سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

آدمیت، علیه دیگران

آدمیت، علیه دیگران

 

«انحطاط تاریخ‌نگاری در ایران» مجموعه مقالات فریدون آدمیت است که در طی سال‌ها درباره موضوع تخصص او یعنی مشروطیت و تاریخ‌نگاری انقلاب مشروطه در نشریات به چاپ رسانده است. در این متن به خصوص به یکی از مقالات مشهور او «آشفتگی در فکر تاریخی» پرداخته شده که در آن فریدون آدمیت به تندی دیدگاه‌های احمد فردید، جلال آل احمد و مهدی بازرگان پیرامون مشروطیت را زیر سوال می‌برد.

«انحطاط تاریخ‌نگاری در ایران» مجموعه مقالات فریدون آدمیت است که در طی سال‌ها درباره موضوع تخصص او یعنی مشروطیت و تاریخ‌نگاری انقلاب مشروطه در نشریات به چاپ رسانده است. در این متن به خصوص به یکی از مقالات مشهور او «آشفتگی در فکر تاریخی» پرداخته شده که در آن فریدون آدمیت به تندی دیدگاه‌های احمد فردید، جلال آل احمد و مهدی بازرگان پیرامون مشروطیت را زیر سوال می‌برد.

 

 

کتاب «انحطاط تاریخ نگاری در ایران» برای نخستین بار در سال ۱۳۹۴ به زیور طبع آراسته شد. این کتاب مجموعه مقالات زنده یاد دکتر فریدون آدمیت است که در طی چند دهه در نشریات مختلف پیرامون تاریخ‌نگاری، بالاخص تاریخ‌نگاری مشروطیت و قاجار، که تخصص اصلی آن روانشاد بود، نگاشته شده و توسط سیدابراهیم اشک شیرین گردآوری شده است. کتاب شامل چهار بخش است. بخش اول به مسائل نظری در تاریخ‌نگاری به طور عام و تاریخ‌نگاری مشروطه به طور خاص می‌پردازد. بخش دوم جستارهایی درباب دوران قاجار و مشروطه است و بخش سوم به کتاب‌های متفکران مهم دوران مشروطه، سه مکتوب میرزا فتحعلی آخوندزاده و سه مکتوب و صدخطابه میرزا آقاخان پرداخته و به نقد و داوری آن‌ها می‌نشیند. و در آخر بخش چهارم گفت‌وگوی های زنده‌یاد آدمیت با مجلات است.

فریدون آدمیت را به تحقیق می توان مهم‌ترین و جدی‌ترین تاریخ‌نگار مشروطیت دانست. آدمیت که تحصیلات خویش را در انگلستان به پایان رساند، پس از فراغت از تحصیل به ایران بازگشت و به کار در وزارت خارجه مشغول شد. درکنار آن، تحقیقات مفصل خویش را درباره مشروطیت و زمینه‌ها و عوامل پیدایش آن شروع کرد و چند ده کتاب ماندگار و مقاله دراین حوزه به رشته تحریر درآورد. کتاب‌هایی چون: اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده، اندیشه‌های میرزا آقاخان کرمانی، فکر آزادی، اندیشه ترقی و حکومت قانون و…

