شاهدی برای دادگاه
نویسنده: آگاتا کریستی
مترجم: حمیدرضا بلندسران
ناشر: هرمس
نوبت چاپ: ۴
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۲۳۸
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۶۳۷۸۹۷
شاهدی برای دادگاه، مجموعهای از 10 داستان کوتاه به قلم آگاتا کریستی است؛ از جمله داستانهای تازی مرگ، مرد چهارم، قصه عجیب سر آرتور کارمایکل و شاهدی برای دادگاه. این داستانها را میتوان نسبت به دیگر آثار کریستی، کمی متفاوت و خیالپردازانهتر دانست.
در تازی مرگ، آقای آنستروتر، در آستانه سفر به خانه خواهرش از خبرنگاری درباره راهبهای بلژیکی میشنود که در دوران جنگ، پس از اتفاقاتی معجزهآسا، قداستی بین مردم آبادی خود پیدا میکند و بعداً به همراه گروهی از آوارگان، به انگلستان پناهنده میشود. خواهر آقای آنستروتر که در زمان جنگ چندین آواره را در خانه خود پذیرفته بود، نشانی راهبه را که در همان دهکده تحت درمان است، به او میدهد و آنستروتر، به دیدار راهبه مرموز میرود تا راز معجزاتش را از زبان خود او بشنود…
در دیگر داستان این مجموعه، شاهدی برای دادگاه، آقای میهرن، وکیل با سابقه، با لئونارد وول، موکلی روبهروست که متهم به قتل زنی سالخورده و ثروتمند است و همه شواهد، به گناهکار بودن او گواهی میدهند؛ خصوصا اینکه وول حالا شرایط مالی مناسبی ندارد و خانم فرنچ مقتول، در وصیتنامه خود ثروتش را به او بخشیده است.
اما میهرن در اینباره مردد است. شهادت همسر آقای وول میتواند او را نجات دهد و طبق گفتههای لئونارد، این دو دیوانهوار عاشق هم هستند و حاضرند هر کاری برای یکدیگر انجام دهند. وکیل به دیدار رومین وول میرود، زنی ساکت و مصمم که نه تنها از بازداشت همسرش غمگین نیست، بلکه برایش آرزوی مرگ میکند و وقتی از اهمیت صحبتهایش در دادگاه مطمئن میشود، اعلام میکند که میخواهد علیه همسرش شهادت دهد و اوضاع پیچیده میشود…
بر اساس این داستان، فیلمی به همین نام، به کارگردانی بیلی وایلدر در سال 1957 ساخته شد.
درباره نویسنده
آگاتا کریستی، نویسنده شهیر انگلیسی، در سپتامبر 1890 چشم به جهان گشود. از کودکی به شعر و داستان نویسی علاقهمند بود. مدتی برای تحصیل به پاریس رفت و پس از بازگشت به خانه، نویسندگی را با جدیت ادامه داد. خدمت او در بیمارستانها و داروخانهها طی دوران جنگهای جهانی، به احاطهاش بر خواص سمومی انجامید که اغلب در داستانهایش نقش اساسی بازی میکنند. سبک خاص و معماگونه نگارش داستانهای کارآگاهی کریستی، به سرعت توجه خوانندگان را جلب کرد و با آفریده شدن شخصیتهایی ویژه، نوشتههایش جذابیتی دوچندان یافت.
ماجرای اسرارآمیز در استایلز، با حضور مجذوبکننده هرکول پوآرو، کارآگاه بلژیکی باهوش، وسواسی، شیکپوش و مغرور، در 1920 منتظر میشود و چاپ آثاری چون قتل در زمین گلف و قتل راجر آکروید، روزبهروز بر دوستداران این کارآگاه میافزاید.
در همان دوران، دشمن پنهان، با شخصیتهای اصلی تامی و تاپنس، عرضه میگردد. در 1926، کریستی در داستان کوتاه باشگاه شبانه سهشنبه، دیگر کارآگاه جذاب داستانهایش را معرفی میکند: جین مارپل.
تعطیلات برای قتل، تله موش، و سپس هیچکس نبود و خانهای در شیراز از دیگر آثار این نویسنده هستند. او در 1955، با نمایشنامه شاهدی برای دادگاه، برنده جایزه ادگار و بهترین نمایشنامه خارجی انجمن منتقدان تئاتر نیویورک شد.
کریستی در 12 ژانویه 1976 درگذشت. او در طول فعالیتش، نزدیک به 70 داستان جنایی نوشت. زندگی و رمانها و نمایشنامههای او، به خلق آثار ماندگاری در دنیای سینما و تئاتر منجر شدهاند؛ از جمله فیلمهای قتل در قطار سریعالسیر شرق (1974) به کارگردانی سیدنی لومت و همچنین فیلم آگاتا (1979)، که ماجرای مرموز ناپدید شدن 11 روزه کریستی را روایت میکند.
لارا تامپسون با یاری گرفتن از نامهها و یادداشتها و مصاحبه با نزدیکان کریستی، در کتابی با نام آگاتا کریستی، (ترجمه نادر قبلهای، انتشارات روزنه)، سرگذشت این نویسنده را دنبال میکند.
بخشی از کتاب شاهدی برای دادگاه
مرد جوان هنوز با همان حالت بهت و و ناامیدی به او نگاه میکرد. از نظر آقای میهرن، پرونده به قدر کافی سیاه و جرم متهم محرز بود. ولی حالا، برای اولین بار بود که دچار تردید میشد.
لئونارد وول با صدای ضعیفی گفت:
-شما فکر میکنید من گناهکارم. ولی به خدا قسم میخورم که نیستم. خودم میدانم که پرونده کاملاً علیه من است. الان مثل آدمی هستم که داخل تار عنکبوت گیر کرده، تارهای آن تمام دور و برم را گرفته و طوری گرفتارم کرده که نمیدانم به کدام سمت برگردم. ولی کار من نبود، آقای میهرن، من این کار را نکردم!
در چنین شرایطی یک نفر باید بیگناهی او را ثابت میکرد. آقای میهرن این را میدانست. با این حال، خودش هم تحت تأثیر قرار گرفتهبود. این امکان وجود داشت که با همه این حرف و حدیثها، لئونارد وول بیگناه باشد…
نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی