سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

آخرین آدم در دنیای کرگدن‌ها

آخرین آدم در دنیای کرگدن‌ها


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

کرگدن اوژن یونسکو آینه‌ی تمام‌نمایی از جامعه‌ای است که دیگر نمی‎داند چه چیزی طبیعی است و چه چیزی نه. در صفحه‌ی ۴۳ کتاب، برانژه (شخصیت اصلی نمایشنامه) خطاب به دوستش ژان جمله‌ای می‎گوید که شاید بتوان آن را شالوده‌ی کل نمایشنامه دانست. «اصلا زندگی کردن یک چیز غیرعادی است.» بسیاری معتقدند تمام حرف یونسکو در نمایشنامه‌ی کرگدن نفی حکومت‎های توتالیتر است.

کرگدن

نویسنده: اوژن یونسکو

مترجم: سحر داوری

ناشر: بیدگل

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۱۶۸

کرگدن اوژن یونسکو آینه‌ی تمام‌نمایی از جامعه‌ای است که دیگر نمی‎داند چه چیزی طبیعی است و چه چیزی نه. در صفحه‌ی ۴۳ کتاب، برانژه (شخصیت اصلی نمایشنامه) خطاب به دوستش ژان جمله‌ای می‎گوید که شاید بتوان آن را شالوده‌ی کل نمایشنامه دانست. «اصلا زندگی کردن یک چیز غیرعادی است.» بسیاری معتقدند تمام حرف یونسکو در نمایشنامه‌ی کرگدن نفی حکومت‎های توتالیتر است.

کرگدن

نویسنده: اوژن یونسکو

مترجم: سحر داوری

ناشر: بیدگل

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۱۶۸

 


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

 

دنیای مدرن، انسان‌ها را به سمت نسبیت‌گرایی، قضاوت نکردن و طبیعی انگاشتن بسیاری از ناهنجاری‌ها سوق می‌دهد، اما مرز باریکی میان طبیعی انگاری و عادت کردن وجود دارد. فرقی ندارد در کدام نقطه قرار داری، خود را چطور انسانی می‎بینی، روشنفکر هستی یا دیکتاتورمآب، مسائل روز جامعه برایت اهمیت دارد یا نه، فردگرایی یا جمع‎گرا؛ این مرز آن‌قدر باریک است که می‎تواند تو را به‌خوبی در خود فرو ببرد و کمتر کسانی هستند که بتوانند فاصله‌ی خود را از اکثریت حفظ کنند و محکم بگویند: «من آخرین آدمم، به خاطر می‎مونم! من تسلیم نمی‌شم!»  اینکه خود را آخرین نفر بدانی مسئولیت بزرگی است، اوژن یونسکو در نمایشنامه‌ی کرگدن این مسئولیت را به دوش می‌کشد.

کرگدن اوژن یونسکو آینه‌ی تمام‌نمایی است از جامعه‌ای که این مرز را رد کرده و حالا در مردابی فرو رفته که نمی‎داند دیگر چه چیزی طبیعی است و چه چیزی طبیعی نیست. در صفحه‌ی ۴۳ نمایشنامه، برانژه (شخصیت اصلی نمایشنامه) خطاب به دوستش ژان جمله‌ای می‎گوید که شاید بتوان آن را شالوده‌ی کل نمایشنامه دانست. «اصلا زندگی کردن یک چیز غیرعادی است.»

به نظر می‌رسد یونسکو در دنیای خارج از نمایشنامه هم همین نظر را درباره‌ی زندگی دارد؛ او یکی از نمایشنامه‌نویس‌های برجسته‌ی قرن بیستم بود که آثار فوق العاده‌ای در طول دوره‌ی حیاتش خلق کرد اما کرگدن را می‌توان بهترین و تأثیرگذارترین اثر و در واقع برداشت او از جامعه دانست. اوژن یونسکو در کرگدن هم نگاهی همه‌جانبه به اتفاقات سیاسی دورانش داشته و هم کتابش را به یک اثر تماماً شخصی بدل کرده که در همه جایش می‌توان رد پای مهر نویسنده‌اش را پیدا کرد.

اگرچه مهم‌ترین دورن‌مایه‌ی کتاب همان به تصویر کشیدن زندگی غیرعادی است که برانژه حرفش را به ژان می‎زند، اما این همه‌ی آن چیزی نیست که این نمایشنامه می‎خواهد به ما بگوید. روایت یونسکو از جامعه طنزی تلخ است که چند رو دارد؛ به آن می‌خندیم در عین اینکه شدیداً متأثر و گاهی وحشت‌زده‌مان می‌کند.

