سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

ذن در هنر نویسندگی

نویسنده: ری برادبری

مترجم: پرویز دوائی

ناشر: جهان کتاب

نوبت چاپ: ۵

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۱۱۰


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
ذن در هنر نویسندگی

تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

انتخاب ذن برای کمک به دست‌به‌قلم شدن شاید عجیب به نظر بیاید اما این کتاب هم می‌تواند به شکلی برای کسانی که نوشتن را انتخاب کرده‌اند، راهگشا باشد.

کتاب ذن در هنر نویسندگی در اصل مقالاتی است از ری برادبری دارای لقب «بزرگمرد ادبیات فانتزی». البته پرویز دوائی در مقدمه کتاب اشاره کرده که کتاب شامل تمام مقالات نیست و یک مقاله درباره سناریونویسی و یک شعر روایی بلند را حذف کرده است؛ احتمالا برای یکدست شدن بیشتر این مجموعه.

با این‌حال نباید فکر کنید که مقالات این کتاب آموزش روش‌هایی برای نوشتن به معنای کلاسیک آن است. کتاب بیشتر شرح سیر و سلوک نوشتن است.

کتاب از هشت مقاله تشکیل شده: کودک درون من، رمان دوپولی، نسخه‌ای برای زیستن/نوشتن، نشاط نوشتن، ذن در هنر نویسندگی، اندر آداب نگهداری از فرشته الهام، بر دوش غول‌ها، شراب قاصدک.

در هر مقاله برادبری از تجربیات زندگی خودش نوشته، تجربیاتی که به نحوی با نوشتن و کتاب در ارتباطند. برادبری بیشتر از این‌که به اصول نوشتن بپردازد (گرچه انکارش هم نمی‌کند) درباره شوق و اشتیاق نوشتن حرف می‌زند. از زنده نگه داشتن کودکی درون هر فرد که نمی‌گذارد واقعیت نابودش کند تا بتواند دنیای خیال خودش را بیافریند.

مقاله ذن در هنر نویسندگی که عنوان کتاب هم از آن گرفته شده، از تجربه نوشتن به عنوان خلق حرف می‌زند، و به این نکته اشاره دارد که خلاقیت وقتی واقعاً شکوفا می‌شود که با بخش اصیلی در درون هر فرد ارتباط بگیرد. برادبری می‌گوید که عنوان این مقاله را مخصوصاً برای جلب توجه انتخاب کرده حتی اگر باعث شود عده‌ای به قصد تمسخر برای خواندنش بیایند.

اما کم کم مقصودش را شرح می‌دهد: تعمق و پیوند گرفتن با ضمیرناخودآگاه که باعث ایجاد روند خلاقانه‌ای به شیوه خاص و ویژه هر فرد شود. او معتقد است با این شیوه برای «کار کردن» کلمه دیگری پیدا می‌شود: عشق.

 

ری برادبری ذن در هنر نویسندگی

 

مقالات کتاب ابتدا در طی چندسال در نشریه جهان کتاب به چاپ رسیدند و بعد توسط انتشارات جهان کتاب به شکل کتاب منتشر شد. مترجم اثر پرویز دوائی منتقد سینمایی و نویسنده است که مقدمه خودش بر کتاب نیز خواندنی است.

 

درباره نویسنده

 

ری داگلاس برادبری (Ray Bradbury)  سال 1920 در آمریکا به دنیا آمد و سال 2012 (یکی دوسالی بعد از ترجمه این کتابش در ایران) درگذشت. البته برادبری در ایران بیشتر به خاطر کتاب فارنهایت 451 شناخته شده است؛ کتاب معروفی که فرانسوا تروفو هم از آن فیلم ساخت و یکی از آثار برتر سینمایی شد. 

 

فارنهایت ذن در هنر نویسندگی

 

 

داستان فارنهایت451 یک داستان پادآرمانشهری است با اشاره به سانسور فرهنگی، درباره جامعه‌ای که در آن خواندن یا داشتن کتاب‌ جنایت به حساب می‌آید. 451درجه فارنهایت اشاره به دمایی است که کاغذ در آن می‌سوزد.

عمده شهرت برادبری در حوزه ادبیات فانتزی و گونه‌های خیال پردازانه است و چندین جایزه جهانی از این بابت دریافت کرده مثل جایزه نیبولا که از معتبرترین جوایز در زمینه داستان‌نویسی خیال پردازانه است.

برادبری در طی عمر طولانی خود بیش از ده‌ها رمان و داستان کوتاه نوشت که بعضی از آن‌ها به فارسی هم ترجمه شده‌اند: مجموعه داستان مرد مصور، حکایت‌های مریخی، شرکت سهامی آدم‌های مصنوعی و فارنهایت 451.

 

بخش‌هایی از کتاب

 

*اگر هرروز ننویسی زهر در وجود بیمارت جمع می‌شود و شروع می‌کنی به مردن یا دیوانه شدن و یا هردو. باید مدام آنچنان سرمست نوشتن باشی که واقعیت نتواند نابودت کند؛ چون که نوشتن ترکیب و نسخه‌ی درست واقعیت را به دست می‌دهد؛ واقعیتی آن چنان که بتوانی بخوری و بنوشی و هضم کنی، بدون به نفس نفس افتادن و یا چون ماهی نیمه‌جان در بسترت غلت و واغلت زدن.

 

*در شروع کار، تقلید کردن برای نویسنده طبیعی و لازم است. در سال‌های تدارکاتی، نویسنده باید زمینه‌ای را برگزیند که به او این حس را بدهد که افکار و عواطفش در آن بهتر پر می‌گیرند و رشد می‌کنند. اگر طبعش به افکار همینگوی شباهتی دارد بجاست که از همینگوی تقلید کند. اگر لارنس قهرمان اوست، یک دوره تقلید از لارنس را پیش رو خواهد داشت. تأثیر در کار نویسنده تازه کار جلوه خواهد نمود.

در روند فراگیری، کار کردن و تقلید، دست در دست پیش خواهند رفت. تنها هنگامی که تقلید دور و مرحله طبیعی خود را طی کرد و پشت سر گذاشت، ادامه دادن به آن می‌تواند مانع از دستیابی نویسنده به خلاقیت واقعی شود. برای بعضی از نویسندگان ماه‌ها و برای دیگران سال‌ها لازم است تا به قصه اصیل و واقعی درون وجود خویش دست یابند.

 

*اگر بی‌بهره از شور و عشق و لذت می‌نویسی، نیمچه نویسنده‌ای، یعنی یک چشم‌ات متوجه بازار فروش و استقبال مشتری است و یک گوش را چنان به محافل آوانگارد سپرده‌ای و از خودت چنان غافل مانده‌ای که دیگر خود را به جا نمی‌آوری، چون که نویسنده قبل از هر چیز باید برانگیخته شده باشد، باید آکنده از تب و شوق باشد، بدون چنین نیرویی بهتر است برود دنبال میوه‌چینی و یا فعلگی که قطعا برای سلامتی جسمی‌اش هم بهتر است.

 

آموزش-نویسندگی

نویسنده معرفی: گیتی صفرزاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *