اعتماد به انتخاب دیگران (بخش دوم)
پیدا کردن کتاب مناسب و باکیفیت برای کودکان و نوجوانان یکی از دغدغههای همیشگی کسانی است که با این گروه سر و کار دارند. اما به انتخاب و معرفی چه کسانی میتوان اعتماد کرد؟ اعتماد به کتابفروشها، بررسی فهرست کتابهای پرفروش، مراجعه به فهرستهای کارشناسی شدهی کتاب کودک و نوجوان؟ یکی از این راهها رفتن به سراغ کسانی است که در حوزهی کتاب کودک و نوجوان کار میکنند. منتقدان، نویسندگان، تصویرگران، مترجمان و … برای همین تصمیم گرفتیم گهگاهی به سراغ این افراد برویم و از آنها بخواهیم کتابهای خوبی که در حوزهی ادبیات کودک و نوجوان خواندهاند، معرفی کنند.
پیدا کردن کتاب مناسب و باکیفیت برای کودکان و نوجوانان یکی از دغدغههای همیشگی کسانی است که با این گروه سر و کار دارند. اما به انتخاب و معرفی چه کسانی میتوان اعتماد کرد؟ اعتماد به کتابفروشها، بررسی فهرست کتابهای پرفروش، مراجعه به فهرستهای کارشناسی شدهی کتاب کودک و نوجوان؟ یکی از این راهها رفتن به سراغ کسانی است که در حوزهی کتاب کودک و نوجوان کار میکنند. منتقدان، نویسندگان، تصویرگران، مترجمان و … برای همین تصمیم گرفتیم گهگاهی به سراغ این افراد برویم و از آنها بخواهیم کتابهای خوبی که در حوزهی ادبیات کودک و نوجوان خواندهاند، معرفی کنند.
پیشنهادهای حمید اباذری (نویسنده و داور لاکپشت پرنده)
- گفتوگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگها، نویسنده: جمشید خانیان، تعداد صفحه:۱۸۴ ناشر: افق، سال انتشار: ۱۳۹۷
رهی قرار است برای کاری که نمیداند چیست یک دوچرخهی گران قیمت هدیه بگیرد. حتی مادر رهی نیز جواب درستی به پسرش برای این کار نمیدهد و تردیدهایش برای پذیرش این هدیهی گرانقیمت و مخفیکردن ماجرا از شوهرش، رهی را سردرگمتر میکند؛ اما بالاخره رهی قبول میکند که این کار یک روزه را بپذیرد، چون در شرایط عادی اگر بخواهد به دوچرخهی مورد علاقهاش برسد باید دو تابستان پشت هم جلوی پیتزافروشی لباس خرگوش بپوشد و تبلیغ کند تا پول خریدش را جور کند.
رهی راه میافتد و به خانهی خانم نقاش و همسرش میرود و هرچند از همان ابتدا نشانههایی مشکوک و غریب در خانه و رفتار زن و شوهر میبیند، اما کمکم متوجه میشود که قرار است فقط روی صندلی بنشیند و خانم نقاش از از روی طرح بکشد. البته علاوه بر اینها شوهر خانم نقاش هم که نمیتواند و یا نمیخواهد در آن روز در خانه بماند چند خواستهی دیگر از رهی دارد: اینکه مراقب خانم نقاش باشد، در صورت نیاز قرصهایش را به دستش برساند و اجازه ندهد از خانه بیرون برود.
فرم نو انتخابی نویسنده برای روایت رمان که در آن یک فصل شبیه نمایشنامه، صرفا صدای شخصیتها و گاه محیط شنیده میشود و در فصلی دیگر روایتی آشنا از فرم داستانی را میبینیم؛ استفاده از ایجاز و نشانه و نماد که کمتر در آثار نوجوان دیده میشود و به نظر میرسد از اعتماد نویسنده به مخاطب نوجوان و توانایی درک و کشفش میآید و دوگانههایی که از همان اسم رمان تا فصلبندی، تعداد شخصیتها و نقشهایی که میگیرند، زمانهای دوگانه روایت و حتی تابلویی که دو لته شده و … از جملهی ویژگیهایی رمان گفتوگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگها است.
- دروازهی مردگان؛ جلد اول: قبرستان عمودی، نویسنده: حمیدرضا شاهآبادی، تعداد صفحه: ۲۴۰، ناشر: افق، سال انتشار: ۱۳۹۷
در دورهی تاریخی مختلف، یکی در قاجار و دیگری معاصر، دو نوجوان درگیر ماجراهایی هستند. مجید در دورهی معاصر مادرش را از دست داده و دوران سختی را میگذراند. رضاقلی در دورهی قاجار دزدیده شده و در عمارتی مخوف مجبور به قالیبافی میشود در کنار سایر کودکان کار.
در رمان قبرستان عمودی دستنوشتههای رضاقلی از سرگذشتش و درد و رنجهایی که کشیده و از جمله مشاهداتش از سفری غریب به دنیای مردگان به طور اتفاقی به دست مجید میافتد. دستنوشتههایی که قرارست پسزمینهی تابلوی نقاشی پدر مجید شود و اما بعد از اینکه مجید آنها را میخواند به ارزش و اهمیتشان پی برده و در تلاش برای رمزگشایی و کشف رازهایی این دستنوشتهها زندگی خود و خانوادهاش را دستخوش تغییراتی میکند.
ارائهی تصویری قابل لمس از دوران قاجار برای مخاطب نوجوان؛ معرفی و حضور شخصیتهای تاریخی کمتردیده شده از جمله میرزا حسن رشدیه؛ داستانی جذاب و رازآلود و روایتهایی دوگانه از دو راوی با زبان و لحن متفاوت؛ توجه و اشاره به نقش تاریخ و اهمیت مطالعهی آن و در نهایت نمونهای خوب و موفق از خلق رمان ژانر ایرانی از جمله ویژگیها و نکات مثبت جلد اول رمان دروازه مردگان؛ قبرستان عمودی است.
- هرکول خانم بیست درصدی، نویسنده: فریبا کلهر، تعداد صفحه: ۳۰۴، ناشر: افق، سال انتشار: ۱۳۹۶
همسر الی افسونگر را موجوداتی به اسم جانخوار خوردهاند و تنها چیزی که برایش باقی مانده تفالههای جسد شوهرش است که با آن مجسمهای ساخته.
پسرش هم در مدرسه مشغول آموختن فوت و فن جادوگری است و تنها دلخوشی الی افسونگر نگاه به مجسمهی شوهر و تماس تصویری با پسرش است؛ اما این دلخوشیها هم با خراب شدن خانه و دزدیدهشدن مجسمهی شوهر ناگهان از بین میرود و با یک خواستگار از بالاشهر سرزمین جادوگری زندگی الی افسونگر به کلی دچار تحول میشود؛ اما قرار نیست همه چیز به خوبی پیش برود و الی افسونگر در دامی میافتد که خواستگار برایش چیده است.
پسر الی افسونگر هم که مدرسه را رها کرده و با انسانهای عادی زندگی میکند بعد از مدتی که متوجه غیب مادرش میشود، به سرزمین جادوگری برمیگردد و در این میان یک پسر معمولی هم که اجازهی ورود به این سرزمین را ندارد، همراهش میشود.
داستانی تالیفی از دنیای جادو و جادوگری بدون اینکه در آن در استفاده از فضاها و عناصر تکراری آثار ترجمهی مشابه زیادهروی کند و در عین حال از اشاره به آنها ابایی داشته باشد؛ داستانی جذاب و سرگرمکننده با ریتم تند و توجه به قصهگویی از جمله ویژگیهای رمان هرکول خانم بیست درصدی از خانم فریبا کلهر است.
- آدامس چهارشنبههای خوشبختی، نویسنده: سیدنوید سیدعلی اکبر، تعداد صفحه: ۲۴، تصویرگر: راشین خیریه، ناشر: افق، سال انتشار: ۱۳۹۵
آدامس چهارشنبههای خوشبختی داستان تصویری از نویسندهی نامآشنا آقای سیدعلیاکبر و تصویرگر خلاق و صاحب سبک راشین خیریه است. دختری به نام باهار، دنبال قوطیهای خالی نوشابه سطلهای آشغال را یکی یکی میگردد و در این میان یک جعبه پیدا میکند.
روی این جعبه نوشتهای عجیب است: چهارشنبههای خوشبختی. نوشتهای که شاید صرفا نام محصول و یا حتی یک تبلیغ باشد؛ اما این جمله برای باهار، دختر کار تنهای قصه یک معنا و بار رویایی دارد. برای همین راه میافتد و از آدمهای مختلف میپرسد امروز چه روزی است. چندان جوابی هم نمیگیرد چون همه سخت مشغول مشکلات و درگیریهای خودشان هستند. آنها حتی فرصت روبرو شدن با برآوردهشدن آرزوهایشان را هم ندارند.
حضور و توجه به کودکان کار در داستان بدون اینکه قصد برانگیختن حس ترحم و یا حتی همدردی با این کودکان باشد و برعکس ارائهی تصویر و نقش قهرمانی برای شخصیت اصلی؛ زبان و لحنی صمیمی که گاه شاعرانه میشود و گاه روزمره و در هر حالتی خوشخوان است و تصاویر و شخصیتهای ساده با رنگهای چشمنواز از ویژگیهای داستان تصویری آدامس چهارشنبههای خوشبختی است.
- دیو سیاه و موش سفید، نویسنده: محمدهادی محمدی، تعداد صفحه ۲۴، تصویرگر: کیوان اکبری، ناشر: مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان، سال انتشار: ۱۳۹۶
موش سفیدی خواب دیو سیاه را به هم میزند و از دیو چه انتظاری میتوان داشت جز اینکه موش را به سزای عملش برساند؟ دیو سیاه، موش سفید را در دستهایش فشار میدهد تا لهش کند اما وقتی دستهایش را باز میکند یک گربه سفید از توی پنجههایش بیرون میپرد. چه شد؟ موش سفید کجا رفت و گربه سفید از کجا آمد؟ دیو سردر نمیآورد و روزهای بعد هم این اتفاق برای دیو سیاه قصه تکرار میشود. وقتی که گربه را میخواهد به سزای عملش برساند سگی سفید ظاهر میشود و وقتی میخواهد سگ را له کند از بین پاهایش شیر سفیدی بیرون میپرد.
ما معمولا برای بیان مفاهیم انتزاعی و مضامین اخلاقی یا با توجه به مضمون به جملهها و ساختارهای پیچیده پناه میبریم که درک و دریافتشان حتی برای مخاطب بزرگسالتر هم سخت و گاه کسلکننده است و یا با توجه به مخاطب با سادهسازی بیش از حد از هدفمان دور میشویم. در دیو سیاه و موش سفید نویسنده با شناخت خوب مخاطب و تواناییهای جهان ذهنیاش در داستانی خوشخوان و سرگرمکننده با شخصیتهایی که به لطف تصاویر آشنا و دوستداشتنی شدهاند مضمون زیر را که در پشت جلد کتاب آمده است، به خوبی به مخاطب کودک منتقل میکند.
«خشم را هر چه بپروری، بزرگتر میشود، مهر هرچه بزرگتر باشد، باز جای مهر ورزیدن دارد.»
پیشنهادهای کتاب محبوبه نجفخانی (مترجم، عضو شورای کتاب کودک و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان)
- در مدرسهی کرمها این چیزها را درس نمیدهند، نویسنده و تصویرگر: سیمون لیا، مترجم: فرمهر منجزی، تعداد صفحه: ۱۹۰، ناشر: ایران بان، سال انتشار: ۱۳۹۶
کتابِ در مدرسهی کرمها این چیزها را درس نمیدهند، از گونهی رمانهای گرافیکی است. این داستان با زبانی طنزگونه ماجرای دوستی دو شخصیت متضاد را روایت می کند: کِرمی به نامِ مارکوس و پرندهای به نامِ لارِنس.
مارکوس خوابِ پرواز می بیند که یکدفعه از خواب می پرد و با پرندهای تپل و مُپل روبهرو میشود. او باید فوری فکرش را به کار بیندازد تا صبحانهی پرندهی تپل نشود. پس سرِ صحبت را با پرنده باز می کند. دربارهی خودش اطلاعاتی میدهد، پرسشهایی از پرنده میکند تا فرصت فکر کردن را از او بگیرد. میداند که مرگ و زندگیاش به همین لحظههای اول بستگی دارد و باید از این ثانیههای طلایی به خوبی استفاده کند.
میداند که هیچی کمکی در کار نیست و باید بدون توجه به درسهایی که در مدرسه کرمها یاد گرفته، با اتکا بر خود، برای رهایی از خورده شدن نقشه ای بکشد و از تمام مهارتهایش در حل مسئله استفاده کند. مارکوس با سرعتِ عمل و پیدا کردن راه حلهای آنی، خواننده را به این فکر میاندازد که مهارتهای مختلف را در شرایط متفاوت به کار برد.
در این کتاب جذاب و خوشخوان، کودکان در قالب داستانی طنزآمیز و با ترجمهای روان با مارکوس و لارِنس در سفرِ زندگی و تجربه اندوزی همراه می شوند. آن ها با فکر کردن و استفاده از مهارتهای زبانی و اجتماعی، خودشناسی، هویت و حل مسئله روبه رو میشوند. خواندن این کتاب را به همهی گروههای سنی پیشنهاد میکنم.
- رنگ خورشید، نویسنده: دیوید آلموند، مترجم: شهلا انتظاریان، تعداد صفحه: ۱۸۰، ناشر: ایرانبان، سال انتشار: ۱۳۹۵
داستانی که در یک روز شکل میگیرد. آمیزهای از واقعیت و تخیل و وهم، بدون مرز مشخصی بین اینها. ماجرا در یک روز تابستانی معمولی، دربارهی پسری به اسم دیوی است که مادرش او را راهی سفر میکند. دیوی کولهاش را میبندد. توی کوله، توشهی راه، چیزهای دلخواهش و اسباببازیهای دوران کودکیاش را میگذارد و به راه میافتد. در مسیرش، با افراد مختلفی روبهرو میشود.
شاهد قتلی میشود که معلوم میشود قتل نبوده. حرفهایی را میشنود که معلوم میشود شایعهای بیش نبوده. افراد آشنا با پدر و مادرش را میبیند و هر یک از آنها چیزی به او میگویند. خاطراتش را مرور میکند، خاطراتی بیشتر مربوط به پدرش که اخیراً به دلیل بیماری خاصی از دنیا رفته است و او هنوز نمیتواند با موضوع مرگ او کنار بیاید.
یکی از اهالی که معلول است مدتی با او همراه میشود و برای کنار آمدن با مسائل او را راهنمایی میکند. برایش از جنگها و اختلافها و کارگران معدن میگوید و پیامدهای مخرب آن. به لب چشمهای میرود که قبلاً با پدرش آنجا میرفته و پدرش را در آنجا میبیند. چشمش به روی دنیا باز میشود و با کوله باری از تجربه به خانه بازمیگردد. نویسنده که او را به حق مارکز ادبیات کودک میدانند، برای این اثرش، سبک رئالیسم جادویی را انتخاب کرده است تا فلسفهی هستی، رویارویی با فقدان و مرگ، بلوغ، جنگ، صلح، طبیعت و استفاده از زیباییهای آن را بنمایاند.
- لوییزیانا، نویسنده: کیت دی کمیلو، ترجمه: شیدا رنجبر، تعداد صفحه: ۱۸۴، ناشر: ایران بان، سال انتشار: ۱۳۹۸
مادربزرگ لوئیزیانا نیمههای شببیدارش میکند تا هر چه زودتر بروند و بالاخره با نفرینی که یک عمر است گریبانشان را گرفته روبرو شوند! از این برنامههای نیمهشبی قبلاً هم زیاد داشتهاند، ولی ظاهراً این بار فرق میکند.
کمی که از شهر دور میشوند لوئیزیانا متوجه میشود این بار برگشتی در کار نیست و دیگر هرگز دوستهای عزیزش را نخواهد دید. در این سفر ناخواسته لوئیزیانا با چهرهی جدیدی از مادربزرگش روبرو میشود و به حقایقی در مورد پدر و مادر و زندگی گذشتهاش پی میبرد. زندگی لوئیزیانا بهکل تغییر میکند و خود را در مقابل انتخاب دشواری میبیند. انتخابی که لازمهی آن شناخت خود و مقابله با باورهایی است که کنار گذاشتنشان، چالش بزرگی را خواهد طلبید.
تحول درونی نرم لوئیزیانا و دستیابی تدریجی او به آگاهی و شهودی که روشنگر زندگی پیش رویش خواهد شد، با قلم توانا و پر از احساس دی کمیلو آنچنان جلوی روی خواننده به تصویر کشیده شده است که خود را در کنارش میبیند و چهبسا که زیر لب بگوید، نگران نباش لوئیزیانا، اگر هیچکدام از اینها هم کمکت نکنند، من هستم. بیا اینجا!
- گمشدگان، نویسنده: مارگارت پیترسون هدیکس، ترجمه: پروین جلوهنژاد، ناشر: کتابسرای تندیس، سال انتشار: ۱۳۹۳
در معرفی کتابهای نوجوان، معمولاً جای مجموعهها بسیار خالی است. ازاینرو، به معرفی یکی از مجموعههای خواندنی و جذاب میپردازم: مجموعهی هشتجلدی علمی و تخیلی و تاریخی گمشدگان.
داستان با یک اتفاق عجیب و باورنکردنی شروع میشود: در یکی از ایالتهای آمریکا، هواپیمایی بهطور ناگهانی در باند فرودگاهی ظاهر میشود. مسافران آن هواپیما سیوشش کودک سهماهه هستند. هنگامیکه کارمندان فرودگاه کودکان را از هواپیما بیرون میآورند، هواپیما یکدفعه ناپدید میشود. همهی کودکان به فرزندخواندگی سپرده میشوند.
سیزده سال بعد، یکی از فرزندخواندهها به اسم یونا که شخصیت اصلی داستان است، همراه عدهای نوجوان هم سن خود نامههای مرموزی دریافت میکنند. در نامه، از فرزندخواندهها برای شرکت در اردویی دعوت شده است. در اردو، به یونا گفته میشود که باید سیوشش نوجوان منتخب اردو را با خود به گذشته ببرد تا با بخشهای تاریک و ناشناختهی زندگی خود روبهرو شوند. هر یک از آن نوجوانها شخصیتی بزرگ و مهم تاریخی است که «موسسهی نجات بین زمانی» در لحظهی وقوع حادثهای، بنا به دلایلی، آنها را ربوده و به قرن بیست و یکم آورده است.
جلدهای مجموعهی گمشدگان به ترتیب:
۱- پیدا شدگان. ۲- فرستادگان. ۳- کارشکنی. ۴- شکاف زمان. ۵- گرفتار. ۶- دورهی خطر. ۷- نمایش. ۸- رستگاری.
خواننده در هر جلد، با یکی از شخصیتهای مهم تاریخی، مانند ریچارد سوم – پادشاه سلسله بلانتاژنت در قرونوسطی-، ویرجینیا دِیر -نخستین کودک انگلیسی متولدشده در خاک آمریکا-، جیمز هودسون -دریانورد انگلیسی که قصد رسیدن به هند را داشت اما سر از کانادا درآورد-، زندگی خصوصی و تحصیلی و شغلی آلبرت اینشتین، زندگی خاندان رومانُف و شرایط سیاسی اجتماعی روسیه تزاری در اوایل قرن بیستم، چارلز لیندبرگ-نخستین خلبانی که یکسره از نیویورک به پاریس پرواز کرد – و روشن شدن گذشتهی شخصیت اصلی داستان که مسئولیت همه کودکان بر دوش اوست.
نویسنده در این مجموعهی هیجانانگیز علمی و تخیلی و سفر به زمان، با آمیختن تخیل و واقعیت، به طرح موضوعات پیچیدهای چون بحران هویت، فرزندخواندگی و مشکلات هماهنگی فرزندخواندهها با خانوادههای جدید میپردازد و خواننده را با واقعیتهای عجیب و خواندنی تاریخی آشنا میکند.
- واقعاً، جدی جدی!، نویسنده: امیلی ریوار، تصویرگر: کلر دولیسل، مترجم: پرناز نیری، تعداد صفحه: ۲۴، ناشر: انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سال انتشار: ۱۳۹۸
داستان در مورد بابابزرگی است بسیار خاص و دوستداشتنی که با عشق زیاد و تخیل بیحدومرزش هر بار برای نوهاش، شارلی، یک قصهی مندرآوردی تعریف و او را سرگرم و شاد میکند. گفتن و شنیدن این قصهها باعث میشوند که کمکم ارتباط عمیقی بین این دو شکل بگیرد و به رشد عاطفی و تخیل شارلی کمک کند و دوران کودکی او را پر از خاطرات خوش و لحظات شیرین و نور و رنگ و خوشبینی کند.
در لایههای متن و لابهلای تصاویر کتاب هم نقش قصهها را در ساختن خاطرات خوش کودکی برای شارلی میخوانیم و میبینیم؛ آن حس نزدیکی و لذت بردن از وجود هم آن حسی که قصهها میشوند پل ارتباطی بین پیری بابابزرگ و کودکی شارلی را میگیریم و لذت میبریم.
زمانی که بابابزرگ خوب قصهی ما به بیماری فراموشی دچار میشود، شارلی احساس میکند باید قدر لحظات زودگذر بودن با بابابزرگ را بداند و راه او را ادامه دهد؛ بنابراین، با اینکه خودش هنوز کودک است، دستبهکار میشود تا شاید به کمک همان چراغی که بابابزرگ روشن کرده بود، یعنی گفتن قصههای ساختگی، برای لحظهای هم که شده، بابابزرگ را سرگرم و شاد نگه دارد و از تاریکیها عبور دهد. خواندن این اثر را به کوچک و بزرگ توصیه میکنم.