 

انتخاب کن کرگدن شوی

در یک روز تعطیل بخشی از مردم یک شهر کرگدنی را می‎بینند که آزادانه در شهر گردش می‎کند. پیرامون این اتفاق عجیب بحث‎های زیادی بین مردم شکل می‎گیرد. در روزهای آتی تعداد کرگدن‌ها زیادتر و نمایشنامه‌ی یونسکو هم دقیقاً از همین نقطه آغاز می‎شود.

چند روز پس از شروع واقعه، زمانی که از هر جای شهر یک کرگدن سبز می‎شود، مردم می‌فهمند در واقع این انسان‎ها هستند که با یک انتخاب، تصمیم می‎گیرند که به کرگدن تبدیل شوند. شگفت اینکه مردم جامعه‎ای که یونسکو ترسیمشان می‌کند به جای اینکه از این وقایع تعجب کنند، تلاش می‌کنند با جامعه‌ی جدید هماهنگ شوند.

پیرامون این اتفاق از همان ثانیه‌های اول بحث‎های زیادی شکل می‎گیرد که یکی از جالب‎ترین‌هایشان، گفت‌وگوی میان دو شخصیت اصلی داستان برانژه (کسی که تا انتها با کرگدن شدن مخالفت می‌کند) و دودار (کسی که برای کرگدن شدن یا نشدن برای افراد آزادی انتخاب قائل است) است:

 

برانژه: به نظر شما این قضیه طبیعیه؟

دودار: دیگه از کرگدن طبیعی‌تر چیه؟

برانژه: اما آدمی که تبدیل به کرگدن بشه، بی‌برو برگرد غیر طبیعیه

دودار: اه، بی‌برو برگرد!… می‌دونید…

برانژه: بله بی‌برو برگرد غیرطبیعیه، مطلقاً غیرطبیعی!

دودار: ظاهراً خیلی از خودتون مطمئنید. آدم از کجا بفهمه تا کجا طبیعیه، از کجا به بعد میشه غیرطبیعی؟ جناب عالی می‌تونید این مفاهیم رو توضیح بدید. مفهوم طبیعی بودن رو، غیر طبیعی بودن رو؟ نه از نظر فلسفی کسی تونسته این مسئله رو حل کنه، نه از نظر پزشکی، شما که باید اینو خوب بدونید.

 

کرگدن

 

بحث‌های این چنینی از ابتدا تا انتهای نمایشنامه زیادند. در واقع یونسکو کل نمایشنامه‎اش را بر پایه‌ی همین جدل‌ها است که صورت می‌دهد، تا جایی که حتی تا آخرین صفحه‌ی نمایشنامه هم این  صحبت‌ها تمامی ندارند.

 

کرگدن را چگونه تحلیل کنیم؟

نمایشنامه‌ی کرگدن خوراک مناسبی برای آن دست از جامعه‎شناسان است که دوست دارند مسائل اجتماعی را با کمک آثار ادبی تحلیل کنند، زیرا معتقدند آثار ادبی برخواسته از جامعه‎ای است که نویسنده در آن زندگی می‎کند، اما قبل از اینکه به تحلیل این اثر بپردازیم بهتر است نگاهی به زندگی شخصی نویسنده‌اش بکنیم.

اوژن یونسکو فرزند مادری فرانسوی‌تبار و پدری رومانیایی بود که از نظر فرهنگی با هم تفاوت‌های زیادی داشتند. این مسئله بعدها دوگانه‎ای عمیق در ذهن او ایجاد کرد که همیشه آزارش می‎داد اما در کنار این رنج بینشی هم به او بخشید تا بتواند به‌درستی و با نگاهی غیرمتعصبانه اطرافش را ببیند و قضاوت کند.

 

اوژن یونسکو

 

دو نکته‌ی دیگر هم در زندگی شخصی یونسکو وجود دارد که این شکاف را عمیق‎تر می‌کند. سال‎های کودکی و نوجوانی اوژن میان دو جنگ جهانی گذشت و از طرف دیگر پدر اوژن که در رومانی زندگی می‎کرد به جنبش فاشیسم پیوست و بعد از شکست آلمان هم به سمت کمونیست‎ها رفت. یونسکو برخلاف پدرش همیشه از نظام‎های تمامیت‎خواه بیزار بود و احتمالاً دلیل اصلی این تنفر گرایشات پدر و برخی از دوستانش بوده است. تمام آنچه یونسکو در زندگی‎اش تجربه کرده بود به او کمک می‌کرد تا یکی از مهم‎ترین و تأثیرگذارترین نمایشنامه‎های قرن بیستم را بنویسد. کرگدن در سال ۱۹۵۹ نوشته شد. در آن سال پایانی دهه‌ی ۱۹۵۰ شاید تأثیرگذارترین مسئله‌ی سیاسی اتفاقاتی بود که بسیار سریع توسط فیدل کاسترو در کوبا رقم می‎خورد، بخشی از اثر یونسکو در واقع واکنشی به این اتفاقات بوده است. در واقع پیش‌روی کاسترو در کوبا مزید بر علت شد که بار دیگر و این‌بار با تأکید و طنازی بیشتری اوژن یونسکو نظرات سیاسی‎اش را بازگو کند.

برخی از کسانی که اصرار دارند این کتاب را سیاسی تحلیل کنند معتقدند تمام حرف یونسکو در نمایشنامه‌ی کرگدن نفی حکومت‎های توتالیتر است. یونسکو هیچ‌گاه هیچ‌گونه‌ای از ایدئولوژی را نپذیرفت و همواره در زندگی‎اش سعی کرد تمام نظام‎های تمامیت‎خواه را که از نظرش انسانیت را از آدم‎ها سلب می‎کنند، نفی کند. اما این کم‎بینی است اگر بخواهیم وجوه روان‎شناختی و جامعه‎شناختی شاهکار یونسکو را نادیده بگیریم و به همین دیدگاه‌های سیاسی بسنده کنیم.

کرگدن را می‎توان طبق نظر امیل دورکم، جامعه‌شناس فرانسوی درباره‌ی آنومی هم تحلیل کرد. دورکم جامعه‌ی دچار آنومی را جامعه‎ای می‎داند که در آن ناهنجاری‎های زیادی وجود داشته باشد. جامعه‎ای که یونسکو در کرگدن به تصویر می‎کشد جامعه‌ای است که با سرعت بسیار بالا به سمت آنومیک شدن پیش می‎رود. تغییرات در چنین جامعه‎ای چنان سریع است که در بسیاری از موارد نمی‎توان به‌راحتی آن‌ها را تحلیل کرد. سرعت همرنگ شدن جامعه با این تغییرات از آن هم سریع‎تر است، ‎طوری که امری که تا همین چندی پیش یک امر طبیعی تلقی می‎شد حالا غیرطبیعی می‎نماید و امر مخالف آن که در حالت عادی وضعیتی کاملاً ناهنجارانه تلقی می‎شد حالا طبیعی‎ترین اتفاق ممکن است.در نمایشنامه‌ی یونسکو امر طبیعی و غیرطبیعی عملاً جابه‎جا شده اما به جز چند روز اول نه کسی از این بابت شوکه می‎شود و نه این وضعیت پیش آمده برای کسی غیرطبیعی است.

کرگدن را می‌توان براساس نظریه‌ی همرنگی با جماعت نیز بررسی کرد. روانشناسی اجتماعی همرنگی با جماعت را به این شکل معنی می‌کند: وضعیتی که در آن نظر افراد به سمتی میل پیدا می‎کند که فکر می‎کنند نظر اکثریت جامعه به آن سمت است. در این مورد هم می‎توان به حساسیت یونسکو نسبت به جوامع تمامیت‎خواه و در نتیجه انتقاد به آن بازگشت.

 

 

کرگدن در ایران

کرگدن در ایران را مترجمان مطرح زیادی به فارسی برگردانده‌اند، از جلال آل احمد، پری صابری و مدیا کاشیگر گرفته تا احمد کامیابی مسک که برای ترجمه‌ی این کتاب از خود یونسکو کسب اجازه کرد.

این نمایشنامه در سال ۱۳۵۰ توسط حمید سمندریان در تالار فردوسی روی صحنه رفت. در آن سال‎ها ایران درگیر مدرنیزاسیونی بود که محمدرضا شاه داشت در ادامه‌ی راه پدر دنبالش می‎کرد. از طرف دیگر صدای انقلاب قریب‌الوقوعی در همه جای ایران پیچیده بود. در این شرایط روی صحنه رفتن نمایشنامه‌ی یونسکو یک امر رادیکال در هنر محسوب می‎شد و می‎توانست معناهای زیادی برای مردم داشته باشد.

هنوز و هر ساله ترجمه‎های متعددی از کرگدن در بازار نشر دیده می‌شود و کارگردان‌های زیادی در همه‌جای دنیا هر ساله آن را به روی صحنه می‌برند. کتاب یونسکو کتابی‌ست که در هر زمان (حداقل تا زمانی که یک حکومت تمامیت‎خواه وجود دارد تا با فنون مختلف مردم را به دنبال خود بکشد) حرف‎های زیادی برای گفتن دارد.

  این مقاله را ۴۹ نفر پسندیده اند

2 دیدگاه در “آخرین آدم در دنیای کرگدن‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *