طبیعت و قاعده
نویسنده: پل ریکور،ژان پیر شانژو
مترجم: عبدالرحمن نجل رحیم، بابک احمدی
ناشر: مرکز
نوبت چاپ: ۳
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۴۲۴
شابک: ۹۷۸۹۶۴۲۱۳۰۰۹۲
معرفی علوم شناختی
علومِ شناختی[1] مجموعهی علومی است که برای بررسی و فهمیدنِ سازوکارهای ذهن و فعالیتهای شناختی در انسانها و دیگر موجوداتِ هوشمند موردِ استفاده قرار میگیرد. ذهن و شناخت تعاریفِ متنوع (و گاه متناقضی) در پیشینهی علم و فلسفه دارند. برای شروع میتوانیم ذهن را همان مجموعهی فعالیتهای شناختی در نظر بگیریم[2].
فعالیتهای شناختی شامل: هوشیاری (آگاهی)، تصورات، ادراک، تفکر، قضاوت (و تصمیمگیری)، زبان و حافظه هستند. مثلاً تصمیمگیری را در نظر داشته باشید: اینکه مطلبی از سایتِ وینش بخوانید یا از سایتی دیگر، یک تصمیم است. اینکه اصلاً مطلبی بخوانید یا نخوانید هم همینطور. چه اتفاقاتی در مغز، بدن و محیطِ اطرافِ شما افتاده است که شما تصمیم گرفتهاید این مقاله را بخوانید؟
با دانستن دربارهی پروسهی تصمیمگیریِ انسان میتوانیم تصمیمهای بهتری بگیریم و دیگران را هم وادار کنیم تصمیمهایی بگیرند که به نفعشان است. علومِ شناختی در حوزهی قضاوت و تصمیمگیری، تلاش میکند به چنین سوالاتی پاسخ دهد.
روششناسیِ علومِ شناختی شبیه به سایرِ علومِ تجربی است. مثلاً در علمِ فیزیک، برای اینکه بفهمیم چقدر طول میکشد تا یک سنگ از بالای برجی به زمین برخورد کند نیاز به ابزار و آزمایش داریم. ابتدا یک متر میخواهیم که طولِ برج را اندازه بگیریم و بعد از آن نیاز به فرمولِ فیزیکیِ محاسبهی زمانِ برخورد داریم؛ فرمولی که از راهِ آزمایش (تکرارِ پدیدهی موردِ نظر) بدست آوردهایم. برای اینکه بفهمیم انسانها دقیقاً چگونه و چرا این چنین تصمیمگیری میکنند هم، نیاز به ابزار و آزمایش داریم. احتمالاً اولین ابزاری که برای این منظور به نظرتان میآید «دانشِ روانشناسی» باشد.
اما تنها یکی از ابزارهایی که برای بررسیِ سازوکارهای شناختی موردِ نیاز است روانشناسیِ تجربی[3] است؛ پیشرفتِ تکنولوژی، فلسفه و زیستشناسی ابزارهای قدرتمندِ دیگری نیز در اختیارمان قرار داده است. فلسفهی ذهن، عصبشناسی، زبانشناسی، انسانشناسی و هوشِ مصنوعی علومی هستند که در دهههای اخیر، هر کدام جداگانه پیشرفتهای شگرفی داشتهاند. دانشمندانِ علومِ شناختی از یافتههای این علوم استفاده میکنند تا در موردِ فعالیتهای شناختی و ذهنِ انسان رازها را برملا کنند.
مثلاً انسانشناسان میگویند: «انسانها در طولِ تاریخ همیشه به صورتِ جمعی زندگی کردهاند.» عصبشناسان میگویند: «مناطقی در مغز وجود دارد که فقط در حضورِ دیگران فعال میشود.» زبانشناسان میگویند: «وقتی کسی با ما حرف میزند بدونِ اینکه خودمان متوجه باشیم از کلماتِ طرفِ مقابلمان استفاده میکنیم.» روانشناسانِ اجتماعی میگویند: «تصمیمِ اطرافیان بر تصمیمی که ما میگیریم تأثیر میگذارد.»
دانشمندانِ علومِ شناختی از این یافتهها فرضیهای میسازند که: «با دستکاریِ محیط میتوانیم تصمیمِ دیگران را جهت بدهیم.» اگر آزمایشهایی این فرضیه را تأیید کردند، میتوانیم از آن استفاده کنیم: مثلاً کاری کنیم که بجای اینکه بیشترِ مردم تصمیم بگیرند بستنی بخورند، با دستکاریهایی، کاری کنیم که بیشترِ مردم تصمیم بگیرند کتاب بخوانند.
«تصمیمگیری» فقط یکی از فعالیتهای شناختیِ ما است. برخی مسائلی که علومِ شناختی با آنها دست و پنجهنرم میکند قدمتی به طولِ تاریخِ بشر دارند. «من بودن یا روحِ مجرد»، «ادارکِ واقعیت»، «خودآگاهی»، «شناختِ اجتماعی» و ارتباط و ادغامِ ما با ماشینها و هوشِ مصنوعی مسائلِ اصلیِ دانشمندانِ علومِ شناختی هستند.
معرفی کتاب طبیعت و قاعده
از آنجا که پدرِ هر علم، فلسفهی آن علم است، تقریباً در موردِ همهی جنبههای شناختی بشر فلاسفه نیز صاحبِ نظراتی هستند (گاه همسو با علم و گاه ناهمسو). اگر کتابِ نظریههای آگاهی توجهتان را به دعوای فلاسفه و دانشمندان جلب کرده است، طبیعت و قاعده به اندازهی یک کلاسِ دانشگاهی مطلبِ آموختنی برایتان دارد.
کلاسی که در آن دو استادِ برجسته دربارهی ذهن، شناخت، تکامل، خدا، اخلاق و… به مناظره مینشینند. این کتاب سلسه مناظرات دو نویسندهی بزرگ، یکی عصبشناس برجسته: «ژانپیر شانژو»، و دیگری فیلسوفِ صاحب نام: «پل ریکور» را با ترجمهی دو استادِ بزرگوار[4] به رشتهی تحریر در آورده است.
ژانپیِر شانژو، عصبشناسِ شناختی[5] و مدیر گروه علوم اعصاب انستیتو پاستور در پاریس است. وی در کتابِ طبیعت و قاعده یک طرفِ مناظره است که دیدگاهِ علومِ تجربی را نمایندگی میکند. طرفِ دیگر اما، پُل ریکور است؛ فیلسوف و ادیبِ برجستهی فرانسوی که به عنوانِ یکی از اثرگذارترین متخصصانِ هِرمِنُوتیک[6] شناخته شده است.
ریکور در دورانِ حیاتش استادِ دانشگاهِ سوربن پاریس، دانشگاهِ لووِنِ بلژیک و دانشگاههای کلمبیا، یِیل، شیکاگو و هاوِرفورد کالج ایالات متحده بود. دو حریفِ قدرتمند بر سرِ مهمترین مسائلِ علومِ شناختی صحبت میکنند؛ به طوری که حتی اگر بیطرفترین موضع را هم نسبت به این مسائل داشته باشید باز هم از یکی از دو طرفِ مناظره طرفداری میکنید و مانند یک شوی تلویزیونی کتاب را دنبال میکنید.
کتابِ طبیعت و قاعده شامل هفت فصل و یک مؤخره با عنوانِ «فوگ[7]» است. فصولِ کتاب با چالشبرانگیزترین عنوانهایی که میتوانند جهانبینی تکتک ما را تغییر دهند انتخاب شدهاند. برخی از این عنوانها: «جسم و ذهن»، «آگاهی از خویشتن و آگاهی از دیگران»، «سرچشمهی اخلاق» و «هنر به مثابهی سازندهی صلح» هستند. در روندِ مناظره از نظراتِ ریکور بر میآید که پژوهندگانِ حوزهی علوم انسانی و فلسفه یکی از ضروریترین مؤثرات بر مطالعات خود را نادیده گرفتهاند.
دستآوردهای عصبشناسیِ شناختی در سالهای اخیر بسیاری از فرضیاتِ فلاسفهی کلاسیک را مردود میکند و با برخی پارادایمهای فلسفی به وضوح تناقض دارد. شانژو از طرفِ دیگر باید به نقدهای دقیقِ ریکور به روششناسیِ علمِ تجربی (مخصوصاً علومِ شناختی و علومِ اعصاب) و قابلِ اعتماد بودنِ آن پاسخ دهد.
بخشی از فوگ: «اختلافهایی که جهانِ امروز را احاطه کردهاند دارای هیچ علتِ یکهای نیستند. رقابتهای اقتصادی، موازنهی قدرتهای سیاسی، فرمانبرداری از بازار که در این روزگار هر دم بیشتر جهانی میشوند جملگی علت محسوب میشوند، اما برخوردِ فرهنگها و ناهمخوانی آشکارِ انبوهی از آیینهای اخلاقی، فلسفی و دینی دائماً امکانِ دستیابی به جامعهای آزاد و متشکل از شهروندانِ برابر را و نیز حفظ چنین جامعهای را زیرِ سوال میبرد. مگر این که! …»
[1] Cognitive science
[2] در گذشته ذهن را مجموعهی فعالیتهای شناختی و غیرِ شناختی (مانند غریزه و احساسات) در نظر میگرفتند؛ حال آنکه بسیاری دانشمندانِ علومِ شناختی غریزه و احساسات را نیز زیرِ فعالیتهای شناختی دستهبندی میکنند.
[3] Experimental psychology
[4] دکتر عبدالرحمن نجلرحیم (عصبپژوه)، بابک احمدی (فیلسوف)
[5] عصبشناسیِ شناختی، شاخهای از علومِ شناختی است که به توضیحِ زیستیِ فرآیندهای شناختی با استفاده از علمِ عصبشناسی میپردازد.
[6] نظریه و قواعدِ روشمندِ تفسیرِ متن را علمِ تأویل یا هرمنوتیک میگویند. هدف از علمِ تأویل، کشفِ پیامها، نشانهها و معانی یک متن یا پدیده است.
[7] فوگ اصطلاحی موسیقایی است در بیان و شیوهای از آهنگسازی که در آن دو یا چند واحدِ آوای (جملههای موسیقایی یا تمها) همانندِ یکدیگر (به تقلید از هم اما با تفاوتهایی) در پیِ همدیگر بیایند، با هم ترکیب شوند و در نهایت تنوع ملودیک بیافرینند.
نویسنده معرفی: سجاد سجودی