تا به حال دروغ گفته اید؟ اگر اینطور است ناامید نباشید. اگر هم این سوال را از شخصی پرسیدید و پاسخ منفی بود، نگران نشوید، احتمالاً حقیقت را نگفته است! دن آریِلی، متخصص نامآشنای اقتصاد رفتاری این بُعد انکارناپذیرِ ماهیت انسانی را در کتاب مصائب زندگی صادقانه بررسی میکند که با ترجمه امین بدی توسط نشرگمان به چاپ رسیده است.
دربارهی کتاب
مصائب زندگی صادقانه اثری تأمل برانگیز است که پیشفرضهایمان راجعبه مقولهی بیصداقتی را به چالش میکشد و وادارمان میکند تا نگاهی صادقانه به خودمان داشته باشیم. پس اگر خود را آدم صادق و خوبی میدانید بگذارید این کتاب تصوراتتان را بههم بریزد. نترسید، نتیجه مثبت خواهد بود.
دن آریِلی در این کتاب میخواهد بداند بیصداقتی و تقلب از کجا ناشی میشود و ظرفیت آدمها در داشتن صداقت و بیصداقتی چقدر است و حتی مهمتر اینکه آیا بیصداقتی مختص گروه خاصی از افراد است یا ابعاد گستردهتری دارد و اصلاً چطور میشود این رفتار شایع و پرتکرار را مهار یا محدود کرد.
سبک نگارش
نویسنده برای رسیدن به اهدافش در این کتاب روش جالبی دارد. او هر بخش از کتاب را با سوال یا مسئلهای آغاز میکند و مجموعهای از آزمایشها را که خودش شخصاً به کمک همکارانش انجام داده را توضیح میدهد. شاید تصور کنید آوردن انواع مختلف آزمایشهای رفتاری حوصله سربر باشد اما ابداً این گونه نیست. آریلی به خوبی میداند چطور از طریق استدلالهای سریع و مختصر خواننده را راضی نگه دارد.
فهرست مطالب کتاب به شرح زیر است:
فصل اول: چرا بیصداقتی این قدر جذاب است؟
فصل دوم: آزمایش مدل سادهی بزهکاری عقلانی(SMORC)
فصل سوم: انگیزههای کور کننده
فصل چهارم: چرا وقتی خستهایم گاف میدهیم
فصل پنجم: چرا استفاده از کالای تقلبی باعث میشود بیشتر دروغ بگوییم
فصل ششم: فریب دادن خودمان
فصل هفتم: خلاقیت و بی صداقتی (همه ما داستانسراییم)
فصل هشتم: تقلب به مثابه بیماری مسری
فصل نهم: تقلب گروهی: چرا دو عقل لزوماً بهتر از یک عقل نیست
فصل دهم: پایانی نیمه خوشبینانه: مردم به اندازه کافی تقلب نمیکنند!
دن آریِلی همچنین میداند چطور داستان بگوید و با آوردن تجربههای شخصی و حتی دردناک زندگیاش سبکی منحصربه فرد و دوستانه به کتاب داده است تا مخاطب هم بیندیشد و بفهمد و هم از خواندن لذت ببرد. او اطلاعات آزمایشها و یافتهها را با زبانی ساده و روان برای مخاطب عام قابل فهم کرده است به این صورت که بعضی از جدولها و آزمونهایی که در آزمایش استفاده شده است را در کتاب آورده و از خواننده خواسته است تا خودش هم آنها را امتحان کند.
موضوع اصلی
اساسی ترین بحث کتاب اشاره به تناقضی است که در همهی ما وجود دارد. همهی ما دوست داریم باور کنیم که انسانهای خوب و صادقی هستیم اما متأسفانه اینطور نیست و بسته به موقعیتها با چارچوبهای اخلاقی مان بازی میکنیم البته تا جایی که به تصویر ذهنی مثبتی که از خودمان داریم لطمه نزده باشیم و این یعنی تلاشِ مدام ما برای ایجاد تعادل بین دو میل متناقض؛ حفظ خودانگارهی مثبت و منفعت بردن از بیصداقتی یا تقلب.
مهمترین فایدهی خواندن کتاب مصائب زندگی صادقانه این است که ناخودآگاه به یک نوع بازنگری نسبت به رفتارهایمان دعوت میشویم. کتاب یادآور این نکته است که حتی برداشتن یک خودکار از محل کار یعنی اینکه صداقت نداشته ایم.نویسنده با استفاده از مستندها و شواهد پژوهشی به ما نشان میدهد که چرا اگر لباس تقلبی بپوشیم احتمال دارد دروغهای بیشتری در آینده بگوییم، چرا وقتی صادق نیستیم داستانهایی میگوییم که نسبت به خودمان احساس بدی نداشته باشیم و یا حتی چه وقتهایی با هدف کمک به دیگران تقلب کردهایم.
دربارهی نویسنده
دن آریلی، نویسندهی اسرائیلیتبار، متخصص اقتصاد رفتاری و استاد دانشگاه دوک آمریکا است. او دکترای خود را در دو رشتهی روانشناسی شناختی ومدیریت اجرایی کسب و کار دریافت کرده است و سخنرانیهای تِد او میلیونها بیننده دارد. آریلی کتابهای بسیاری در حوزهی اقتصاد رفتاری نوشته است: نابخردیهای پیش بینی پذیر، پاداش، جنبهی مثبت بیمنطق بودن، پول و عقل. کتاب مصائب زندگی صادقانه هم که سومین کتاب آریلی است در سال 2012 منتشر شد و یکی از جذابترین کتابها در این حوزه محسوب میشود. آریلی در دوران نوجوانی بر اثر انفجار دچار سوختگی شدید شد و این اتفاق را یکی از مهمترین تجربههای زندگیاش میداند.
کتاب مناسب چه کسانی است؟
این کتاب به کسانی که به حوزههای اقتصاد رفتاری، علوم شناختی، روانشناسی و توسعه فردی علاقهمند هستند، افرادی که در دوران دانشجویی غذای همخوابگاهیهایشان را برمیداشتند و آنها که دروغهای به زعم خودشان بی ضرر میگویند پیشنهاد میشود!
ترجمه ی کتاب روان است اما شاید اگر عنوان کتاب دقیقاً به همان صورت اصلی ترجمه میشد صادقانهتر بود! مثلاً: صادقانه ترین حقیقت بی صداقتی؛ چگونه به همه بهویژه به خودمان دروغ میگوییم.
بخشی از کتاب
تنها دلیلی که روی درها قفل میگذارند این است که انسانهای صادقْ، صادق بمانند. یک درصد از افراد همیشه صادقاند و هیچوقت دزدی نمیکنند. یکدرصد دیگر همیشه بیصداقتاند و همیشه تلاش میکنند درِ خانه ات را باز کنند و تلویزیونت را بدزدند. بقیهی آدمها تا زمانی که شرایط مناسب باشد صادق میمانند اما اگر بهقدر کافی وسوسه شوند آنها نیز بیصداقت خواهند شد. قفلها نمیتوانند از شما در برابر سارقان محافظت کنند، دزد هروقت که بخواهد میتوند از شما در برابر انسانهای عمدتاً صادقی محافظت کند که اگر قفلی روی در نبینند ممکن است وسوسه شوند و وارد خانهتان شوند.
نویسنده: سارا موسوی پور