سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

بازگشت

نویسنده: گلی ترقی

ناشر: نیلوفر

نوبت چاپ: ۱۳۹۷

سال چاپ: ۱

تعداد صفحات: ۱۶۰

شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۴۸۷۴۰۸


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
بازگشت

تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

«ماه سیما» زنی است 55 ساله، دو فرزند در آمریکا دارد، همسرش مدتها قبل به ایران بازگشته است و چندان باهم در ارتباط نیستند. نویسنده «ماه سیما» را کامل معرفی کرده است، این‌که چه چیزهایی در ذهن دارد، کجا برای پیاده‌روی می‌رود، مبلش و آپارتمانش چطوری است، کجا خرید می‌کند، چگونه لباس می‌پوشد و چرا دوستانش او را «زنی پراکنده» می‌نامند.

«ماه سیما» اما همان دغدغه‌ای را دارد که بسیاری از کسانی که از وطن دورند، دچارش می‌شوند، نوستالوژی‌هایی که داشته‌اند و جاهای خالی در قلبشان که فکر می‌کنند شاید بتوانند در وطن پر کنند. بیشتر مواقع هم ایرانی که ترک کرده‌اند با ایرانی که به آن برمی‌گردند تفاوت زیادی دارد و چندان چنگی به دل نمی‌زند.

حالا در این داستان، ماه سیما برگشته است تا تعدادی از پرونده‌های ناتمام را برای خودش ببندد تا شاید آسوده‌تر به زندگی ادامه دهد یا بمیرد.

 

گلی ترقی
گلی ترقی

 

درباره نویسنده


گلی ترقی در ۱۷ مهر ۱۳۱۸ در شمیران تهران به دنیا آمد. پدرش «لطف‌الله » مدیر مجله ترقی بود و مادرش آثارش را در تنهایی می‌نوشت و در آَشپزخانه مخفی می‌کرد. ترقی به آمریکا برای تحصیل رفت، فسلفه خواند و بعد از 6 سال به ایران بازگشت.

در ۱۳۴۵ اولین داستانش را در مجله چاپ کرد. سه سال بعد اولین مجموعه داستانش را با نام «من هم چه‌گوارا هستم» به چاپ رساند که چندان هم به آن علاقه ندارد.

گلی ترقی با این که از دهه 50 مهاجرت کرده و ساکن فرانسه است اما می‌توان جزییات دقیقی از خیابان‌ها، ساختمان‌ها و رفتارهای مردم در آثارش مشاهده کرد. او بار دیگر سال 1371 و ده سال بعد در سال1381 ،رمان‌هایی را منتشر کرد. خاطره‌نویس قهاری نیز هست و داستان‌هایش پر است از زنانی امروزی با دغدغه‌هایی که فراتر از زندگی روزمره است. گلی ترقی از زنانی می‌نویسد که مانند خودش به آن سوی آب‌ها سفر کرده‌اند، کتاب می‌خوانند، دستشان خالی نیست، اکثر مواقع دارایی دارند و خدم و حشمی.


خواب زمستانی، اتفاق، دو دنیا، جایی دیگر، فرصت دوباره و دریا پری، کاکل‌زری از دیگر آثار گلی ترقی هستند. البته او در نوشتن فیلنامه «بی‌تا» نیز همکاری کرده و فیلم ماندگار «درخت گلابی» نیز براساس جایی دیگر ساخته شده است.

 

بخش‌هایی از کتاب بازگشت


* ما هر روز یه حرفی می‌زنیم. خودمون هم نمی‌دونیم چی می‌گیم یا چی می‌خوایم. یه روز امیدواریم، یه روز نا امید. یه روز به فکر مهاجرتیم، یه روز به فکر موندن. می‌گن گاوا مریضن، گیاه خوار می‌شیم. می‌گن سبزیا رو با فاضلاب آبیاری می‌کنن، نخود لوبیا میخوریم، می‌گن هوا آلوده ست نفس نمی‌کشیم. از بس شیر خشت و خاکشیر و سیاه دونه خوردیم، مدام شکم روش داریم. چی برات بگم؟ نمی‌دونم چرا این قدر به فکر سلامتی و طول عمر هستیم، چرا این قدر از مرگ وحشت داریم. هر کی جای ما بود، تا حالا ده بار خودکشی کرده بود.



* دوستانش اسم او را گذاشته بودند “زن پراکنده” چون هر تکه از وجودش به سوی کسی یا جایی می دوید: به سوی پسرهایش در آمریکا، شوهرش در تهران، خواهرش در کانادا، برادرش در آلمان، و دوستان نزدیک اش پخش و پلا در اطراف و اکناف جهان. خودش را با نگاه این آدم ها می شناخت. حس می کرد بدون این دیگران کم و کسر دارد، مثل نشانی خانه ای که اسم کوچه یا کدپستی اش پاک شده باشد.

تیزهوشی و حافظه آن وقت هایش را نداشت. اسم آدم ها، فیلم ها، و عنوان کتاب ها از یادش می رفت. مطمئن بود این فراموشی زودرس، این حواس پرتی و سرگشتگی، بخاطر زندگی در جایی ست که جای واقعی او نیست. باید برمی گشت اما … هزار باید و نباید و شاید به این “اما”، به این سه حرف کوچک، آویزان بود.

اگر برمی گشت، و می دید در شهر خودش هم غریبه است، اگر زبان دوستان قدیمی اش را نمی فهمید و می دید قبولش ندارند، اگر حرف هایی که پشت سر امیررضا می زدند حقیقت داشت؟ اگر اگر اگر … ماه سیما جواب درستی برای این پرسش ها نداشت. ایستاده بود سر دوراهی، دو نیمه، دودل.

 

ادبیات ایران
نویسنده معرفی: گیسو فغفوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *