یان آندره آ اشتاینر
نویسنده: مارگریت دوراس
مترجم: گلنار گلناریان
ناشر: بهجت
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۳
تعداد صفحات: ۱۰۰
شابک: ۹۷۸-۲۰۰۱۳۲۵۹۰۰
یان آندره آ اشتاینر
«یان آندره آ» آخرین همراه زندگی مارگریت دوراس بود، با داستانی عجیب.
از مارگریت دوراس نویسنده نام آور فرانسوی، آثار زیادی برجا مانده است. عاشق، نایب کنسول، باران تابستان، درد و لاموزیکا نام برخی از معروفترین آثارش هستند. او به واسطه نگاه ویژه و سبک خاص نگارشش معروف است. دوراس فیلمنامه هم نوشته و فیلم هم ساخته است.
اما زندگی مارگریت دوراس خود به تنهایی داستانی شنیدنی است. سالهای کودکی و بلوغ در ویتنام، اولین عشق در دوره نوجوانی، فعالیت مخفیانه در دوران جنگ دوم جهانی، عضویت در حزب کمونیست و سپس اخراج از آن، حضور پرشور و اعلام موضع در مباحث ادبی، اجتماعی و سیاسی بخشهای مختلفی از زندگی او هستند.
ژان باتیست اشتاینر یا یان آندره آ (آنطور که دوراس میخواندش) دانشجوی جوان رشته فلسفه بود که با آثار دوراس آشنا شد، دلباخته او شد، برایش نامه نوشت و پس از چندسال همراه همیشگی او شد و تا زمان مرگ دوراس در سال 1996 در کنارش باقی ماند.
آخرین کتاب دوراس به نام او نوشته شده. البته با همان سبک و سیاق و نگاه ویژه دوراس.
کتاب یان آندره آ از چند بخش تشکیل شده. ترکیبی از خاطره و قصه است، و نگاهی موشکافانه به احساسات انسانی.
با آغاز کتاب خاطرهای از اولین دیدار دوراس با آندره آ جوان را میخوانیم، بعد اشاراتی به نامههای ردوبدل شده و اولین دعوت رسمی دوراس که منجر به ماندگاری آندره آ میشود.
در لابلای خاطرات مربوط به یان، دوراس از خاطرات دیگری میگوید، خاطراتی مربوط به گذشته و آدمهای دیگر و به دنبالش قصهای تعریف میکند از بچههایی که در تعطیلات به اردو آمدهاند.
داستان بچهها با برشهایی از خاطرات دوراس با یان جلو میرود و ماجرای یکی از آن پسربچهها که با دختری آشنا میشود. همچنان که کتاب با این شکل جلو میرود، اشاراتی از جنگ، از بیعدالتی و داستان زنان هم در میان میآید.
در این کتاب همچنان دغدغه اصلی دوراس ادبیات است. سبک نوشتار و درآمیختن فضاها و زمانهای مختلف همین را نشان میدهد. برای خواننده کنجکاو از زندگی شخصی دوراس اندک چیزهایی دارد و برای کسی که نگاه و قلم دوراس را میشناسد، لذت کشف و عمیق شدن هدیه میدهد.
کتاب یان آندره آ حجم زیادی ندارد اما برای خواندن و ارتباط با آن باید زمانی بیشتر از تعداد صفحاتش صرف کرد.
این کتاب به تازگی توسط گلنار گلناریان و از روی متن فرانسه ترجمه شده است. از دوراس به غیر از آثارش چند زندگینامه و کتابهایی پیرامون شخصیت و ویژگیهای زندگیاش به فارسی منتشر شده است.
پیشتر از این نیز کتابی که یان آندره آ درباره مرگ دوراس نوشته بود با نام «همان عشق» با ترجمه قاسم روبین توسط نشر نیلوفر به چاپ رسیده.
بخشی از کتاب
خود تو هم احتمالا نمیدانی که در اینجا چه میکنی، پیش این زن سالخورده، دیوانه نوشتن.
شاید عادی باشد. شاید همه جا همین طور باشد، شاید چیز عجیبی نباشد، تو فقط به این دلیل به اینجا آمدهای که از زندگی ناامید شده بودی، مثل هر روز زندگیات که ناامید هستی و مثل بعضی تابستانها در ساعات خاصی از روز یا شب، وقتی خورشید آسمان را ترک میکند و به درون دریا فرو میرود، هر غروب، همیشه، و تو نمیتوانی به مردن فکر نکنی. این را میدانم.
هر دومان را میبینم که به گونهای مشابه سردرگم هستیم. گاهی وقتها مغلوب ظرافت و شکنندگی وجودیمان میشوم. مردم میگویند بیثبات و اندکی دیوانه: «آدمهایی که نه به سینما میروند، نه تئاتر و نه به مهمانی.» میدانید، چپها این طور هستند، بلد نیستند زندگی کنند. از فستیوال کن بدشان میآید و از هتلهای بزرگ مراکشی. و نیز سینما و تئاتر هم همین طور.