کتاب انحطاط تاریخ‌نگاری در ایران همان طور که پیش‌تر ذکر آن رفت مجموعه مقالات آدمیت درباب مشروطیت و تاریخ‌نگاری آن است. ولی مهم‌ترین و صدالبته جنجال‌برانگیزترین مقاله این کتاب، مقاله «آشفتگی در فکر تاریخی» است که آن روانشاد به نقد دیدگاه‌های فردید، آل احمد و بازرگان درباره مشروطیت می‌پردازد. نخستین بار این مقاله در سال ۱۳۶۰ در نشریه جهان اندیشه انتشار یافت. نویسنده در توضیح عنوان مقاله می‌گوید: «اما آشفتگی در فکر تاریخی از چیست؟ از مُثله کردن قضیه‌های تاریخی، مسخ کردن واقعیات تاریخی، تحریف حقایق تاریخی، وقایع را زیر منگنه مانوسات ذهنی قرار دادن، و درنهایت گذشته را در قالب تنگ مفروضات و معادلاتی گنجاندن که مغایر روح تاریخ زمان وقوع حوادث باشد.» آدمیت سپس به داوری نظر احمد فردید درباره مشروطیت که معتقد بود: «مشروطیت دفع فاسد به افسد است. صدر تاریخ ما، مشروطیت، ذیل تاریخ غرب است. مشروطیت بالکل و بالتمام غربزده مضاعف است. ماسونیت زدگی و از آنجا یهودیت زدگی بطور کلی از لوازم مشروطه و انقلاب مشروطه بود که در حکومت قلدری پهلوی تکامل حاصل کرد.» می‌پردازد و درنقدی جاندار سخنان وی را رد می‌کند: «این خود نظرگاهی است و نویسنده در اندیشه‌اش آزاد. همچنان که هستند اقران فاشیست‌مشربی که آزادی را زهرِ مُهلکِ اجتماع و دموکراسی را بدترین نظام‌های جهان می‌شمارند. ولی مشروطیت، یعنی حکومت عقلانی با اصول، یعنی حکومت مسئول در تقابل خودکامگی فردی و دولت نامسئول. و تنها به همین ماخذ نظر نویسنده را طرد می کنیم….لاجرم، اگر عاقبت تعلیمات فلسفی آن استاد(فردید) از تلامذه حکیم هَیدگر به این‌جا می رسد که “روش شناسی علمی” جدید را “خواب‌های بی‌ربط” بشماریم و “علومات انسانی آشفته و پریشان غربی” را به هیچ بگیریم. و “عقل غربی” را سربه‌سر پلید و ویران‌گر بدانیم؛ بالاخره نظام مشروطیت را در قیاس طاعون استبداد آسیایی “دفع فاسد به افسد” بشناسیم. پس به تعبیر سید جمال الدین اسدآبادی: خاک برسر این‌گونه حکیم و خاک برسر این‌گونه حکمت… و حکمتی به قدر چراغ موشی، روشنی نبخشد.»

شاید هیچ کس به اندازه آدمیت با آن پشتوانه علمی و تاریخی و قلمی تاثیرگذار نمی‌توانست جوابی درخور به رطب و یابس‌های احمدفردید درباره مشروطیت بدهد. آن هم در زمانی که احمد فردید در چرخشی اساسی از تئوریسین حزب رستاخیز و مهمان ثابت برنامه‌های علیرضا میبدی در رژیم پیشین، تبدیل به متفکری انقلابی شده و برصدر مجالس جماعت تازه برسرکار آمده می نشست. باری! تنها مرد این میدان و کارزار، آدمیت بود که نه بیم جان داشت و نه خوف مال تا با قلم نافذش، ناقوس رسوایی این حکیم شعبده‌باز را سر دهد.

احمد فردید تنها فردی نبود که آدمیت در این مقاله به نقد وی نشست. دو چهره دیگر از زیرتیغ نقد آدمیت جان سالم به در نبردند. جلال آل احمد و مهدی بازرگان.
آل احمد که یکی از مریدان و از اعضای حلقه ثابت فردید بود، در کتاب غرب زدگی و درخدمت و خیانت روشنفکران نقدهای بی‌پشتوانه‌ای را متوجه نهضت مشروطیت می‌کند که آدمیت به چند نقد آن‌ها می‌پردازد و بی‌مبنایی سخن ناقد را عیان می‌کند. به عنوان مثال آل احمد مشروطیت را حاصل دسیسه شرکت انگلیسی نفت می‌داند و قانون اساسی آن را «سندکهنه بی‌مصرفی» می‌داند. آدمیت در جوابی ساده و موجز به این سخنان، می نویسد: «نهضت مشروطیت آن‌گاه تشکل یافته بود که کار شرکت نفت هنوز به استخراج نفت نرسیده بود، چه برسد به این‌که دستگاه سیاسی تعبیه کرده باشد. اساساً چگونه ممکن است ظهور نهضتی را به پای شرکتی بگذاریم که هنوز نه پایگاه نیرومند اقتصادی داشت، و نه اعتبار سیاسی کسب کرده بود.» و در آخر، آدمیت در ارزیابی نهایی پیرامون نوشته‌جات آل احمد می‌نویسد: «غرب‌زدگی نوشته پریشان و سست‌مایه‌ای است. آن کتاب [در خدمت و خیانت روشنفکران] نیز جُنگی را می‌ماند که هرچه نویسنده در عمرش خوانده به درون آن فروریخته، چیزهایی پراکنده و ناجور بدون این‌که ذهن نویسنده چنین توانایی را داشته باشد که به آن‌ها انسجام ببخشد، اگر از اصل انسجام‌پذیر باشد… زنبیل حاج فرهادمیرزا معتمدالدوله یکدست‌تر و مربوط‌تر است تا آن دفتر خیانت روشنفکران روسیاه ما!»

فریدون آدمیت در آخرین بخش از مقاله خویش به نقد مفصل سخنان مهدی بازرگان درباره مشروطیت می‌پردازد. بازرگان درباره انقلاب مشروطیت می‌گوید: «چون انقلاب مشروطیت آن‌طور که باید عمیق و اساسی و همراه با رشد اجتماعی و سیاسی ملت و روحانیت نبود، در حدود کاغذ و ظواهر توقف کرده» و در جایی دیگر درباره روشنفکران مشروطه سخنی بدین مضمون بیان کرده است: «ما مصرف‌کننده فاضلاب اروپا، چه غرب و چه شرق، بوده‌ایم» آدمیت در تعریضی به این سخنان نوشته: «او که خود پایه‌ای در روشنفکری ندارد، تاثیر فکری روشنفکران را در ساختن ایدئولوژی مشروطیت، و تاسیس نظام پارلمانی که اثر فعل آنان بود به قلم نمی‌آورد.» آدمیت در آخر مقاله در پاورقی به ذکر خاطره دکتر علی شایگان از مهدی بازرگان می‌پردازد. هنگامی که دکترعلی شایگان مهدی بازرگان را برای پست وزارت فرهنگ پیشنهاد می‌کند، دکتر مصدق با این پیشنهاد مخالفت کرده و می‌گوید: «بازرگان به درد این کار نمی خورد و اولین کاری که بکند این است که چادر بر سر بچه‌های مدرسه بکند» اگرچه این خاطره تا به حال در هیچ منبع دیگری ذکر نشده است ولی به فرض صحت قول منتسب به مصدق، بایست گفت این داوری مصدق درباره بازرگان دقیق و مبتنی بر واقع بود. بازرگان ملای مکلایی بود که موسیقی را نفی می‌کرد (مهدی بازرگان، عشق و پرستش یا ترمودینامیک انسان) و هم‌حزبی‌ها و هم‌فکرهایش، شدیدترین سخت گیری‌ها را نسبت به زنان در آموزش و پرورش روا داشتند که با تایید بازرگان همراه بود (خاطرات عزت الله سحابی، جلد ۱، ص۱۳۸٫ درباره تنبیه دختران و معلمان آرایش کرده توسط یدالله سحابی)

کتاب انحطاط تاریخ نگاری در ایران به جز مقاله مهم و تاثیرگذار «آشفتگی در فکر تاریخی» مقالات ارزشمند دیگری چون برخورد افکار و تکامل پارلمانی در مجلس اول، عقاید شیخ فضل الله نوری، یک نامه تاریخی و .. دارد و خواندن این کتاب به خواننده در فهم هرچه بیشتر تحولات مشروطه کمکی شایان خواهد کرد.

 

 

مشروطه
فریدون آدمیت

  این مقاله را ۴۹ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *