نفرین‌ شده

رمان «نفرین شده (جلد ۱)» به قلم سمیه سادات نجاتی سرشت، داستانی تخیلی است درباره مردم دهکده‌ای به نام «هالس» که متواری شده‌اند و پسری شوم در میان آنان زندگی می‌کند که به عقیده مردم در زمان تولد مسبب مرگ مادرش بوده است. در این میان پادشاهی یک چشم که نامش لرزه بر اندام‌ها می‌اندازد نیز در پی انتقام از تک تک ساکنان این دهکده است.

بخشی از این داستان را می‌خوانیم:

ارباب شیطان … به‌راستی‌که این نام برازنده فردی بود که تا آن روز چیزی جز جنایت انجام نداده بود.

او با مکر و حیله به حکومت رسیده بود و با کشتار مخالفان و ایجاد ترس و وحشت انداختن در دل دیگران حکمرانی می‌کرد؛ به‌عبارت دیگر فرمانروایی هوتران بر خون استوار بود و هراک بهتر از هر شخص دیگری این را می‌دانست؛ شاید چون او خود یکی از دو نفری بود که از علت حقیقی مرگ شاه پیشین خبر داشت و این او بود که مقدمات نایب‌السلطنه‌شدن هوتران برای ولیعهد خردسال را انجام داده بود. مقداری تملق، باکمی چاشنی ترس و البته مقدار زیادی پول، دقیقاً همان چیزی است که برای گرفتن تأیید وزرا به آن نیاز داشت.

طبیعی است پس از به حکومت رسیدن هوتران، قدرت و اختیارات جادوگر هم به اوج خود رسید، خیلی زود او با تکیه بر خدمات بی‌نظیرش به عالیجناب هوتران، به‌طور غیررسمی در مقام دوم حکومت قرار گرفت؛

یعنی جایی که می‌توانست تا موقع رسیدن ولیعهد سه- چهار ساله به بیست‌وپنج‌سالگی در کنار قدرت مطلق کشور باشد و کسی چه می‌دانست؛ شاید ولیعهد خردسالی که اکنون در آغوش دایه‌اش خوابیده بود، هرگز به آن سن نمی‌رسید …

نه اگر عموی عزیزش امشب در نقشه‌ای که ماه‌ها قبل کشیده بود به موفقیت می‌رسید. در این صورت او برای همیشه قدرت مطلق این سرزمین می‌گردید.