کایوس مارتیوس، به سبب نمایش رشادت و فتح شهر کوریولی، کوریولانوس لقب میگیرد. پس از بازگشت از جنگ، به پاس خدماتش، مقام کنسولی به او پیشنهاد میشود.
نمایندگان، رفتار خشن و نامناسب و بی اعتنایی او به مردم را دلیلی میدانند تا برای رسیدن به این مقام، مجبور به جلب رضایت مردم شود؛ با بی میلی، نزد مردم میرود و مورد تأیید قرار میگیرد. نمایندگان همچنان نگراناند که او در مقام جدیدش، خشونت بیشتری نشان دهد؛ پس از مردم درخواست تجمع و پس گرفتن رأی میکنند.
کوریولانوس با اعتراض مردم، برآشفته میشود و شروع به توهین و پرخاش میکند. مردم و نمایندگان نقشه قتلش را میکشند، اما به اصرار دوستانش، در میدان شهر عذرخواهی میکند. در پی صحنهسازی نمایندگان و خیانتکار خطاب شدن سردار، خشمش فوران میکند و به تبعید محکوم میشود.
کوریولانوس، نزد فرمانده ولسیها و دشمنش، اوفیدیوس میرود که او را با آغوش باز میپذیرد؛ آنها حملهای را با فرماندهی کوریولانوس به روم برای انتقام تدارک میبینند. خبر به رومیها میرسد و نمایندگان برای بازداشتن کوریولانوس از حمله پا پیش میگذارند، اما جواب رد میشنوند. سرانجام با میانجیگری مادر و همسرش، دلش به رحم میآید. همپیمانان جدیدش اما از این صلح راضی نیستند و کوریولانوس را متهم به خیانت میکنند؛ دفاعیاتش نتیجهای ندارد و در هیاهو به دست دسیسهکارانی به قتل میرسد.
کوریولانوس، شاید اثری کمتر شناخته شده از شکسپیر باشد. زندگی کوریولانوس نوشته پلوتارک، مورخ یونانی، از اصلیترین منابع شکسپیر برای نگارش این اثر بوده است. کوریولانوس، رفتارهای ناگهانی زیادی از خود نشان میدهد که باعث غافلگیری مخاطب و مرموز ماندن شخصیتش میشود. بی طرف بودن نویسنده، بر جذابیت داستان میافزاید. ترجمه روان و سلیس علاءالدین پازارگادی نیز، لذت خواندن را دوچندان میکند. برتولت برشت، نمایشنامهنویس و شاعر آلمانی، بعدها اقتباسی از کوریولانوس را با همین نام منتشر کرد.
درباره نویسنده
ویلیام #شکسپیر، نمایشنامهنویس و شاعر اهل انگلستان، آوریل ۱۵۶۴ در نزدیکی استراتفورد چشم به جهان گشود. تحصیلاتش به دلیل اوضاع نامناسب مالی خانواده، به درازا نکشید. علاقهاش به ادبیات و دیدن اجراهای هنرپیشگان سیار او را به لندن کشاند تا قدم به دنیای تئاتر گذارد.
حضورش در محافل تئاتری، با بازیگری و بعداً با گرفتن سمت دستیاری رئیس نویسندگان گروه ارل پمبروک آغاز شد. از ۱۵۹۴ عضو شرکای شرکت لرد چمبرلین، یکی از بهترین گروههای تئاتر لندن بود. همکاری با این جمع، جایگاه شکسپیر را به عنوان یکی از برترین نمایشنامهنویسان و بازیگران آن زمان تثبیت کرد. از ۱۵۹۷ با چاپ نمایشنامههایش، تحسین منتقدان و مخاطبان را برانگیخت. در ۱۶۰۹، مجموعه غزلهایش نیز منتشر شد. او آوریل ۱۶۱۶، در ۵۲ سالگی درگذشت.
تا امروز، از او به عنوان یکی از بزرگترین نمایشنامهنویسان جهان یاد میشود؛ گفتههایش در مکالمات روزمره به گوش میرسد و نمایشنامههایش هر روز خوانده و اجرا میشوند.
بخشی از کتاب کوریولانوس
کوریولانوس: اینها چه میخواهند؟
منینیوس: گندم به نرخ خودشان میخواهند و عقیده دارند که در شهر ذخیره کافی موجود است.
کوریولانوس: بروند گم شوند. پس عقیده آنها این است؟ آنها کنار اجاق مینشینند و تصور میکنند از آنچه در کاپیتول میگذرد باخبرند و میدانند چه کسی به مقامی میرسد و ترقی میکند و چه کسی رو به سقوط است. از جمعیتها جانبداری میکنند و ازدواجهای خیالی به وجود میآورند و از احزاب پشتیبانی میکنند. و کسانی را که دوست ندارند زیر کفشهای وصلهدار خود خرد میکنند. آیا اینها میگویند گندم به حد کافی وجود دارد؟
اگر اشراف از شفقت خود دست بکشند و به من اجازه دهند شمشیرم را بکشم، از کالبد هزاران هزار چنین غلامان شقه شده انبوهی خواهم ساخت که تا نوک نیزه من برسد.
شکسپیر
نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی