شعر آیلار صورتی ساده دارد. بهطوریکه دینامیسم و مکانیسم زبانی در قالب فرمی ویژه شاعر شکل گرفته است و ردپای هیچ تقلیدی در شعر او دیده نمیشود و اگر چیزی در نگاه مخاطب تداعی کند، ممکن است یادآور نوعی توارد باشد، نه تقلید! درحقیقت شعر او آیینه تمامنمای خود اوست؛ تنهایی، غربت و نوستالوژی سادهداشتههای نداشته!
سادگی زبان و دوری از تکلف چنان احساس را با مخاطب تقسیم میکند که به همان سادگی مخاطب، خود را شریک غم و شادی شاعر میکند. نوستالژی زبانی و معنایی خانه مادربزرگ، قاب عکسهای متروک، چوپان گرفتار در مِه، حوضچههای آسفالتشده، پنجرههای لَبترکخورده، خوابهای این شکلی … و تنها کلاغ قصههای او، ثبت لحظههای شاعر است.
اکنون این سرودهها، زیرعنوان «چوپان در مِه» با زبانی ساده، امروزی، به دور از تکلف، در قالبی نو و نیمایی در دست مخاطبان شعر است. اگرچه این اشعار تابع بیوزنی عروضیست و ظاهری نثرگونه دارد، به علت برخورداری از نوعی دینامیسم زبانی به سوی مکانیسمی شکلی در تکاپوست و از منطق و سازوکاری شعری با عدم تناسب عرضی و سطری و بیتناسبی جانشینی و همنشینی قافیه، یادآور نوعی شعر آزاد است. شاعر جوان در راه تجربه این نوپردازی و این منثورسازی تجربههای تلخ و شیرین فردی از من شاعرانه گرفته تا خاطرات واقعگرایانه را درهم تنیده است و گاه تا افق من جمعی نگاه انداخته است.
باری! اگرچه متن خبر این سرودهها به دلنوشتهها میمانست، با رهنمودهای لازم سمت و سویِ شعر را درپیگرفت و شاعر جوان، طبعی ساده را در قالب زبانی روان با استفاده از برخی تجربیات رقیق به سوی نوعی تفکر و تحلیل شاعرانه سوق داد تا آنجا که این تلاش از چشم ناشر دور نمانده، به امید ترغیب و تشویق، به نشر اثر همت گماشته است.
نویسنده نقد: دکتر اسداله معظمیگودرزی