زمان، مفهومی چنان آشنا، ملموس، بدیهی، پیش پا افتاده، و کلیدی است که نوشتن دربارهاش به شجاعتی بسیار نیاز دارد و شک کردن و به چالش کشیدن برداشتهای رایج دربارهاش به جسارتی افزونتر.
نگارنده امیدوار است که این نوشتار، متنی جسورانه باشد که دستیابی به درکی انتقادی از مفهوم زمان را ممکن سازد، و این کار را تا مرزهای استنتاج راهبردهایی رفتاری برای «جور دیگر جریان یافتنِ زمان» یا با بیانی دقیقتر، برای «خلق دیگرگونهی زمان» دنبال کند.