داستان بگو
نویسنده: بوبت باستر
مترجم: فرزانه آرین نژاد
ناشر: یساولی
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۱۰۱
داستان بگو در حقیقت یک کتاب کوچک و جمع و جور و کاربردی برای دست به قلم شدن است. عنوان فرعی کتاب بهطور مشخص نشان میدهد که قرار است از آن چه یاد بگیرید: «چطور داستانت را تعریف کنی که همهی دنیا گوش دهد.»
کتاب، داستانها را مانند آتش میداند، آتشهایی که برای زنده نگه داشتنشان باید گفته شوند، چون این آتشها (یعنی داستانها) قدرت درمان، تغییر، ارتباط، آسایش و حتی گاهی نابودی دارند. با این مقدمه نویسنده نشان میدهد که هرکدام از ما چه در زندگی شخصی و چه کاری و اجتماعی، داستانی برای گفتن داریم. حالا مساله این است: روایت چیست و چطور میشود یک داستان را جذاب تعریف کرد؟
ابتدا ده اصل برای داستانگویی پیشنهاد میشود. این اصول در حقیقت مهارتهایی هستند که ما را آماده میکنند برای اینکه از دل زندگی خودمان داستانی بیرون بکشیم. بعد از این فصل نویسنده سراغ ابزارها میرود و در بخشهای بعدی نکات کلیدی میگوید که دیدن عنوانهایشان هم کنجکاوی برانگیز و راهگشاست: جرقه را اشاعه دهید، شهامت آسیب پذیری داشته باشید، حسی را برانگیزید، سفر همان داستان است، آنچه را شخصی است همگانی کنید و خب، داستان شما چیست؟
بعد از همه این حرفها نویسنده بخشی باز میکند با نام چرا به داستان احتیاج داریم. در اینجا با تعریف ماجرایی درباره چرچیل، اهمیت داستانگویی را نشان میدهد. بوبت باستر، نویسنده کتاب، در همه فصلها در حقیقت داستانهایی از تاریخ و آدمهای زنده تعریف میکند و این همان چیزی است که در بخش انتهایی کتاب با نام نتیجه میخواهد به آن برسد، اینکه ما با تعریف و به اشتراک گذاشتن داستانها هم لذت میبریم و هم میتوانیم انسانهای بهتری باشیم؛ البته چگونگی بیان داستان در این تأثیرگذاری نقش مهمی دارد.
علاوه بر تمرینهایی که در هر بخش کتاب هست، در پایان کتاب هم تمرینهایی وجود دارد که میتواند برای شروع دست به قلم شدن به طور عملی به شما کمک کند.
درباره نویسنده
بوبت باستر (Bobette Buster) متولد آمریکاست و تاریخ شفاهی منطقه تولدش یعنی کنتاکی را ثبت کرده. او هم کتاب مینویسد، هم سخنرانی و تدریس میکند و اکنون هم استاد دانشگاه بوستون است. در کارنامه او مشاوره داستانگویی برای استودیوهایی مثل پیکسار، دیزنی و سونی انیمیشن و آژانسهای تبلیغاتی و بازاریابی وجود دارد.
باستر به گفته خودش این کتاب را در دوران سخت از دست دادن برادرهایش نوشته است. آموزش-داستان-نویسی کاری بوده که او را از درهی تاریک مرگ بیرون کشیده. باستر مشاهده حقیقت جاودان داستانگویی و انتقال آن را در طی قرنها را همیشه در نظر داشته و به این سخن یک بودیست مکتب ذن توجه داشته که: «برای آنکه در امری استاد شوید، ابتدا باید آموزش دادن آن را یاد بگیرید.»
بخشهایی از کتاب داستان بگو
*داستانها همیشه دربارهی دگرگونی هستند. چه به آن آگاه باشیم چه نباشیم. فرقی نمیکند چه داستانی را تعریف میکنیم، ما با این کار همیشه در حال به اشتراک گذاشتن «لحظهی سرنوشت ساز» هستیم. یعنی همان لحظهای که در زندگیمان با یک تقاطع، نقطهی عطف، یا تصمیم خاص روبهرو میشویم. این لحظهی سرنوشت ساز، فراخوانی است برای بیداری ما یا انگیزهای است برای پیروزی ما در یک چالش. اساساً، فراخوانی است برای تغییر، برای کشف کردن میزان شجاعتمان در تبدیل شدن به یک خود بهتر.
*برای ساختن داستانی فراموش نشدنی باید بتوانید تصویری را پیدا کنید که مخاطب با آن ارتباط برقرار میکند؛ لحظهای «ملموس» برای مخاطب، چیزی که در یک داستان ناب به دنبالش هستیم، همان درک ناگهانی –لحظهی آشکار شگفتی یا آهی که از سر شناخت برمیآید. این تصویر اگر در جای درست قرار بگیرد، میتواند داستان را از خوب به عالی ترفیع دهد.
کتاب داستان بگو
آموزش-داستان-نویسی
کتاب-آموزش-نویسندگی