«ویکتور ماری هوگو» Victor Marie Hugo شاعر و نویسندهی فرانسوی در 26 فوریه سال 1802 به دنیا آمد. او در کودکیاش به شهرهای مختلف سفر کرد و مدتی در مدرسهای در مادرید درس خواند. او معلم خصوصی داشت و مادرش از علاقهمندان به «ولتر»، فیلسوف و نویسندهی اهل فرانسه بود. او در کنار تحصیلات ابتداییاش آثار «فرانسوا-رنه دو شاتوبریان»، شاعر فرانسوی را دنبال میکرد و از سن کم مجذوب ادبیات و شعر بود. او در همین دوران اشعار «ویرژیل»، شاعر کلاسیک رومی را ترجمه کرد و خود سرودن قصیده را آغاز کرد. «هوگو» نخستین اثرش را که مجموعهای از اشعار بود را در سال 1822 منتشر و به دنبال آن نوشتن داستان را آغاز کرد.
«ویکتور هوگو» برخلاف علاقهی مادرش به رشتهی حقوق، ادبیات را دنبال کرد و اشعارش توجهی اعضای فرهنگستان فرانسه را به خود جلب کرد. او در جوانی دو جایزه از ادارهی آموزشوپرورش فرانسه دریافت کرد و با برادرانش در تأسیس یک مجلهی ادبی همکاری کرد. اشعار اولیهاش تمجید و تحسین لویی شانزدهم را به دنبال داشت، از این رو او موفق به دریافت مقرری سالیانه شد. او در همین سالها با گروهی از نویسندگان فرانسه ملاقات میکرد و مکتب رمانتیسم را بنا نهاد. او در بیستوپنجسالگی نخستین نمایشنامهاش با عنوان «کرامول» را با مقدمهای مفصل دربارهی مکتب رمانتیسم نوشت و سال 1829 رمان «واپسین روز یک محکوم» را منتشر کرد. او در اواسط قرن نوزده از اعضای فرهنگستان شد و بهعنوان نماینده مجلس عالی قانونگذاری فرانسه انتخاب شد. او فعالیتهای اجتماعی و سیاسی را دنبال میکرد و خواستار تحصیلات همگانی، لغو بردگی، لغو مجازات اعدام و فقرزدایی بود.
مکتب رمانتیسم بخشی از آثار هنری اروپا را در برمیگیرد که چهارچوبهای سنتی را کنار میزند. آثار تولید شده در این زمینه مملو از احساسات هستند و گرایش به سمت خیال و اتفاقهای عجیب دارند. این جنبش که با انتشار آثار «ویکتور هوگو» آغاز شد در کشورهای دیگر ازجمله انگلستان و آلمان نیز دنبال شد. این مکتب مخالف جامعهی اشرافی آن زمان بود و هنرمندان با تکیهبر این موضوع آثار زیادی را منتشر کردند. «ژان-ژاک روسو»، «فرانسوا-رنه دو شاتوبریان»، «آلفونس دو لامارتین»، «استاندال» و «الکساندر دوما» از دیگر نویسندگان و ادیبانی هستند که در این حوزه آثار قابل توجهی دارند.
«ویکتور ماری هوگو» را با کتاب شاهکار و ماندگار «گوژپشت نتردام» میشناسند. این اثر سال 1831 منتشر شد که روایت داستان سه شخصیت «اسمرالدا»، «کازیمودو» و «کلود فرولو» است. این کتاب تصویری از فضای تاریخی قرونوسطایی پاریس است که شخصیتهای اصلی آن درگیر عشق، خیانت و اعدام میشوند. این کتاب اثری شاهکار در ادبیات داستانی فرانسه است و باگذشت حدود صد دویست همچنان خواندنی و پرکشش است. «کلیسای نوتردام پاریس» از نکات برجستهی این اثر است، نویسنده توصیفهای بینظیری از این معماری در این داستان میآورد. توانایی «هوگو» در پیوند دلنشین معماری و ادبیات را میتوان در این اثر دید و قصهی مردمانی را دنبال کرد که در خدمت کلیسا بودهاند.
«ویکتور هوگو» با درک عمیقش از فضای اجتماعی حاکم بر فرانسهی قرن نوزدهم آثار بینظیری را خلق کرد. براساس بسیاری از آثارش نمایش و فیلم سینمایی به اجرا درآمده است. او هجده سال در تبعید بود و چهار اثر «بینوایان»، «کارگران دریا»، «مردی که میخندد» و «نودوسه» را نوشت. او پس از تبعید به فرانسه بازگشت و با استقبال پرشکوه مردم روبهرو شد. او بار دیگر وارد عرصهی سیاست شد و بهعنوان نمایندهی مجلس ملی فرانسه انتخاب شد. «هوگو» در ماه می سال 1855 در فرانسه درگذشت و از خودش حدود پنجاه اثر بهجا گذاشت. در مراسم خاکسپاریاش حدود دو میلیون نفر شرکت کردند و از او بهعنوان سیاستمدار و فردی که در تشکیل جمهوری آن زمان فرانسه تأثیرگذار بود، یاد کردند.