ادبیات داستانی دهه شصت: سیاستزدگی.. و سیاستگریزی
حسن میرعابدینی در جلد سوم کتابش آثار آفریده شده در مقطع زمانی بعد از انقلاب ۵۷ تا سال ۱۳۷۰ را بررسی میکند. دورانی پراهمیت. آثار ابتدای این مقطع زمانی درگیر سیاستزدگی دوران هستند و آثار اواخر دهه شصت در تقابل با این سیاستزدگی به فضاهای ذهنی رو میآورند. دهه شصت همچنین دوران بعضی از مفصلترین یا مطرحترین رمانهای ادبیات داستانی ماست. علاوه بر دواثر پیشگفته از محمود دولتآبادی، رازهای سرزمین من و آواز کشتگان از رضا براهنی، داستان یک شهر و زمین سوخته از احمد محمود، کارهای اصلی اسماعیل فصیح و سمفونی مردگان عباس معروفی همه در این دهه نوشته شدهاند.
صدسال داستاننویسی ایران / جلد اول
نویسنده: حسن میرعابدینی
ناشر: چشمه
نوبت چاپ: ۶
سال چاپ: ۱۳۸۰
تعداد صفحات: ۴۰۰
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۶۲۱۴۱۴
حسن میرعابدینی در جلد سوم کتابش آثار آفریده شده در مقطع زمانی بعد از انقلاب ۵۷ تا سال ۱۳۷۰ را بررسی میکند. دورانی پراهمیت. آثار ابتدای این مقطع زمانی درگیر سیاستزدگی دوران هستند و آثار اواخر دهه شصت در تقابل با این سیاستزدگی به فضاهای ذهنی رو میآورند. دهه شصت همچنین دوران بعضی از مفصلترین یا مطرحترین رمانهای ادبیات داستانی ماست. علاوه بر دواثر پیشگفته از محمود دولتآبادی، رازهای سرزمین من و آواز کشتگان از رضا براهنی، داستان یک شهر و زمین سوخته از احمد محمود، کارهای اصلی اسماعیل فصیح و سمفونی مردگان عباس معروفی همه در این دهه نوشته شدهاند.
صدسال داستاننویسی ایران / جلد اول
نویسنده: حسن میرعابدینی
ناشر: چشمه
نوبت چاپ: ۶
سال چاپ: ۱۳۸۰
تعداد صفحات: ۴۰۰
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۶۲۱۴۱۴
ادبیات داستانی دهه شصت: سیاستزدگی.. و سیاستگریزی
یک نویسندهی جوان (جوان، البته در اواخر دهه شصت) دوران و نسل خودش را اینگونه توصیف کرده: «مهمترین ویژگی این دهه، شجاعتِ تجربه است… وجه ممیز این نسل با پیشینیان، نه سنوسال است و نه حتی گریز از سیاستزدگی، نحوهی نگاه است به جهان.. انسان هیچگاه چون این عصر به آینده و موقعیت حال خود نیندیشیده است.» این جملات را شهریار مندنیپور در مصاحبه با مجله گردون در سال ۱۳۶۹ گفته، زمانی که ۳۴ سال داشته است.
امروز آن صداهای جوان به نویسندگان باسابقه تبدیل شدهاند. حالا میتوان به ادبیات آفریده شده در دهه شصت به عنوان یک موضوع تاریخی نگاه کرد. کتاب حسن میرعابدینی یکی از اولین ارزیابیهای ادبیات داستانی این دهه است. کتابی که سال ۱۳۷۶ نوشته شده است.
حسن میرعابدینی در جلد سوم کتابش آثار آفریده شده در مقطع زمانی بعد از انقلاب ۵۷ تا سال ۱۳۷۰ را بررسی میکند. دورانی پراهمیت. سه سال اول این دوران زمانی است که تیراژ کتابها و مجلات افزایشی چشمگیر و بیسابقه دارد. همه آمدهاند بخوانند و مطلع شوند. کتابهای جلد سفید بیشتر از همه خریدار دارند، آثار ممنوعهی قدیم حالا بیرون میآیند اما خوانندگان فرصتی برای ادبیات جدی ندارند. خود نویسندگان هم در این دوران فرصتی برای تامل و نوشتن ندارند. وقایع به شتاب یکی بعد از دیگری اتفاق میافتند و نویسندگان هم وسط گود هستند.
از سال ۶۰ به بعد و با یکصدایی شدن عرصه سیاسی، ناگهان ریتم زندگی برای روشنفکران تغییر میکند. دوران خانهنشینی روشنفکران است و مهاجرتهای گسترده و کم شدن تفریحات شهری. دورانی که روشنفکرانی بازداشته شده از کار، ناچار به ترجمه رو میآورند و به همین نسبت کتاب خواندن هم رونق میگیرد، هرچند از نیمههای دهه با افزایش مشکلات اقتصادی کشوری که در جنگ است و بحران کاغذ، صنعت نشر دچار گرفتاریهای مالی میشود. بعد از جنگ هم دوران به صدا آمدن افکار جدید است.
این بستری است که بررسیهای حسن میرعابدینی در آن اتفاق افتاده است. او به تفصیل و با حوصله به طبقهبندی موضوعات و نویسندگان در این دهه میپردازد و بعد یکی یکی سراغ هر نویسنده و تکتک رمانها یا داستانهای کوتاه مهم او میرود. شیوه کار میرعابدینی به این ترتیب است. در دل هر طبقهبندی موضوعی، وقتی اسم نویسندهای را مطرح میکند مختصری درباره فضای ادبی کار آن نویسنده مینویسد، بعد سراغ آثارش میرود.
ابتدا خلاصه داستانش را به تفصیل شرح میدهد و سپس یک نقد کوتاه از آن ارائه میکند. کار او چیزی است مابین تاریخنویسی و سنجش کارنامه. به هرحال عاری از نظرات شخصی نیست. این تاریخ ادبیات داستانی دهه شصت است، به سنجش و نمرهدهی میرعابدینی.
میرعابدینی در فصل ابتدایی کتاب «در آستانه عصر رمان» به سراغ نویسندگان دهههای گذشته میرود و تتمه کار ادبی آنها در این دهه را بررسی میکند. جمالزاده که از او «کار تازهای منتشر نمیشود» تنها درمورد کارهایش دیگران کتابهایی مینویسند، هدایت که همچنان مورد توجه خوانندگان و محل کارهای پژوهشی است، تازهترین نوشتههای علوی، گلستان و بهآذین که «گواهِ به پایان رسیدن نسلی است که توان ایجاد دگرگونی در کار ادبی خود را از دست داده است» و کارهای ساعدی در خارج از ایران یا آخرین کارهای منتشرشده او در ایران که در مجموع از دید نویسنده بسیار پایینتر از دوران اوج او ارزیابی میشود.
میرعابدینی درباره گلستان چنین قضاوت میکند: «ابراهیم گلستان چهره ادبی تمامشدهای است که اشتیاقی برای تجدیدچاپ آثارش احساس نمیشود.» جملهای که نشان دهندهی تغییری است که در بیش از دو دهه از نوشته شدن این کتاب در جو عمومی ادبیات کشور ایجاد شده. بعید میدانم حالا اگر کتابی نوشته میشد نویسنده به این آسانی درمورد گلستان چنین مینوشت. گذر زمان ظاهرا به نفع ابراهیم گلستان عمل کرده.
دومین طبقهبندی موضوعی کتاب «وقایعنگاریهای داستانی» است. میرعابدینی ذیل این عنوان بیشتر آثاری را انتخاب کرده که شتابزده تلاش کردهاند زمانهی پرشتاب را در آثارشان انعکاس بدهند. زندگیِ مردمِ در اعماق، شرح مبارزات دوران رژیم پیشین، ماجراهای کارگری و… جملهای که در توصیف خیلی از این آثار استفاده میکند این است: «اغلب آثار این دوره عجولانه نوشتهشدهاند، پاسخی به مسائل روز بودهاند بدون اینکه جزء تازهای از هستی ما را روشن کنند.» میرعابدینی معتقد است حتی نویسندهای مانند گلشیری که ارزش داستان را در صناعتهای ادبی آن میداند در این دوره در آثاری مثل جبهخانه و حدیث ماهیگیر و دیو به فکر ابلاغ پیام است.
فصل بعدی «ادبیات اقلیمی و روستایی» است. در جلدهای پیشین هم فصلهای مشابهی به ادبیات اقلیمی و روستایی پرداخته شده بود.
میرعابدینی ابتدا به تفصیل آثار ادبیات اقلیمی جنوب و نویسندگانی مانند منیرو روانیپور، احمد محمود، اصغر عبداللهی، محمدرضا صفدری، مسعود میناوی، صمد طاهری، پرویز زاهدی، فتحالله بینیاز و غیره بررسی میشوند، آثاری که برخلاف ادبیات اقلیمی جنوب در دوره قبل از غرابت بدویت به سمت وهمناکی گرایش پیدا کردهاند (در دهه شصت ادبیات ما به شدت تحت تاثیر گارسیا مارکز قرار میگیرد)، و سپس مختصرتر به ادبیات اقلیمی شمال پرداخته میشود.
در ادامه میرسد به آثار نویسندهای که مفصلترین (و مثبتترین) شرح و بررسی را در کتاب دارد: محمود دولتآبادی که با رمان قطور کلیدر و دو اثر دیگرش جای خالی سلوچ و روزگار سپریشده مردم سالخورده در دهه شصت در یک شکوفایی ذهنی ادبی قرار دارد. دولتآبادی در این سه رمان، فضای روستاهای منطقهاش خراسان و زندگی فئودالی دهههای بیست و سی در روستاهای ایران را میکاود.
خیلی سربسته بگویم، آنهایی که هنوز کلیدر را نخواندهاند یا قصد خواندنش را هم ندارند میتوانند از این بخش از کتاب استفاده یا سواستفاده کنند و با خواندن این بخش از کتاب از آنچه در هشت جلد کلیدر گذشته اطلاع پیدا کنند.
البته میرعابدینی به اشکالاتی که دوستداران کلیدر به آن وارد میکنند هم اشاره کرده. اخوان ثالث که میگوید «میشد لااقل یک سوم یا دوسوم آن را خلاصه کرد» یا بزرگ علوی که «کلیدر اثری است ماندنی و نشانه تحول و تکامل ادبیات ایران دوران ما. اگر استادی هممقام و مرتبهی دولتآبادی آن را در دو جلد خلاصه کند و در دسترس خوانندگان عادی قرار دهد میتوان آن را در قله ادبیات صدسال اخیر ایران جا داد» اما از لحن و کلمات میرعابدینی میتوان به خوبی تشخیص داد تا چه حد شیفته این دو اثر دولتآبادی است.
دهه شصت همچنین دوران بعضی از مفصلترین یا مطرحترین رمانهای ادبیات داستانی ماست. علاوه بر دواثر پیشگفته از محمود دولتآبادی، رازهای سرزمین من و آواز کشتگان از رضا براهنی، داستان یک شهر و زمین سوخته از احمد محمود، کارهای اصلی اسماعیل فصیح (که مورد انتقاد شدید میرعابدینی قرار دارند) و سمفونی مردگان عباس معروفی همه در این دهه نوشته شدهاند.
«ادبیات و جنگ» چهارمین فصل کتاب به بررسی آثاری میپردازد که در این دهه درباره جنگ نوشته شدند. تازهآمدگانی از قصهنویسان مسلمان چون محسن مخملباف و رضا رهگذر تا سیدمهدی شجاعی و ناصر موذن که سعی داشتند جنگ را ثبت کنند اما «داستانها معمولا انتظاری ایجاد نمیکنند، براساس یک عقیده شکل گرفته است و به نتیجهای میرسند که نویسنده خواسته است» و نویسندگان حرفهای که معمولا مثل احمد محمود در زمین سوخته یا قاضی ربیحاوی در قصههای کوتاهش به جنوب یا جنگزدگان جنوبی پرداختهاند یا جواد مجابی و منصور کوشان که وضع روشنفکران در جنگ شهرها را موردنظر قرار دادهاند.
«سالهای پس از جنگ» از فصول اصلی کتاب است. دورانی که تعهدِ سیاسیِ رایج، جایش را به تعهد در قبال فرم و زبان ادبی میدهد. هرچند که امروز و از این فاصله میتوان این تغییر سلیقه را به اثر روانی شکست روشنفکران نسبت داد و عمل ناخودآگاه ذهن بعد از سرکوب دانست. در فصل اصلی بعدی یعنی «صداهای تازه» بیش از پیش به این مساله برمیخوریم. خواندن تعداد زیادی خلاصه رمان (البته اگر بتوان این آثار را در چارچوب خلاصهای از یک طرح داستانی گنجاند که اکثراً هم نمیشود) خواننده را گیج میکند.
کارهای نویسندگان جوان و «تازه» این دهه (همانها که امروز دیگر نویسندگانِ قدیمی هستند) پر است از وهم، روبرو شدن با خاطرات، گمشدگی، ناامیدی، سفر برای بازیافتن این خود، درهمآمیزی رویا و خیال با واقعیت، دوری از خیابانها و کارخانهها و شهرها و رفتن به سمت طرحهایی روشنفکرانه و کمپرسوناژ و…
شهریار مندنیپور، جعفر مدرس صادقی، رضا فرخفال، محمد محمدعلی و عباس معروفی این صداهای تازه هستند. کسانی که (منهای مدرس صادقی) جریان اصلی ادبیات دهه هفتاد را تشکیل میدهند؛ دههی گلشیری و شاگردانش. از قضا نگاه به گلشیری (که در فصل پس از جنگ به آن پرداخته شده) در این کتاب چندان مثبت نیست. حداقل نسبت به قضاوت امروزی.
میرعابدینی اساس کار گلشیری را در «توجه به پیوندهای انسان امروز با افسانهها و اسطورههای گذشتهی خانه» میبیند و اما «در همه داستانهایش حضور نویسندهای محسوس است که داستانهایی براساس تداخل متون مینویسد و وسوسهی توضیح شگردهای داستاننویسی در داستان و پرداختن به آداب احضار ارواح و اجنه در کارش آشکار است.
به طوری که گاه آنقدر در فکر به نمایش گذاشتن قدرت تکنیکی خویش است که خودجوشی و شور داستان را از دست میدهد و به تصنع میگراید.» میرعابدینی همچنین به کمکاری گلشیری در این دهه اشاره میکند «گلشیری به نسبت برخی از نویسندگان همنسل خویش کمکار مینماید. خودش علت را در مشکلات بررسی و ممیزی، و کمالطلبی خود میداند» و به قول معروف او اشاره میکند که «من منتظر تحمل زمانهام. من از کار مخفی، از پسله حرف زدن بدم میآید.
من کار یک داستاننویس را در لحظه خلق اثر جستجوی تکنیک میدانم، پیام مساله بعدی است» اما میرعابدینی پناه بردن به حکایتهای کهن ایرانی اسلامی در آثار او را نوعی در پسله حرف زدن و به زبان اشارت ادای مقصود کردن میداند و در مجموع به عقیده گلشیری در بازگشت به سرچشمههای ادب بومی و پیوند زدن آن با دستاوردهای جهانی داستاننویسی معتقد نیست.
«رمانهای تاریخگرا» و «داستاننویسان زن» دو فصل دیگر این کتاب هستند. کارهای رضا جولایی در اولی و کارهای منیرو روانیپور و شهرنوش پارسیپور و چندین و چند نفر دیگر مثل زویا پیرزاد و فرشته مولوی در دومی بررسی شدهاند.
صدسال داستاننویسی ایران از دور کتابی مرجع و برای مراجعه در موقع لزوم به نظر میرسد. اما خواندن سر تا ته آن (لااقل در جلد سوم که ۴۰۰ صفحهای از کل کتاب را در برمیگیرد) هم لطف خاص خود را دارد. علاوه بر نقد و نظرهای حسن میرعابدینی مولف این کار پرزحمت، دیدی کلی از ادبیات داستانی ایران به خواننده میدهد.
بدون داشتن این دید کلی، خوانندهی رمان یک خوانندهی متفنن است. جدی نیست. همچنین میتوان تغییرات بسیار زیاد در جو عمومی ادبیات داستانیمان را به صورتی ملموس متوجه شد. ادبیات در دهههای بعد از ذهنیگرایی اواخر این دهه و دهه هفتاد دور شد. اما خب چالههای دیگری در راه بود! ادبیات داستانی دهههای هشتاد و نود هم میتواند موضوع کار جامع مشابهی قرار گیرد.
2 دیدگاه در “ادبیات داستانی دهه شصت: سیاستزدگی.. و سیاستگریزی”
کاش درباره ی سمفونی مردگان بیشترمی نوشت
در وینش پروندهای درباره این کتاب منتشر کردیم، شاید خوندنش براتون جالب باشه.