگیرد[۱]. ماجرا دربارهی یک نظامی آمریکایی است که به شکل اتفاقی با خواهر و برادری به اسم ازمی و چالرز که پدرشان را در جنگ از دست دادهاند ملاقات میکند.
ازمی دختربچهای با رفتاری بزرگسالانه است (شخصیتی که در دیگر آثار سلینجر هم تکرار میشود). قراری میان سرباز و ازمی شکل میگیرد مبنی بر اینکه گاهی باهم نامهنگاری کنند. ملاقات به پایان میرسد، نویسنده اعلام میکند که قرار است از اینجا به بعد داستانی سراسر متفاوت بخوانیم و فضای قصه را تا جایی که میتواند در سراشیبی جنگ و «نکبت» حاصل از آن میاندازد. اما چیزی که هرگز از ذهن خواننده نخواهد رفت انتهای قصه است؛ نامهای که از سوی ازمی برای سرباز خواهد رسید و اتفاقی که از پس آن شکل میگیرد…
سلینجر که خودش هم تجربهی شرکت در جنگ جهانی دوم را داشته در این داستان و تعدادی دیگر از داستانهایش در این مجموعه جنگ را در متن یا پسزمینهی داستان در تضاد با جهان شکننده، معصوم و سرشار از حقیقت کودکان قرار میدهد و از این طریق آن را عریان و نکبتبار برایمان تشریح میکند.
جنگ در داستانهای سلینجر به طرز هولناکی عشق و روابط انسانی را نابود میکند و سربازهای حاضر در جنگ اگر هم زنده به خانه برگردند اغلب ارتباط سالمشان را با دنیا از دست دادهاند (رجوع کنید به فرجام سرباز آمریکایی داستان ازمی، سیمور گلس در داستان یک روز عالی برای موز ماهی و یا والت گلس قصهی عمو ویگیلی در همین کتاب).
سلینجر نویسندهای است که به ظاهر همه چیز را ساده میکند. با توصیفها و ستایشهای ضمنیاش از مفاهیم انسانی به قصههایش رنگ و بویی کمابیش رمانتیک میدهد و به خصوص آنجایی که شخصیتهای اصلیاش کودک یا نوجواناند هرچه بیشتر در ذهن برخی از خوانندگان این تصور و تعبیر را ایجاد میکند که با نویسندهای غیرجدی و داستانهایی صرفاً سرگرمکننده طرف است. این کودکانِ عموماً عجیب و رؤیازده اما اغلب بر لبهی عمیقترین چاههای فلسفی ایستادهاند.
فرزند الوئیز (رامونا) در داستان «عمو ویگیلی…»، تدی در داستان «تدی»، ازمی در «تقدیم به ازمی با عشق و نکبت» و یا سیبل در «یک روز عالی برای موزماهی»را در نظر بگیریم، راوی «مرد خندان» که پسربچهای در آستانهی نوجوانی است و داستان عشقی ناکام مربی ورزشیشان را تعریف میکند…
در هر کدام از این داستانها اگر در برابر راویان یا شخصیتهای کم سن و سال نویسنده گارد بگیریم قطعاً مخاطب کتابهای سلینجر نخواهیم بود اما از طرف دیگر اگر هرکدام از این داستانها را دقیق بخوانیم، در همهشان بنمایههایی هست که آنها را از داستانهایی صرفاً خوشساخت و غافلگیرکننده جدا میکند.
(ازمی) پرسید: «مطمئنین یادتون نمیره اون داستان رو واسم بنویسین؟ لازم نیست فقط مال من باشه، میشه…»
گفتم محال است فراموش کنم. گفتم تا به حال برای کسی داستان ننوشتهام، اما به نظر میرسد حالا بهترین وقت است که دست به کار شوم.
سری تکان داد و پیشنهاد کرد: «هرچی بیشتر نکبتبار و رقتانگیز باشه بهتره. اصلاً با نکبت آشنا هستید؟»
گفتم نه دقیقاً، اما دارم هر لحظه و به اشکال مختلف با آن آشنا و آشناتر میشوم… (ص ۱۱۰)
نه داستان را پیشتر، احمد گلشیری با نام دلتنگیهای نقاش خیابان چهل و هشتم (در پرانتز، نُه داستان) از سوی نشر ققنوس ترجمه و روانهی بازار کرده بود اما به ادعای ویراستار نشر ماهی ترجمهی حاضر به متن اصلی و سبک و سیاق سلینجر نزدیکتر است.[۲]
به طور مثال، احمد گلشیری داستان «De Daumier-Smith’s Blue Period» را به «دلتنگیهای نقاش خیابان چهل و هشتم» برگردانده، عنوانی که در ترجمهاش معنی دو وجهی عبارت «Blue Period» منتقل نمیشود؛ یکی «دورهی اندوه یا دلتنگی» و دیگری «دورهی آبی» که به یک دورهی هنری در زندگی پیکاسو اشاره دارد.
گلشیری در پانویس توضیح داده که عنوان اصلی این داستان «دورهی آبی دو دومیه-اسمیت» است و دیگر اشارهای به دورهی آبی پیکاسو نمیکند. در حالیکه کاوه میرعباسی این عنوان را به شکل «دورهی آبی دو دومیه اسمیت» برگردانده و در پانویس اشارهی نسبتاً مفصلی به ارتباط این عنوان با دورهی آبی پیکاسو کرده است. حال سؤال اینجاست که باید بین این «دلتنگی» و آن «دورهی هنری» کدام را انتخاب کنیم؟ به نظر میرسد که در ترجمه به هر حال اغلب چیزی از دست میرود…
بچههای بزرگسال داستانهای سلینجر
[۱]به نقل از ویکیپدیای «تقدیم به ازمی با عشق و نکبت»