مرغ دریائی
نویسنده: آنتون چخوف
مترجم: بهروز غریب پور
ناشر: پارسه
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۵
تعداد صفحات: ۱۱۶
شابک: ۹۷۸۶۰۰۲۵۳۲۴۶۶
لیست مقالاتی که از این کتاب استفاده کرده اند
چکیده داستان:
در املاک ییلاقی پتر سورین، خواهرزادهاش کنستانتین میخواهد نمایشنامهای که خود نوشته برای مادر و دایی و دوستانش به نمایش درآورد. مادر کنستانتین و خواهر سورین؛ ایرینا آرکادینا هنرپیشهی معروفی است. او به همراه عشقش بوریس تریگورین که او نیز نویسندهی معروفی است، به تماشای نمایش آمدهاند.
تماشاچیهای دیگر الیا مباشر املاک سورین و همسرش پائولینا، دخترشان ماشا و معلمی که عاشق ماشاست و نیز پزشک خانواده؛ دکتر دورن میباشند. ماشا دل در گرو کنستانتین دارد، اما کنستانتین عاشق نینا است که در نمایش او بازی میکند. در میانهی نمایش، بهخاطر خنده و تمسخر ایرینا، کنستانتین نمایش را به قهر متوقف میکند. در این بین نینا که شیفتهی تریگورین نویسنده است، علاقه و شیفتهگی خود را به او نشان میدهد.
بعدها نینا به جستجوی شهرت در مسکو به تریگورین میپیوندد. اما بعد از مدتی تریگورین او را رها میکند و نینا سرنوشت تلخی پیدا میکند. کنستانتین معروف میشود اما زیر تیغ منتقدان قرار میگیرد و درنهایت وقتي از عشق نینا ناامید میشود و تلخی سرنوشت اورا میبیند، به زندگی خود خاتمهمیدهد، همچون مرغ دریائی که یکبار به دست خود او کشته شدهبود.
درباره کتاب:
این نمایشنامه همچون نامههای چخوف به برادرش، در بارهی مفهوم هنر و جایگاه هنرمند است. در واقع بهنوعی بیانیه (manifest) چخوف در بارهی هنر در قالب یک نمایشنامه است. مرغ دریائی در واقع همان هنرمند نوگرا و خلاقی است که در زیر نگاه تند منتقدان و افرادی که با وجود استعداد متوسط بسیار مشهورند، خفه میشود. همچنین میتوان گفت مرغ دریائی در باره تلاقی عشق و هنر است، وقتي که نه عشق و نه هنر در جایگاه سزاوار خود قرار نمیگیرند.
درباره نویسنده:
آنتون پاولوویچ چِخوف (زادهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۱۸۶۰ در تاگانروگ – درگذشتهٔ ۱۵ ژوئیهٔ ۱۹۰۴) پزشک، داستاننویس، طنزنویس ونمایشنامهنویس برجستهٔ روس است.هرچند چخوف زندگی کوتاهی داشت و همین زندگی کوتاه همراه با بیماری بود اما بیش از ۷۰۰ اثر ادبی آفرید. او را مهمترین داستان کوتاهنویس برمیشمارند و در زمینهٔ نمایشنامهنویسی نیز آثار برجستهای از خود بهجا گذاشتهاست. چخوف در ۴۴ سالگی بر اثر خونریزی مغزی درگذشت.
بخشی از نمایشنامه:
اکنون به گفتههای تریگورین در بارهی جایگاه خود بهعنوان یک نویسندهی معروف توجه کنید. این قسمتی است که گفته میشود مورد علاقهی تولستوی هم بودهاست(البته این قسمت طولانیتر است و دراینجا فقط بخش کوچکی از آن را میخوانید).
نینا:
میبخشین، یعنی الهام و خلاقیت براتون لذت و آرامش به همراه نداره؟
تریگورین:
چرا وقتی که مینویسم، راضیم. خوندن نمونههای چاپی به آدم لذت میدن، اما…به محضاینکه نوشته از چاپ دراومد، احساس میکنید که اون چیزی نیست که میبایستی باشه، میتونست فرم دیگهای داشتهباشه، یا نمیبایستی ابدا نوشته میشد.
و این مساله مثل غم بزرگی روی روحتون سنگینی میکنه(میخندد) و وقتیکه نوشته دست مردم میرسه، میگن «بله…قشنگه، نویسندهی مستعدیه، ولی به پای تولستوی نمیرسه. یا اینکه؛ نوشتهی زیباییه ولی پدران و پسران تورگنیف بهتره» و همینطور تا لب گور از این صحبتهاست که میشنوین. فقط قشنگه یا لبریز از استعداد و قریحهاس…بیشتر از این چیزی گفته نمیشه. وقتیم که بمیرم، مردم از کنارقبرم میگذرن و میگن: این قبر تریگورینه، نویسندهی خوبی بود، ولی بهخوبی تورگنیف نمینوشت.
#چخوفآنتون پاولُویچ چخوف (زادهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۱۸۶۰ در تاگانروگ – درگذشتهٔ ۱۵ ژوئیهٔ ۱۹۰۴) پزشک، داستاننویس، طنزنویس و نمایشنامهنویس برجستهٔ روس است.
نویسنده معرفی: عفت زهرهوندینوشتهها و کتابهای مرتبط
Thanks for clicking. That felt good.
Close