سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

پایان دموکراسی

نویسنده: دیوید رانسیمن

مترجم: حسین پیران

ناشر: نشر نو

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۲۶۲

شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۹۰۱۴۰۶


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید
پایان دموکراسی

اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

تهیه این کتاب

این سوال افراد بسیاری است که آیا وقتی جان مردم از یک سیاستمدار به لب می‌رسد، راهی هست تا سیاستمدار دیگری را به جای او انتخاب کنند؟ 

در کتاب پایان دموکراسی، دیوید رانسیمن استاد انگلیسی رشته علوم سیاسی به تحلیل وضعیت دموکراسی در جهان از منظرهای مختلف می‌پردازد و در عین‌حال یادآوری می‌کند که اگر دموکراسی واقعاً مغفول بماند یا تضعیف شود، بعید نیست که یک «امپراتور بد» آهسته در نهادهای آن بخزد و جا خوش کند، طوری که دیگر نتوان از دستش  خلاص شد. کتاب با ترجمه حسین پیران براساس  نسخه اصلی که در سال ۲۰۱۸ در لندن چاپ شده، با فاصله کمی در ایران هم منتشر شده است. 

 

کتاب درصدد است راه‌های چگونگی به پایان رساندن دموکراسی را ارزیابی کند و هشدار دهد که چگونه ممکن است این روند سریع‌تر رخ دهد. حضور ترامپ ونحوه رفتارش، قدرت گرفتن حزب‌های راست‌گرا، رای مردم به برگزیت و همین طور افزایش دیکتاتوری در کشورهایی نظیر ترکیه، سبب نگرانی‌های بسیاری برای تحلیل گران شده است؛ مردمی که فکر می‌کردند هر چند سال یک‌بار با رای دادن می‌توانند بنیان‌های دموکراسی را حفظ کنند اما  دموکراسی فرسوده به چیزی بیشتر نیاز داشت.

 

how democracy ends

 

 

در کتاب بارها به تفاوت‌های حکومت‌های دیکتاتوری، کودتاهایی که به نام و اسم دموکراسی و زندگی بهتر رخ داده، اشاره می‌شود. دموکراسی را با دیگر جایگزین‌ها نظیر کاردان‌سالاری، فناوری لیبرال و اقتدارگرایی مقایسه کرده و به حکومت‌های کمونیستی، فاشیستی و نازیستی که به نظر می‌رسد از بین رفته‌اند یا در حال پایان هستند می‌پردازد.

هرچند نویسنده به کتاب‌ها و نظریه‌های جدید اشاره می‌کند اما تمام نگرانی‌اش معطوف به اروپا  و آمریکا و فشاری است که چه بسا از سوی چین بر آن‌ها وارد شود و سعی می‌کند به این سوال پاسخ دهد که چه چیزی دموکراسی میانسال را تهدید می‌کند.

 

در فصل کودتا نویسنده با اشاره به عنصر خشونت فراگیر معتقد است که موفق‌ترین دموکراسی‌ها آن‌هایی هستند که توانسته‌اند خشونت را مدیریت کنند، فاجعه‌های طبیعی را از قبل پیش بینی کرده و چاره‌ای بیندیشند و زندگی مسالمت‌آمیز شهروندان را تضمین کنند. نتیجه آن بوده است که با پرداختن به این سه موضوع، نابرابری به فراموشی سپرده می‌شود.

در کتاب تحلیل شده که شاید دموکراسی ایده‌آل نباشد و ایرادهایی داشته باشد اما در حال حاضر بهترین شیوه است و همچنین به رد نظریه‌های تقلب در انتخابات با ابزار فناوری نیز پرداخته است و در نهایت با ترسیم آینده سعی کرده وضعیت را به‌طور دقیق‌تر تشریح کند. سخن آخر کتاب با تصور این‌که جهان در20 ژانویه  سال 2053 چگونه است، پایان می‌پذیرد.

 

درباره نویسنده 

دیوید والتر رانسیمن (متولد 1967) در سنت جان وود، شمال لندن متولد و در آنجا بزرگ شد. پدرش، یک جامعه‌شناس سیاسی و دانشگاهی و مادرش روت رانسیمن رئیس سابق کمیسیون بهداشت روان انگلیس است. پدر، مادر و پدربزرگ و پدربزرگ پدری وی همه در کمبریج حضور داشتند. او که استاد دانشگاه انگلیسی است در دانشگاه کمبریج به تدریس سیاست و تاریخ می‌پردازد، جایی که استاد سیاست و از سال 2014 تا2018  رئیس گروه سیاست و مطالعات بین‌الملل بود. 

 

 

بخش‌هایی از کتاب پایان دموکراسی

*وقتی دموکراسی شکست می‌خورَد، معمولاً انتظار داریم سروصدایی زیاد به پا شود. شکست دموکراسی واقعه‌ای همگانی است. در تاریخ معاصر به حد کافی با آن آشنا هستیم و به‌راحتی شیوه‌ها و اَشکال آن را تشخیص می‌دهیم. در چهارگوشه جهان، بارها مشعل دموکراسی خاموش شده است.

 

**هیچ اعلان قبلی وجود نداشت. نیمه‌شب، تانک‌ها شهر را به تسخیر درآوردند. سربازها برای کنترل نقاط حساس ارتباطی مانند رادیو، تلویزیون و ادارات پست و تلفن اعزام شدند. نخست‌وزیر بازداشت شد. رقیب او که انتظار می‌رفت در انتخاباتِ پیشِ رو برنده شود نیز بازداشت شد. پارلمان و کاخ پادشاه به تسخیر نظامیان درآمد. سربازان فهرست افراد خطرناک را دست به دست می‌کردند تا بازداشت و زندانی شوند.

*** در اوج جنگ سرد، سلاح‌های هسته‌ای، قوه محرکه مالیخولیای سیاسی بود. شاهکار استانلی کوبریک، کارگردان معروف، یعنی فیلم «دکتر استرنج لاو: یا چگونه یاد گرفتم نگران بمب نباشم و بلکه آن را دوست بدارم» که در سال ۱۹۶۴ ساخته شد، بهترین روایت سینماییِ مالیخولیایی است که سیاست آمریکا در آن زمان گرفتارش بود. فیلم، دنیای تئوری‌های توطئه را با طنزی تلخ به سخره گرفت، ولی در عین حال به گسترش آن تئوری‌ها نیز کمک کرد.

وضعیت فوق سری پروژه‌های هسته‌ای که ناگزیر بود، آن را به موضوعی بسیار مستعد برای باورنکردنی‌ترین حکایات و دسیسه‌ها تبدیل کرده بود. در دنیای وارونه «تضمین نابودیِ متقابل»، که استراتژی رسمی جنگ احتمالیِ اتمی بود، هیچ چیز غیرممکن و باورنکردنی نبود. در دنیای امروز که تئوری‌های توطئه همه‌جا دیده می‌شود، دسته‌ای بسیار اندک از آن تئوری‌ها به تسلیحات هسته‌ای ارتباط دارد.

مالیخولیا از آن موضوع رخت بر بسته و به موضوعاتی دیگر نقل مکان کرده است. کیسینجر که زمانی برجسته‌ترین نماد پشت پرده شیطانیِ دموکراسی امریکا بود، اکنون به مقام سابق و بی‌رمقِ کنفرانس‌های بین‌المللی تبدیل شده است. وقتی فاش شد که کیسینجر در پشت صحنه به ترامپ مشورت می‌دهد، به کمتر کسی احساس نگرانی و ترس دست داد. حتی بیشترِ مردم تا حدودی احساس فراغت می‌کردند. وضعیت تا این اندازه تغییر کرده است.

 

نویسنده معرفی: گیسو فغفوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *