آرمانشهر
آرمانشهر معادل فارسی Utopia عنوان اثری به همین نام از تامس مور است. ریشه آن دو واژه یونانی ou به معنای «نه» و topos به معنای «مکان» اند که یعنی «ناکجا». اندیشمندان و نویسندگان بسیاری، از افلاطون گرفته تا مارکس و فوکویاما در این باره اظهارنظر کردهاند. نگاه بکنیم به بعضی از کتابهایی که به فارسی دربارهی «آرمانشهر» یا همان اتوپیا منتشر شدهاند.
آرمانشهر معادل فارسی Utopia عنوان اثری به همین نام از تامس مور است. ریشه آن دو واژه یونانی ou به معنای «نه» و topos به معنای «مکان» اند که یعنی «ناکجا». اندیشمندان و نویسندگان بسیاری، از افلاطون گرفته تا مارکس و فوکویاما در این باره اظهارنظر کردهاند. نگاه بکنیم به بعضی از کتابهایی که به فارسی دربارهی «آرمانشهر» یا همان اتوپیا منتشر شدهاند.
رساله جمهور افلاطون اولین جایی است که به صورتی نظاممند بشریت به آرمانشهر فکر میکند. افلاطون در کتاب جمهور ضمن پرداختن به مفاهیمی چون عدالت، جامعه خیالی آرمانی را تصویر میکند و به توصیف چگونگی و قوانین و قواعد آن میپردازد. موضوع کتاب قوانین گفتگو درباره مسایل سیاسی و بازنمایی پندار افلاطون درباره قانون و داد است و شاید آخرین نظرهای حکیم را درباره شهر خوبان یا مدینه فاضله شامل است.
در جهان اسلام نخست فارابی به این مفهوم میپردازد و در دنیای پس از قرون وسطی غرب تامس مور اولین کسی است که به اتوپیا فکر کرد و مبدع این کلمه بود. کتابهایی که تا اینجا از آنها نام برده شد آثار کلاسیکی در این حوزه هستند که پیش از این به کرات معرفی شدهاند اما کتابهای دیگری نیز در این زمینه در سالهای اخیر تدوین شدهاند که فهرستوار در این مقاله به آنها اشاره میشود.
آرمانشهر، در کتابها
آینده فراانسانی ما با عنوان دوم پیامدهای انقلاب بیوتکنولوژی یکی از این کتابهاست. فوکویاما در این کتاب هم به سبک و سنگین کردن آینده بشریت مشغول است. او انقلاب در بیوتکنولوژی را وجه اصلی تغییر در آینده میبیند اما مسالهی اساسی او این است که سرشت این پساانسان مصنوعی چه خواهد بود؟ چه اخلاقیاتی خواهد داشت؟ ارزشهای سیاسی که دستاورد قرنها مدنیت است در آن زمانه چه جایگاهی دارند، و چه سرنوشتی در انتظار حقوق بشر است؟ فوکویاما برای هیچ یک از پرسشها پاسخی در آستین ندارد، اما به چشم او ظرفیتهای ویرانگر آیندهی دور از همینجا پیداست.
فراانسان و ملالتهای آن
«بازگشت به عصر طلایی دور است و غیرقابل دسترس. ساختن شهر افسانهای ناممکن است. شدنی هم که باشد فاجعه به بار میآورد. حرکت در چارچوب واقعیت موجود ناامیدکننده است و بیزاریآور. پس چه باید کرد؟» (ص.۱۲)
جملات فوق بخشی از مقدمه سوسن شریعتی بر کتاب آیا باید از اتوپیا اعاده حیثیت کرد؟ نوشته کریستیان گودن است. مترجم در این مقدمه ضمن نوشتن شرحی کوتاه بر چرایی ترجمه این کتاب گویی ابتدائاً در صدد اعاده حیثیت از ترجمهی اثریست که به زعم خودش نوشته فیلسوفیست نه چندان بهنام آن هم در بازار کتابی مملو از آثار ترجمهشده و جامعهای که اذهان آشفته در آن از اتوپیازدگی علاج نیافتهاند.
در دفاع از آرمانشهر