دودمان بلوط
نویسنده: صفا ایران پور
ناشر: فرهنگ جاوید
نوبت چاپ: ۶
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۷۳۲
شابک: ۹۷۸۶۰۰۸۲۰۹۹۹۷
دودمان بلوط
رمان دودمان بلوط، داستان زندگی پر از درد و رنج علی پاشا پسری از روستای حسین آباد ایلام را با تصویری واضح و روشن و با نثری روان در خلال سالهای پایانی حکومت پهلوی و دوران پس از سال ۵۷ روایت میکند.
نام مادر علی پاشا افسانه است، نام عشقش افسانه، نام همسرش افسانه و قرار است اسم نوهاش هم افسانه باشد.
زندگی پاشا پر از حادثه است و فراز و نشیبهای زندگیاش آنقدر عجیب و غریب است که به افسانه شبیه شده است.
دهه چهل شمسی است، تعطیلات تابستان علی پاشا و مادرش را به شکلی غیرعادی به هم نزدیک کرده است که با مرگ ناگهانی و دلخراش مادر و خواهر پاشا، زندگی شاد و پرنشاط او در روستای حسین آباد به عذابی دردناک تبدیل میشود.
پدر پاشا برای کار به عراق می رود تا سرمایهای جمع کند و برگردد، اما اشتباهاتش باعث میشود سر از زندان در آورد و اقامتش در آنجا به درازا میکشد.
در این مدت هم صحبتی و خواندن کتاب با معلم، مایه دلخوشی پاشا میشود و دلبستگی به همکلاسیاش افسانه است که او را سرپا نگه میدارد.
ولی ماجراهای اندوهبار زندگی، همچون بختک بر روی زندگیاش میافتد و رهایش نمیکند. مرارتها و دردسرهایی که باعث و بانیاش فعالیتهای حزبی آقای داودی معلم روستا است که پاشا روحش هم از آن خبر نداشت و عشق نافرجامش با افسانه که هر کدام زندگیاش را تا مرز نیستی و تباهی میکشانند.
روایت داستان دودمان بلوط از زمان حال به زمان گذشته برمیگردد و همین باعث کشش داستان میشود. همچنین در خلال داستان با دردهای کردهای ایلام، فقر و درماندگی روستاها و حاشیه شهر ایلام و تعصبات دست و پاگیر فرهنگی آشنا میشویم.
نویسنده با نوشتن از جنگ اعراب و اسراییل، دود و سیاهی و سیاست، بالا کشیدن قیمت نفت و سر ریزشدن کرور کرور پول به مملکت مفلوک، از اعتراضات، تظاهرات و اغتشاشات کارمندان و کارگرها در سال ۵۷، جنگ، کوچ بزرگ روستاییها بعد از جنگ به شهرها، خودسوزی ایلامیها پس از جنگ در سال ۱۳۷۶، تغییرات پس از جنگ، موز و پراید و مانتوهای گشاد و اپل دار دختران داستان را ملموستر کرده است.
ایران پور از انگارههای غریب و ترسناکی که در کنار این تغییرات به وجود آمده بود نیز در دودمان بلوط مینویسد: افتتاح سینما، میل عجیب و غریب جوانها به خوشپوشی دست به دست شدن مجلههای خارجی، اضافه شدن قفسه مشروب کنار گاری کبابی روستا و دور شدن مردم از هویت کُردیشان، تغییرات فرهنگی که در ایران به واسطه تحولات دهه هفتاد میلادی که اوج آزادی جنسی در امریکا و اروپاست و به مذاق خیلیها خوش می آمد، ولی از آن همه فقط مینی ژوپ و سینما و پففیل آن به ایران و ولایت کردنشینها رسیده بود، ماجراهای زیبایی مینویسد.
نویسنده برای توصیف رفتار شخصیتهای داستان از مشابه آن در طبیعت استفاده کرده و داستان سرشار از واژه، استعاره، کلمه و جملههای پخته است. همچنین از شاعر نامدار ایلامی غلامرضا ارکوازی، از خواننده معروف کُرد حسن زیرک و از مراسم سنتی کردها از جمله جشن شب اول بهار در آخرین روز بهمن ماه، پختن نان سه منی «پَپِگ»، رقص کردی و رسم روستا به هنگام تولد نوزاد نیز نوشته است.
صفا ایران پور متولد ۱۳۶۴ و کارشناس ارشد ادبیات از دانشگاه علامه و مدرس داستاننویسی است.
از دیگر آثارش میتوان بیشه گار و سایههای سرگردان گروک را نام برد.
بخشی از کتاب
اگر بهتان بگویم رهایی و آزادی را از خدا خواستم صحیحتر است!
خدا هم وقتی در آن بعدازظهر جمعه دید داغش به دلم مانده، نه نگفت.
پسر عزیزم؛
ملا جواد حرف درستی میزد.
میگفت خدا ارحم الراحمین است. نمیشود آدم چیزی را از ته دل بخواهد و خدا کوتاهی کند. ملا میگفت مشکل از خودمان است.
فکر میکنیم چیزی را از صمیم قلب میخواهیم اما اینطور نیست.
میگفت اگر داغ چیزی به دلت بماند خدا غمگین میشود. دلش میگیرد و اجازه نمیدهد بندهاش عذاب بکشد ….
نویسنده معرفی: بتول کاظمی